مجله کودک 345 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 345 صفحه 9

گفت: «ای پیامبر خدا، کمکمان کن!» ابراهیم برخاست و به خدمتکار خانه گفت: «لوط را خبر کن به این­جا بیاید.» خدمتکار به عجله از خانه بیرون رفت. مهمان­ها سرگرم خوردن میوه شدند. صحبت­های پیرمرد دوباره گل کرد. صدای در آمد. جوانی زیبا و بلنداندام به حیاط آمد و به آن­ها سلام کرد. مهمان­ها برخاستند. ابراهیم گفت: «او برادرم لوط است.» لوط با مردم گرم احوالپرسی شد. ابراهیم آن­ها را نشاند، بعد به لوط گفت: «ای لوط، خودت را برای همراهی با اینان آماده کن، تو از طرف خداوند مأمور هستی که به میان این قوم بروی و مردمشان را به راهِ خدا هدایت کنی.» مهمان­ها خوشحال شدند. یکی از مردها با ناراحتی گفت: «ای ابراهیم، ای لوط! هر مسافر غریبی که به دیار ما می­آید، بدکاران قوم ما به طرف او سنگ می­اندازند. اگر سنگ به او بخورد، بارهایش را به غارت می­برند و او را آزار می­دهند.» لوط برخاست تا وسایلش را آماده کند. آن روز سرآغاز پیامبری او، در قسمتی از سرزمین بزرگ فلسطین بود. 1) «سِدوم» سرزمینی از فلسطین آن زمان بود که امروزه در قسمتی از کشور اردن قرار دارد. نام پرنده: تویی اندازه: حدود 30 سانتی­متر گستردگی در جهان: زلاندنو و جزایر اطراف زیستگاه: جنگل­ها، باغ­ها غذا: شیره گل­هاف میوه، حشرات سایر ویژگی­ها: سه یا چهار تخم می­گذارد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 345صفحه 9