مجله کودک 271 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 271 صفحه 11

داشت. اما در «پرواز انقلاب» که امام را به میهن آورد چه می­گذشت؟ کسانی که در این روز همراه حضرت امام بودند در خاطرات خود نوشته­اند که امام هنگامی که وارد هواپیما شدند، دست راست،روی اولین صندلی هواپیما،کنار پنجره نشستند. همان ابتدا با دستشان شیشه را پاک کردند و بعد چون داخل هواپیما چراغها روشن بود و بیرون خوب دیده نمی­شد، دستهایشان را بالای چشمشان گرفتند و به بیرون نگاه کردند. بعد، خیلی طبیعی و ساده دعای سفر را شروع کردند و خیلی جدی عبایشان را تکان دادند و تر و تمیز کردند. روحیه­ی ایشان شاداب بود. انگار نه انگار که ممکن بود هواپیما را هدف قرار دهند و بزنند! شب قبل بعد از شام، امام همه را جمع کرده و فرموده بودند: آقایان! من امشب می­خواهم بروم. راضی نیستم کسی با من بیاید. من بیعتم را از آقایان برداشتم. آقایان اصراری نداشته باشند که حتماً با من بیایند. اجازه بدهید اول من بروم و اگر کشتنی هست،برای من باشد و فقط من کشته بشوم و شما جان خود را برای من به خطر نیندازید. من از شما خواهش می­کنم و به شما عرض می­کنم. در هواپیما، لحظات با کندی می­گذشت. امام به طبقه دوم هواپیما رفته بودند تا هم نماز و عبادت کنند و هم کمی استراحت کرده باشند. ساعتی گذشت تا کمک خلبان اعلام کرد که هواپیما وارد خاک ایران شده است. در همین هنگام بود که حضرت امام از پله­ها پایین آمدند و به طبقه­ی اول هواپیما وارد شدند. صدای صلوات بلند شد. امام آرام سرجایشان نشستند. از طرف کمک خلبان اعلام شد که نیم ساعت مانده تا هواپیما بر زمین فرودگاه مهرآباد تهران بنشیند. در آن حال، همه­ی نگاهها متوجه حضرت امام بود. چهره­ی آن بزرگوار شاد و بشاش بود... (ادامه دارد) نام توپ: BL -152 میلی­متری کشور سازنده: انگلستان وزن: 3507 کیلو گرم سرعت حرکت گلوله:237 متر برثانیه حداکثر برد: 4755 متر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 271صفحه 11