رسید. بعد روی حرف ((ب)) ایستاد و هرچه خم و راست شد نتوانست نقطه ((ب)) را ببیند . بعد از همان بالا به نقطه ((ب)) سلام کرد و گفت دلش می خواهد دو نقطه ای شود. اما نه با کسی که نمی تواند او را ببیند و دوباره راه افتاد و به حرف ((ف)) رسید. ((ف)) وقتی حرف های نقطه کوچک را شنید خیلی خوشحال شد و به نقطه کوچک گفت ما به راحتی می توانیم دو نقطه ای شویم و به ((ق)) تبدیل شویم اما دیگر سه نقطه ای نمی توانیم بشویم. نقطه کوچک فکری کرد و دوباره راه افتاد تا به ((خ)) رسید. وقتی به نقطه ((خ)) حرف هایش را گفت، نقطه ((خ)) جواب داد خانه اش خیلی کوچک است و ممکن است دوتایی از روی ((خ)) پایین بیفتند. نقطه کوچک غمگین و خسته رفت و رفت تا به حرف ((غ)) رسید . اما نقطه ((غ)) رفته بود به مسافرت و حرف ((ع)) گفت که نقطه اش به این زودی ها بر نمی گردد . نقطه کوچک که دیگر خیلی ناراحت و غمگین شده بود، دیگر جایی نرفت و همانجا ماند و غصه خورد و غصه خورد و غصه خورد. تا اینکه حرف ((ج)) پیش او آمد و نقطه ((ج)) به او گفت دوست دارد دو نقطه ای و بعد هم سه نقطه ای شود. نقطه کوچک که خیلی خوشحال شده بود ، هنوز حرفی نزده بود که توی خانه ((ج)) و بعد از دو نقطه ای شدن ، بلافاصله سه نقطه ای شد و تبدیل شدند به ((چ)).
((فوتو سفر))
سطح خورشید ((فوتوسفر)) نام دارد. این ناحیه اقیانوسی از گاز های جوشان که گرما و نوری که در زمین احساس می کنیم را فراهم می کند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 150صفحه 37