مجله کودک 197 صفحه 11

از بس که به صفحه اون تلویزیونها نگاه کردم چشمام چار تا شد. مردم هم که هیچ ملاحظه ما بچهها رو نمیکنن. همچنین به شیشهها چسبیدند که اصلاً نمیشه اون تو رو دید... دایی منو بغل کرد تا من هم بتونم اون تورو ببینم. هم خیلی دوست داشتم برم بغلش و هم این که دلم نمیاومد. آخه اون بندهی خدا کمرش خیلی درد میکنه... خب میگین چکار کنم؟ دوست داشتم همین که بابام از اون تو میاد بیرون زودی ببینمش. آخه چهار ماهه که ندیدمش. دایی: «نخیر، نیومد. بیا یه سری بزنیم به اطلاعات فرودگاه.» دایی: «خانم ببخشید، قرار بوده ساعت یک و نیم هواپیمای «کیف» بنشینه. الان ساعت نزدیک سه شده ولی مسافرمون...» اطلاعات پرواز: «مگه تابلو رو نخوندید. پرواز کیف با مدت زمان نامعلوم تاخیر داره.» بیاین. دیدین. نمیدانم چرا هر دفعه باید یه چیزی بشه که خوشحالی آدم رو خراب کنه. میمون این همه پرواز باید پرواز بابای من... رویا: «ای داد بیداد. دیدی چی شد دایی جون؟ تاخیر با مدت زمان نامعلوم دیگه یعنی چی؟ یعنی اینکه اصلا معلوم نیست بابا کی میاد؟ پس حالا چکار کنیم؟ تا کی باید وایسیم؟ نکته بابا حالا حالاها نیاد؟» دایی: «رویا جان، من خسته شدم بیا بریم یه جا بشینیم.» رویا: «شما برین رو اون صندلیه بشینین تا یه کم خستگیتون... دربره. من دلم طاقت نمیگیره بشینم. تو سالن یه چرخی میزنم و میگردم. خیالتون راحت باشه. مواظبم. از سالن بیرون نمیرم.» نمای جلو قاب کوچک جلو قدرت مانور زیادتری به موتورسوار میدهد. حداکثر قدرت موتور 11800 دور در دقیقه است.