مجله کودک 478 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 478 صفحه 9

کرده بودند که امام از این ماجرا باخبر نشود. چون ایشان ناراحتی قلبی داشتند و خبر بد روی قلب ایشان اثر میگذاشت. اما روز دوم امام سراغ مرا میگیرند و تا میفهمند که چه اتفاقی افتاده، به نزدیکان خودشان میگویند: «همین الان از طرف من به بیمارستان بروید و از حاج عیسی عیادت کنید! خبرش را هم زود برای من بیاورید!» من آن موقع در بخش «مراقبتهای ویژه» بودم و ملاقات نداشتم. اما مسئولان بیمارستان تا دیدند که آقای بهاءالدینی و یک نفر دیگر از طرف امام برای عیادت من آمدهاند، لباسِ مخصوص به آنها پوشاندند و اجازه دادند که به دیدن من بیایند. چند روز بعد که حالم تا اندازهای بهتر شد، به دیدن امام رفتم. امام با عدهای از مسئولان ملاقات داشت. تا چشمش به من افتاد، اشاره کرد تا برایم صندلی بگذارند تا بنشینم. من با خجالت نشستم. بعد از رفتن مهمانها، امام رو به من کرد و بعد از احوالپرسی گرم، گفت: «من برایت دعا کردم حاج عیسی! خیلی دعایت کردم.» من سر به زیر انداختم و تشکر کردم. بعد از چند لحظه امام دوباره با لحن مهربانی مرا صدا کرد و گفت: «حاج عیسی! دیگر بالای درخت نرو!» من گفتم: «چشم!» دعای امام و لحن گرم و مهربان ایشان خیلی به بهبودی و سلامت من کمک کرد. در یک قایق، حداقل 4 قسمت وجود دارد که نامهای مخصوص به خود را دارند. قسمت عقب قایق به «پاشنه قایق» معروف است. قسمت جلو «پیشانی یا جبهه قایق»، طرف راست و چپ به ترتیب به «استاردبرد» و «پورت» معروفند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 478صفحه 9