مجله کودک 271 صفحه 9

امام آهو را نوازش کرد وگفت: «می­گوید فرزندش را یک صیاد آشنا شکار کرده، از من می­خواهد به او بگویم فرزندش را بیاورد تا به او شیربدهد.» چشمهای یاران امام از شگفتی گرد شد. امام که خانه­ی صیاد را بلد بود راه افتاد، آنها هم همراهش شدند. آهو که کنار آنها حرکت می­کرد خوشحال بود. آنها وقتی به درِ خانه­ی صیاد رسیدند، امام در زد. در باز شد. صیاد که یک مرد شیعه بود تا امام را دید، خوشحال و خندان سلام کرد و به امام خوش­آمد گفت. امام سجاد(ع) که ناراحت بود آهوی مادر را نشان داد و گفت: «تو را به خاطر حقی که بر گردنت دارم قسم می­دهم که آن بچه آهو را بیرون بیاوری. مادرش می­خواهد به او شیر بدهد.» صورت صیاد رنگ به رنگ شد. باد خنکی وزید. جوجه گنجشکی جیک­جیک کنان دنبال پدر و مادرش دوید. آهوی مادر با غصه نگاهشان کرد. صیاد دوید توی خانه و بچه آهو را بیرون آورد. بچه آهو تا مادرش رادید ناله کرد. صیاد با ترس و لرز گفت: «ای امام عزیز، من نمی­خواستم او را بکشم. من را ببخش!» امام سجاد(ع) گفت: «این بچه آهو را به من ببخش.» صیاد گفت: «به روی چشم، برای شما!» بعد بچه آهو را توی بغل امام گذاشت. امام سجاد (ع) او را پیش مادرش برد. آهوی مادر با شدای سر و صورت فرزندش را بویید. بچه آهوی گرسنه مشغول خوردن شیر شد. چند دقیقه­ی بعد آهوی مادر و بچه آهو برای رفتن راه افتادند، آنها در راه، هر بار سر برمی­گرداندند و به امام سجاد (ع) نگاه می­کردند. بعد سرو دمشان را تکان می­دادند. «دوست» سالگرد شهادت حضرت زین­العابدین امام سجاد (ع) را تسلیت عرض می­نماید. نام توپ: 2 M - 150 میلی­متری کشور سازنده: آمریکا وزن: 13880 کیلو گرم سرعت حرکت گلوله:853 متر برثانیه حداکثر برد: 23200 متر