مجله کودک 407 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 407 صفحه 8

داستان کودکی حضرت رسول اکرم (ص) بازار، زیارت و تماشا نویسنده: ع. دانا در بعضی از ماههای سال، مردم از سراسر زمین عربستان برای تجارت و زیارت به مکه میآمدند. در این ماهها، شهر مکّه پر از جمعیّت میشد و جنب و جوش زیادی در آن دیده میشد. محمّد از فرصت استفاده میکرد و به میان مردم میرفت و با آنها گفتگو میکرد. سوالهای زیادی در ذهن داشت که از آنها میپرسید و دنبال جوابهایی برای ذهن کنجکاوش بود. در آن زمان «شعر» و «شاعری» در بین عربها خیلی مهم و باارزش بود و شاعران بزرگ و توانا اهمیّت زیادی میدادند. هفت شعر بلند و معروف را که در آن زمان خیلی طرفدار داشت، با حروف طلایی روی پارچههای سپید و لطیف مصری نوشته بودند و از در خانة کعبه آویزان کرده بودند تا همه آن را ببینند و بخوانند. این هفت شعر در بین اعراب، معروف به «سَبْعة مُعَلّقه» بود. کسانی که به زیارت کعبه میآمدند، این شعرها را هم با نظر احترام نگاه میکردند و میخواندند. محمدّد در مقابل «سَبعة مُعَلّقه» میایستاد و با دقّت آن را تماشا میکرد. از زیبایی و شکوه نوشتهها و خطّ خوشِ آن، خوشش میآمد. امّا چون سواد نداشت، خودش نمیتوانست شعرها را بخواند. پس با کنجکاوی نگاه میکرد و منتظر میماند تا کسی با صدای بلند شعرها را بخواند. در این وقت، محمّد سراپا گوش میشد و کلماتی را که میشنید، به ذهن و حافظة قوی خود میسپرد. بعضی از کلمات شعرها سخت و دشوار بود و محمّد، معنای آنها را از خوانندة شعر یا عمویش ابوطالب و یا دیگران میپرسید، تا شعرها را بهتر بفهمد. گاهی اوقات بازارهای بزرگی در 3ـ زمین در چرخش: نیروی معناطیسی درون زمین واثر جاذبهی سیارات دیگر، باعث چرخش زمین میشوند. کره ما هر 24 ساعت

مجلات دوست کودکانمجله کودک 407صفحه 8