مجله کودک 324 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 324 صفحه 33

آرش کمانگیر محمدرضا محمدی نیکو آن شب برای آرش سپیده بسیار دیر دمید . نسیم که بوی صبح با خود آورد آرش از چادر بیرون آمد و به آسمان نگاه کرد . ستاره نگاه کرد . ستاره ی صبح ، درشت و نورانی در کنارۀ آسمان می درخشید و ماه اندک اندک رنگ می باخت . چند گام آن طرفتر ، جوی آبی که از بالای کوه می آمد به سوی دشت جاری بود . زمزمه ی جوی ، آرش را به سوی خود خواند . پیش رفت و بر لب جوی نشست . آب ، زلال و پاک می گذشت . دست پیش برد و مشتی از ان خنکای دلپذیر بر چهره زد . انگار زنده شد . برخاست و به دور و بر نگریست . کوهپایه ، پوشیده از چادرهای سفیدی بود که طنابهایشان از همه سو درهم رفته بود و بر تارک شان پرچمهای کوچکی در وزش گاه گاه نسیم می لرزید . آرش به خیمه بازگشت و به نیایش بامدادی پرداخت . آنگاه آمادۀ رفتن شد . پیراهن آبی بلندش را پوشید ، پیشانی بند همرنگ آن بر پیشانی گره زد تا موی سپید و بلندش بر چشم نریزد ، کمربندی سیاه و چرمی بر کمر بست و بندهای بلند پای ابزارش را به دور ساق ها گره زد . پس از ماه ها ، امروز نخستین روزی بود که X مثل X-ray [پرتو ایکس] : امروزه نگاه کردن به درون بدن امری ساده و عادی است ، زیرا با استفاده از پرتو ایکس این کار به سادگی امکان پذیر است . « ویلهلم رونتگن » دانشمند آلمانی این پرتو را در سال 1895 میلادی کشف کرد و چون از ماهیت این پرتو اطلاعی نداشت نام « مجهول » یا « ایکس » به آن داد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 324صفحه 33