چکیده
بحث ولایت فقیه و منشأ آن و اینکه با چه معیاری بپذیریم که در عصر حاضر فقیه میتواند در جایگاهی قرار بگیرد که مبین ولایت رسول خدا (ص) و ائمه اطهار باشد و آیا سرسپردن به چنین ولایتی با اصول مترقی جهان امروز همچون حق مردم در تعیین سرنوشت خود و اعتبار رأی مردم بهعنوان منبع مشروعیت قدرت سازگار است؟
آیا قائل شدن به ولایتی آسمانی و ماورایی برای فقیه نوعی تحمیل بر بشر نیست؟
آیا اصولاً اسلام برای نوع بشر در این حوزه حقی قائل است یا نه؟ و اگر قائل است این حق چگونه و به چه صورت متجلی میشود؟ اینها و دهها پرسش دیگر از این دست سؤالاتی است که ذهن هر پژوهشگری که بخواهد در فقه سیاسی و مبانی ولایت فقیه مطالعه کند را در ابتدا کار خود جلب میکند. هر چند به تمامی سؤالات فوقالذکر پاسخهای متنوع و متعددی داه شده است اما همچنان باب این مباحث در ذهن بسیاری از اهل فکر و تأمل باز است. در این پایاننامه تلاش شده تا نگاهی گذرا به پاسخ ابهامات موجود داشته باشیم و دریچهای هر چند کوچک رو به حقیقتی بزرگ باز کنیم. در این جهت با عنایت به اینکه دیدگاههای مادیگرایانه غربی از یک منشأ سرچشمه میگیرند و در ماهیت شبیه یکدیگرند لذا یکی از فلاسفه سیاسی غرب از جمله توماسهابز در خصوص قدرت و مشروعیت آن مورد بررسی قرار گرفته است.
پایان نامهمشروعیت قدرت در اندیشه سیاسی اسلام (شیعی) از منظر امام خمینی (س) و از دیدگاه لیبرال دمکراسی (توماس هابز)صفحه 1