که حق با کشتیهاست. هیچکدام از آنها تا به حال از آن بندر بیرون
نرفتهاند. گاهی اوقات پیش آمده که در دریا دوری زده باشند
اما آن هم خیلی کوتاه بود. و هرچه دیده بودند همان مناظر
تکراری و روزمره بود. به همین خاطر قایقها سعی نمیکردند در
بحثهای کشتیها شرکت کنند و بیشتر دوست داشتند حرفهای
آنها را بشنوند. تا اینکه یک شب کشتی بزرگی به بندر آمد که همهی
قایقها و حتی کشتیها از دیدن آن به وجد آمدند و به دور کشتی
حلقه زدند. کشتی بزرگ خیلی خسته بود و از اقیانوس عبور کرده
بود جایی که قایقها چیز زیادی درباره آن نمیدانستند و بعضی
از کشتیها هم تا به حال آنجا را ندیده بودند. کشتی بزرگ با
اینکه از سفر طولانی آمده بود وقتی شوق قایقها و کشتیها برای
دانستن در مورد اقیانوس را دید شروع به تعریف از آنجا کرد
که جایی است بسیار بسیار بزرگتر از دریا و از موجودات بسیار ریز
ذرهبینی تا موجودات غولپیکر در آنجا زندگی میکنند و در عین
شگفتی و زیبایی جای چندان راحت و مطمئنی نیست. کشتی بزرگ
تا صبح از اقیانوس گفت و هنگامی که از آنجا رفت قایقها نگاهی به
هم انداختند. آنها میخواستند تصمیم بزرگی بگیرند اما هیچ کدام جرات گفتن آن را نداشتند. هنگامی که شب شد یکی از قایقها گفت:
«میخواهم از اینجا بروم حتی اگر اقیانوس را هم نبینم حداقل دریا را
که میبینم. جایی میخواهم بروم که دیگر ساحلی پیدا نباشد و هر
چه هست فقط آب باشد و آب. نمیخواهم برای همیشه در گوشهی
این بندر بمانم و مسافران را این طرف و آن طرف ببرم!» این حرفِ
دلِ همهی قایقها بود که هیچکدام نتوانسته بودند تا به حال بگویند.
نام توپ: اسکودا 75 میلیمتری
کشور سازنده: اتریش - مجارستان
وزن: 620 کیلو گرم
سرعت حرکت گلوله:350 متر بر ثانیه
حداکثر برد: 7000 متر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 270صفحه 9