مجله کودک 502 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 502 صفحه 4

یک خاطره، هزار پند خدا هرچه بخواهد همان میشود حضرت امام(س) با ظرافت خاصی با مسائل برخورد میکردند. مثلاً ایشان هنگامی که در فرانسه بودند، عادتشان این بود که روزی بیست دقیقه به بالکنی که در جلو اتاق بود، میرفتند و در آنجا قدم میزدند. خانم حدیدهچی (دباغ) که افتخار خدمتگزاری به حضرت امام را داشت میگوید: «روزهای اول با اینکه پلیس فرانسه در بیرون منزل مواظب بود، من احساس خطر میکردم. بنابراین سعی میکردم طوری که امام متوجه نشوند، زیر بالکن، توی حیاط قدم بزنم. اتفاقاً روزی ایشان سایه مرا از بالا دیدند. پس از آنکه قدم زدن روزانهشان تمام شد و به داخل اتاق رفتند، مرا صدا زدند، ایشان مرا با اسم طاهره صدا زدند- برایت قصهای زیبا بگویم: شب بود، یک شب پاییزی که با شبهای دیگر فرق میکرد. آسمان به درخشندگی هر شب نبود انگار چیزی کم داشت. گویی ستارهها هم این کمبود را حس کرده

مجلات دوست کودکانمجله کودک 502صفحه 4