او معذرت خواست و آن قدر خواستهاش را تکرار کرد که مادرش
گفت:
-خیلی خوب. راضی شدم. برو به شرطی که مواظب
خودت باشی و زیاد از بلندیها نپری.
عیدی گفت:
-چشم مادر. ما میرویم جای هر روزمان. کنار
برکه.
هادی و عیدی. به طرف برکه رفتند. آنها
از میان شهر عبور کردند. شهری که ترکیبی
بود از زندگی مدرن صنعتی و زندگی
روستایی با تمام خصوصیّات و مناسبات
ساده و بیپیرایهاش. شهری که گرچه
بر اثر مهاجرتهای بیقاعده، در حال
پوست انداختن بود، امّا در گوشه و کنار
محلّههای قدیمیاش هنوز صفا و سادگی
دیده میشد و روزها گاهی از خانهای خشت
و گلی صدای ماغ گاو میآمد و صبحهای زود،
آواز خروس.
هادی و عیدی از میان شهر عبور کردند تا به
باغهایی رسیدند که در حاشیه قرار دشت. آنها از
کنار باغهای بزرگ و با صفا نیز رد شدند تا به پادگانی
آموزشی رسیدند؛ پادگانی مملّو از بسیجیهایی که در حال
گذراندن آموزشهای مخصوص بودند. بعد از پادگان، به طرف
خیابانی رفتند که در دو طرف آن،درختهای با طراوت و شاداب صنوبر،
قد کشیده بود. در همین حال، برکه و درخت گردوی بزرگ و باشکوه
کنار آن، از دور نمایان شد.
ماجرا از همین برکه و درخت گردوی کنار آن شروع میشود و خواننده را با خود
همراه میکند. برای تهیه کتاب که قیمت آن 350 تومان است که میتوانید سری به
کتابفروشیهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا سایر کتابفروشیهای
معتبر کودک بزنید و آن را تهیه کنید.
نام توپ: اوبیک 210 میلی متری
کشور سازنده: ایتالیا
وزن: 15800 کیلو گرم
سرعت حرکت گلوله:560 متر برثانیه
حداکثر برد: 15400 متر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 271صفحه 31