مجله کودک 422 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 422 صفحه 9

مسواک کچل پغور قاطی قسمت اول مسواک پغور قاطی موهایش ریخته بود و بفهمی نفهمی کچل شده بود. یک شب مسواک پغور قاطی به شانه­ی پغور قاطی گفت: (( ببینم دوست عزیز، امشب جات رو با من عوض می­کنی؟)) شانه نگاهی به دندانه­هایش انداخت. دندانه­هایش پر از شوره بودند. شانه گفت: (( برای چی؟)) مسواک گفت: (( حالم خوش نیست. دسته­امدرد می­کنه. نیست که موهام ریخته، وقتی پغور قاطی مسواک می­زنه، مغز سرم تیر می­کشه. اصلا تحمل آب جوش را ندارم. از بس آب جوش رو سرم ریخت، پاک کچل شدم رفت.)) شانه گفت: (( اتفاقاًً منم بدم نمی­آید آبی به دست و صورتم بزنم. اصلاً یادم نمی­آید کی منو برد حموم.)) مسواک رفت جلوی آینه و شانه پرید توی جا مسواکی. صبح که پغور قاطی از خواب بیدار شد، رفت جلوی آینه. مسواک را برداشت و موهای وزوزی­اش را مسواک زد. این ور را مسواک زد، صاف نشد. آن ور را مسواکزد صاف نشد. آخر کار همان جوری ولش کرد. پغور قاطی تنبلی­اش می­آمد شب­ها مسواک بزند. صبح، بعد از مسواک زدن موهایش، شانه را از توی جا مسواکی برداشت و روی آن خمیر دندان ریخت و دندانش را شانه زد. شانه روی دندانش، قیژ این وری رفت، قیژ آن وری رفت و چند تار مو لای دندانش گیر کرد. کروی با خار متوسط کروی توبر کولی کروی پرخار

مجلات دوست کودکانمجله کودک 422صفحه 9