سئوال فوق کوتاه و گویا است و گویی پاسخ آن نیز در ذات سئوال نهفته می باشد. با این حال برای خالی نبودن عریضه موارد زیر نیز قابل ذکر است:
1- امام(ره) در واقعیت امر حاکمان ظالم، مستبد و بی توجه به امور مردم را مسلمان نمی دانند: به عنوان مثال موارد ذیل را در مورد چنین افرادی بیان داشته اند:
- «آنکه تابع اسلام است ظلم نمى‏تواند بکند و نمى‏کند» (صحیفه امام، ج7، ص7)
- «اسلام دیکتاتورى نیست. آنکه دیکتاتور است مسْلم نیست.» (صحیفه امام، ج‏8، ص370)
- و یا در مورد سران کشورهای اسلامی شرکت کننده در کنفرانس طائب و عدم توجه به امر مردم و به ویژه کودکان جنوب لبنان و فلسطین و... چنین می فرمایند: «آیا نشنیده‏اند اینها حدیث رسول خدا را که کسى که صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد مسلم نیست؟» (صحیفه امام، ج‏14، ص136‏)
2 - اگر چه ممکن است کسی در واقعیت امر مسلمان حقیقی نباشد اما نظر به آنکه در فقه اسلامی هرکس شهادتین بگوید، مسلمان اصطلاحی تلقی می شود، چه بسیار کسانی که خود را مسلمان می دانند و حتی برای گسترش قلمرو مسلمانان جهاد هم کرده باشند، اما وقتی از عدالت ساقط باشند، از نظر امام خمینی(ره) علاوه بر آنکه فاقد صلاحیت زمامداری هستند، بر مسلمانان واجب است در مقابل آنها قیام نمایند. به عنوان نمونه امام خمینی(ره) امارت معاویه بر شامات و عملکرد حضرت امیر(ع) در مقابل وی را مثال می زنند: «معاویه هم امام جماعت بوده هم امام جمعه؛ آن طور نبوده است که معاویه اصلاً نه نماز بخواند و نه روزه بگیرد، خیر! هم نماز مى‏خوانده و هم روزه مى‏گرفته و هم امام جماعت هم بوده؛ مى‏رفته مسجد و عقبش نماز مى‏خواندند مسلمانها؛ هم روز جمعه مى‏رفته نماز جمعه مى‏خوانده و همه این مسائل شرعیه‏اى که بوده است- به حَسَب صورت- عمل مى‏کرده لکن از باب اینکه یک آدم قاچاقى بوده و یک آدم ظالمى بوده و مال مردم را مى‏گرفته و اگر هر جور دستش مى‏رسیده ظلم و آدمکشى و همه اینها را داشته، حضرت امیر نه اینکه این چون نماز نمى‏خوانده، چون کافر بود قیام کرده بود بر ضد او؛ نخیر، کافر نبود و مسلمان هم بود و اظهار اسلام هم مى‏کرد و لکن بر خلاف موازین این مَسْنَد را گرفته بود؛ یک حکومت جائر بود که بر خلاف موازین الهى مسندى را گرفته بود و در آن مسند هم به طور ظالمانه عمل مى‏کرد؛ از این جهت حضرت امیر قیام کرد، و لو نرسید به نتیجه لکن تکلیف را ادا کرد؛ تکلیف این بود که با یک همچو آدمى باید معارضه و مبارزه بکند.» (صحیفه امام، ج‏5، ص 19)
3- نظر به آنکه امام خیمنی(ره) از لحاظ مذهبی شیعه دوازده امامی بوده است، یافتن پاسخ سئوال فوق حتی فقط به روش عقلی و کلامی نسبتاً ساده است. زیرا در مذهب شیعه مدینه فاضله ای ترسیم شده که از اولین تا آخرین امام معصوم مکلف بوده اند و هستند تا در جهت تحقق آن مدینه فاضله راهنما و راهبر باشند. مهمترین مختصه مدینه فاضله شیعه، «عدالت» بیان شده و عدالت تا آنجا اهمیت دارد که جزو اصول مذهب قرار گرفته است اما به جهت آنکه مباحث عدالت، گستردگی و پیچیدگی هایی نیز دارد، مثال های ساده ای نیز بیان شده تا حداقل های مفهوم عدالت از نظر عموم مردم دور نماند. به عنوان مثال اینکه در حکومت آخرالزمانی حقوق مورچه نیز رعایت خواهد شد و نیز گرگ و میش از یک آبشخور آب خواهند خورد. یعنی شرایط زندگی عادلانه به گونه ای فراهم می گردد که حتی گرگ که درندگی در غریزه او نهفته می باشد، مزاحم میش نمی شود.
بنا براین وقتی اصلی ترین مختصه حکومت مطلوب شیعه برقراری عدالت در همه ابعاد آن بیان شده، به راحتی می توان نتیجه گرفت که هر اندیشمند سیاسی شیعه، هیچ حکومتی را که دادگر نباشد، حتی اگر به ظاهر خود را متدین و پایبند به ظواهر دین نشان دهد، نه تنها مقبول نمی داند که وظیفه می داند در مقابل آن قیام نماید.
4- جدای از مباحث کلامی و عقلی، امام خمینی(ره) از ابتدای راه ظلم ستیز تربیت گردید و این امر در خانواده ایشان سابقه دارد و شهادت پدر ایشان در اثر ظلم ستیزی به دست خوانین بیدادگر بیانگر این واقعیت است. در طول دوران حیاط علمی و سیاسی نیز هرگز فریب ظواهر متشرع بیدادگران و اذناب آنان را نخورد و در طول عمر سیاسی خود هرگز به هیچ مستبد و بی دادگری روی نرمش نشان نداد و از همه مهمتر حتی در دوران تحکیم نظام جمهوری اسلامی همواره مسئولین را به اقامه عدل دعوت کرد و برخلاف افراد محافظه کار از گفتن اینکه اگر حاکم اسلامی یک مورد دیکاتوری یا گناه صغیره کند از حکومت ساقط است، نه تنها ابایی نداشته که بیان آن را لازم می دانسته است. (ر.ج صحیفه امام، ج‏11، ص 306)
5- در جایی به طور مستقیم ندیده ایم که امام خمینی(ره) گفته باشند حکومت عادل نامسلمان بر حکومت جائر مسلمان ارجحیت دارد. اما از برخی گفتار ایشان چنین موضوعی قابل انتزاع است. چنانکه می ...

. انتهای پیام /*