پاسخ در یک عبارت می گنجد و آن اینکه «اگر منبع اقتدار، مردم باشند، به هر مقدار ولی فقیه مقتدرتر شود، مردمسالاری واقعی تر خواهد بود.» عکس آن نیز صادق است. یعنی هر قدر مردم در همه زمینه ها اقتدار از خود نشان دهند، به همان میزان ولی فقیه دارای اقتدار بیشتر خواهد بود.
بنا براین مبنای اقتدار اهمیت دارد. چنانکه اگر منبع اقتدار یک رهبر سیاسی بیگانگان باشند و نه مردم آن کشور، آنگاه هر قدر به اقتدار او افزوده شود، از آزادی مردم کاسته خواهد شد. همچنین اگر منبع اقتدار یک رهبر سیاسی نهادهای نظامی و اطلاعاتی باشد، به هر میزان او مقتدرتر شود، عرصه بر دموکراسی تنگ تر می گردد.
در قرن اخیر سه نمونه کاملاً روشن می توان نشان داد که اقتدار رهبری که منبع اقتدار آنها مردم بوده اند، موجب شکل گیری دموکراسی شده است. نمونه اول دموکراسی هند به رهبری گاندی؛ نمونه دوم تاسیس جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و نمونه سوم برچیدن رژیم آپارتاید و تاسیس نظام مردمسالار افریقای جنوبی به رهبری ماندلا. اما تجربه سیاسی را نباید از نظر دور داشت. زیرا تجربه تاریخی نشان داده که نظام مردمسالار همواره در معرض خطراتی جدی است که مهمترین خطر آن رها کردن صحنه توسط مردم و رویکرد نظام سیاسی از مردم به امکانات سخت افزاری تسلط بر مردم می باشد.

. انتهای پیام /*