کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
ولایت فقیه و پویایی دراستنباط احکام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : سیدحسینی، سید صادق

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

ولایت فقیه و پویایی دراستنباط احکام

 

 

 

ولایت فقیه و پویایی در استنباط احکام

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‏ ‏

سید صادق سید حسینی

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 109

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 110

‏ ‏

‏بسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم‏

مقدمة

‏تکامل روحی بشر و تعالی معنوی او، هدف اساسی ادیان الهی است. دین‏‎ ‎‏مبین اسلام، به عنوان کاملترین دین و شریعت آسمانی، با توجه به تمام جنبه های‏‎ ‎‏هستی بشر و نیازهای فطری و روحی او، دستورات و فرامینی را که‏‎ ‎‏تضمین کنندۀ رشد اخلاقی وی است، تنظیم نموده و از طریق وحی در اختیار‏‎ ‎‏انسانها گذارده است. ‏

‏انبیا، معلمان حقیقی بشر، با آموزش احکام الهی و ترویج آن در جامعه،‏‎ ‎‏علاوه بر ایجاد تحوّل در اخلاق فردی انسانها، اسباب تکامل فرهنگی جامعه را‏‎ ‎‏نیز فراهم آورده اند. این رشد و پویایی در جهان اسلام به اوج خود رسیده و‏‎ ‎‏بدین ترتیب، نقطۀ عطفی در تاریخ بشر پدید آمده است. رابطۀ تنگاتنگ احکام‏‎ ‎‏شریعت با زندگی بشر، ضرورت مطالعه و بررسی قوانین شرع را به صورت یک‏‎ ‎‏مجموعۀ ثابت و پایدار، به اثبات رسانده است؛ و این، فقها را بر آن می دارد که‏‎ ‎‏ماهیت قوانین را ـ بدون توجّه به خصوصیت هر حکم ـ تحلیل نمایند؛ تا‏‎ ‎‏بدین ترتیب، به یک حلقۀ ارتباطی بین تحولات زندگی بشر و قوانین ثابت شرعی‏‎ ‎‏دست یابند. ‏

‏تحول در زندگی بشری و قول به ثبات در احکام دینی، سبب برانگیخته شدن‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 111

‏سوالاتی در مورد چگونگی تطبیق قوانین ثابت با گستره و زمینۀ متغیر،‏‎ ‎‏گردیده است؛ زیرا جامعه همچون بیماری است که در گذر زمان مزاج و طبع‏‎ ‎‏وی متحوّل می‏‎‎‎‏شود و این تحول، تغییر نظام غذایی و دستورات طبی خاصی را از‏‎ ‎‏سوی پزشک معالج او می طلبد‏‎[1]‎‏. همین عامل، باعث ظهور دو بحث کلی و‏‎ ‎‏اساسی در میان فقها و اندیشمندان اسلامی گردیده است؛ این دو بحث دربارۀ دو‏‎ ‎‏موضوع کلی زیر هستند: ‏

‏الف) پویایی در استنباط احکام از منابع فقهی. ‏

‏ب) ولایت داشتن فقیه ـ در حکومت اسلامی ـ بر قوانین اجتماعی شریعت.‏

‏تفکرات عمیق و دگرگون ساز امام خمینی - قدس سره - در هر یک از دو‏‎ ‎‏مورد فوق، مبانی متقن و دقیقی را ارائه کرد که باعث هدایت جریان فکری فقه و‏‎ ‎‏اجتهاد به مجرای صحیح خود گشت. هدف این مقاله، بررسی مبانی فکری امام‏‎ ‎‏خمینی - ره - در هر یک از دو زمینۀ فوق است. جریان هر یک از دو مبحث فوق‏‎ ‎‏در دسته ای خاص از قوانین اسلام، تقسیم بندی دقیقی را از قوانین اسلام، که‏‎ ‎‏روشنگر موضوع آن مباحث است، ایجاب می کند. ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 112

