
مبهوت مانده بود که چه بگوید و برای چه کسی بگوید . اولین کسی که لب به سخن گشود ، آقای هاشیم رفسنجانی بود . او گفت : «آقا! کسالتی ایجاد شده است؟ »
حصرت امام با قاطعیت جواب دادند:
خیر، وقت نماز است.
من ناخود اگاه به ساعتم نگاه کردم . افق تهران را از پیش میدانستم و می توانم بگویم که ساعت و وقت بلند شدن امام برای نماز ، با افق تهران دقیقه ای تفاوت نداشت. این برخورد امام در ما حال و وضع عجیبی را به وجود آورد . ایشان به طرف سجاده ای که پهن بود ، رفتند . ما از ایشان پرسیدیم : «اجازه میدهید در محضرتان نماز بخوانیم؟»
ایشان فرمودند : « مخالفتی ندارم.»
بعد ، همه ما به سرعت آماده شدیم و با حضرت امام نماز را اقامه کردیم.
موضع تمبر : ساختمان تجاری سنگاپور
قیمت : 4 واحد
سال انتشار: 1963
مجلات دوست کودکانمجله کودک 405صفحه 5