مجله کودک 354 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 354 صفحه 14

محمّد علی دهقانی آتش و اَفعی قسمت اول یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. زمانی که مردم با اسب و شتر و قاطر سفر می­کردند،این قصّه اتفّاق افتاد. آن روز مردی جوان با شتر مسافرت می­کرد. در مسیر سفرش به صحرایی رسید که خوش منظره و با صفا بود و جا به جا در آن گیاه و سبزه و درخت دیده می­شد و محلّ خوبی بود برای توقّف و استراحت مسافرها. جوان شترسوار به نقطه­ای از صحرا رسید که تازه کاروانی از آنجا عبور کرده و آثار توقّف و استراحت مسافران در آن محلّ پیدا بود. اهل کاروان در اثر تنبلی یا بی­توجهّی یا عجله­ای که داشتند، فراموش کرده بودند آتش اجاق­های خود را خاموش کنند. در نتیجه باد ملایمی که در صحرا می­وزید، شعله­ها را به این طرف و آن طرف کشیده و به آن­ها نفس داده و قسمتی از صحرا را با گیاهان و گل­ها و هرچه در آن بود، به آتش کشیده بود. مسافر جوان ایستاد و در حالی که با حیرت و شگفتی به آن منظرة بد نگاه می­کرد، آهی از سر تأسف و حسرت کشید و حسابی غصّه خورد. در این حال چشمش به صحنة عجیبی افتاد. یک مار افعی بزرگ و ترسناک در وسط شعله­های آتش گیر کرده بود و با وحشت به این طرف و آن طرف نگاه می­کرد و به دنبال راهِ فرار بود. همین که افعی، مرد مسافر را دید، او را صدا زد و خواهش و التماس کرد که او را از میان آتش ورزشگاه آرسنال در بدو تاسیس خود در زمین «مانور واقع در «پلومستید» بازی­های خود را برگزار می­کرد. بعدها در فاصله سالهای 1890 تا 1893 به زمین «اینویکتا» نقل مکان کرد. تا اینکه ورزشگاه بزرگ و معروف «هایبری» برای این تیم ساخته

مجلات دوست کودکانمجله کودک 354صفحه 14