‏ ‏

گفتار اول پویایی در استنباط احکام

(1 ـ 1) تقسیم بندی احکام 

(1 ـ 1 ـ 1) عبادی، معاملی

‏احکام اسلام به یک لحاظ به دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شود: 1 ـ عبادات؛‏‎ ‎‏2 ـ معاملات. احکام عبادی، بیانگر وظایف بندگان است؛ وظایفی که هدف از‏‎ ‎‏تشریع آن، پرورش روح بندگی و عبودیت در نهاد بشر است. احکام عبادی‏‎ ‎‏در حقیقت به شکل ابداعی اعمال خاصّی را بر عهدۀ بندگان قرار می دهد؛ به‏‎ ‎‏گونه ای که این اعمال هرگز بدون توجه به امر خدا، به عنوان خواستۀ عقلی و‏‎ ‎‏منطقی یا مادی و دنیوی فرد، مدّنظر واقع نمی‏‎‎‎‏شدند‏‎[2]‎‏. احکام عبادی، در جهت‏‎ ‎‏خودسازی بشر و بر آوردن نیازهای فطری و معنوی اوست. ‏

‏احکام معاملی، آن دسته از قوانین اسلام است که بیانگر حقوق اسلامی‏‎ ‎‏حاکم بر کردار و رفتار روزمرّۀ افراد می باشد، اعم از رفتار اقتصادی،‏‎ ‎‏اجتماعی، فرهنگی و غیر آن‏‎[3]‎‏. ‏‏این دسته از قوانین، صرفاً بیانگر نگرش دین‏‎ ‎‏نسبت به کردار متداول و متعارف میان مردم است که برخی از آن رفتارها را تایید‏‎ ‎‏و تثبیت می کند و برخی دیگر را نفی و ابطال می نماید. ‏

‏وجود اتفاق نظر در عدم تاثیر تحولات زمانی و مکانی در استنباط احکام‏‎ ‎‏عبادی، و وجود اختلاف در تاثیر عناصر مذکور در استنباط احکام معاملی، و نیز‏‎ ‎‏اختلاف در چگونگی تاثیر ـ در صورت پذیرش آن ـ موجب طرح مبحث مهم‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 113

‏«پویایی در اجتهاد» گردیده است. ‏

‏در این زمینه، امام خمینی - قدّس سرّه - با اتخاذ یک مبنای دقیق و محققانه،‏‎ ‎‏سعی کردند در عین تاکید بر فقه سنتی، پویایی و تحرّک در فقه را نیز تضمین نموده‏‎ ‎‏و نوعی تلفیق بین اجتهاد پویای محض و فقه سنتی محض ایجاد کنند. طی‏‎ ‎‏مباحث آینده مبانی فکری امام خمینی - قدّس سرّه - در این زمینه تحت عنوان‏‎ ‎‏اجتهاد سنتی پویا بررسی خواهد شد. ‏

(2 ـ 1 ـ 1) احکام فردی و اجتماعی 

‏قوانین اسلام، یا فردی است و یا اجتماعی. قوانین فردی قوانینی است که‏‎ ‎‏ناظر به شخصیت فرد و اعمال او ـ خارج از دایرۀ جامعه ـ می باشد؛ این قوانین‏‎ ‎‏در مورد آن دسته از رفتارهای انسان است که هیچ گونه رابطه اجتماعی و درون‏‎ ‎‏گروهی را در بر ندارد، و یا در صورت تعدد جهات در رفتارهای مذکور، فقط‏‎ ‎‏ناظر به جهت فردی و اخلاقی آن اعمال است؛ بنابراین قوانین فردی در جهت‏‎ ‎‏تعالی و تکامل معنوی بشر است. ‏

‏قوانین اجتماعی قوانینی است که ناظر به رابطۀ فرد ـ در زمینه ای خاص ـ‏‎ ‎‏با سایر افراد جامعه می باشد. به عبارت دیگر، بیانگر دیدگاه شرع در مورد روابط‏‎ ‎‏مختلف افراد جامعه با یکدیگر است. هدف از وضع قوانین اجتماعی، حفظ نظم‏‎ ‎‏و امنیت جامعه و تحکیم هر چه بیشتر پیوند افراد جامعه و جلوگیری از انحطاط‏‎ ‎‏آن است‏‎[4]‎‏. اتفاق نظر بر عدم تاثیر تحولات زمانی و مکانی جامعه اسلامی در‏‎ ‎‏قوانین فردی، و اختلاف نظر در تاثیر این تحولات در تغییر قوانین اجتماعی از‏‎ ‎‏سوی حاکم اسلامی، موجب طرح مبحث مهم «ولایت فقیه» گشته است. ‏

