
قسمت دوم
چرخها، گاهی پنچر میشوند
امیر محمد لاجورد
هفته پیش دیدیم که محمد بعد از بیرون آمدن از مغازه محمود آقا متوجه
شد که دوچرخهاش نیست و ...
محمد: «آی مردم ... دوچرخهمو بردن...»
محمودآقا: «چی شده محمد؟ چرا اینقدر داد میزنی؟ راستی راستی بردنش؟ ای بابا، حالا اینقدر داد و بیداد
راه ننداز تا ببینم
چکار میشه کرد؟ مگه قفلش نکرده بودی؟»
محمد: «نه بابا، فقط یه لحظه اومدم یه ماست ازتون بخرم.»
محمود آقا: «حالا غصه نخور، انشاالله پیدا میشه، همین جا پارکش کرده بودی؟ ... اصلا وایسا ببینم، مگه اون دوچرخه تو نیست؟ ببینم اون امیر نیست؟ دوچرخهات دست...
اونه دیگه؟ بیا، داره میارتش، دیدی بیخودی ترسیده بودی؟»
امیر: «چیه محمد؟
چی شده؟ چرا قیافت اینجوریه؟»
محمود آقا: «دوچرخه محمد دست شما...
چکار میکنه امیرخان؟»
امیر: «داشتم میومدم ازتون کشک بخرم که دوچرخه محمد رو دیدم، گفتم برم باهاش یه چرخی بزنم اما از شانش بدم، پنچر شد. ببخشید محمد.»
محمودآقا: «ای داد بیداد، امیرخان، آدم که بیاجازه به وسایل مردم دست نمیزنه...»
نام خودرو: ساترن کوپه
کشور سازنده: آمریکا
حداکثر سرعت: 180 کیلومتر در ساعت
انتقال نیرو: 5 دنده - دستی یا اتوماتیک
مشخصات کلی بدنه: دو در-کوپه
مجلات دوست کودکانمجله کودک 254صفحه 10