‏امام خمینی - قدّس سرّه - با اتخاذ دیدگاهی مثبت در زمینۀ تاثیرگذاری‏‎ ‎‏تحولات مذکور، و ارائه یک تئوری عقلی و دقیق در توجیه و تبیین آن، اصل‏‎ ‎‏ولایت فقیه را به معنایی وسیع و گسترده ثابت دانسته و آن را به عنوان یک حکم‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 114

‏عقلی ضروری، مطرح کردند. آنچه در این مقاله آمده است، بحث و بررسی‏‎ ‎‏پیرامون دیدگاههای حضرت امام خمینی - قده - در زمینه های فوق می باشد،‏‎ ‎‏اگر چه ممکن است به برخی از نظریات مشابه، حتی در میان علمای اهل سنت،‏‎ ‎‏اشاره شود. ‏

 

(2 ـ 1) عناصر تشکیل دهندۀ قانون در شریعت 

‏از تحلیل واژۀ قانون، سه جزء اساسی و مهم به دست می آید که عبارتند از: ‏

(1 ـ 2 ـ 1) موضوع 

‏در قوانین شریعت، کردار و گفتار انسانها تحت الشعاع قرار گرفته، و به‏‎ ‎‏عنوان موضوع دیدگاههای مثبت و یا منفی شریعت، منظور می‏‎‎‎‏شوند. رفتارهای‏‎ ‎‏روزمرّۀ انسانی، هموراه نوعی ارتباط با اشخاص یا اشیای دیگر است، که در‏‎ ‎‏شریعت نسبت به این روابط ـ در شرایط و حالات متفاوت ـ نگرشهای مختلفی‏‎ ‎‏وجود دارد. این نگرشها و دیدگاههای شرع مقدّس نسبت به هر رابطه، به‏‎ ‎‏حالات و ویژگیهای خاصی اختصاص دارد، که از آنها به «قیود موضوع» تعبیر‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود. ‏

‏قیود یک رابطۀ رفتاری، از طریق ایجاد محدودیت و تحدید طرفین رابطه به‏‎ ‎‏ویژگیها و شرایط خاص، حاصل می‏‎‎‎‏شود؛ مثلاً در مورد کراهت خوردن غذا‏‎ ‎‏برای فردی خاص، تقیید موضوع حکم از طریق تقیید فاعل عمل می باشد؛ و یا‏‎ ‎‏در مورد حرمت بازی با شطرنج (در صورت حصول شرایطی خاص برای آلت‏‎ ‎‏شطرنج) تقیید موضوع حکم از طریق تقیید طرف دیگر رابطۀ رفتاری‏‎ ‎‏تحقق می یابد. ‏

(2 ـ 2 ـ 1) حکم 

‏این عنصر بیانگر موضع گیری و دیدگاه خاص شرع مقدس است نسبت به‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 115

‏ ‏

‏یک موضوع معین. از این دیدگاهها تحت عناوین: حلال، حرام، واجب،‏‎ ‎‏مستحب و مکروه یاد می‏‎‎‎‏شود. ‏

(3 ـ 2 ـ 1) زمینۀ اجرایی قانون 

‏علاوه بر شرایط و ویژگیهای که یک رابطۀ رفتاری خاص باید دارا باشد تا‏‎ ‎‏محمول حکم شرع واقع شود، ویژگیهای خاصی نیز باید در زمینه ای که قانون در‏‎ ‎‏آن پیاده و اجرا می‏‎‎‎‏شود، فراهم آید. به بیان دیگر، هر قانون، برای ایجاد‏‎ ‎‏اغراضی خاص در جهت هدایت فرد یا جامعه، در موضوع خود جعل می‏‎‎‎‏شود،‏‎ ‎‏و مسلماً در صورت انتفای تاثیر قانون در جهت رسیدن به آن اغراض، دیگر‏‎ ‎‏توجیهی برای جعل آن قانون باقی نمی‏‎‎‎‏ماند، و بدین ترتیب، زمینۀ نسخ و طرد آن‏‎ ‎‏فراهم می گردد. پس هر قانون، در عین اختصاص به یک موضوع جزئی و‏‎ ‎‏مشخص، منحصر به شرایط و ویژگیهای خاصّی است که از آنها به «زمینۀ‏‎ ‎‏اجرایی قانون» تعبیر می‏‎‎‎‏شود. این ویژگیها ربطی به موضوع حکم ندارد و‏‎ ‎‏موجب تقیید آن نمی گردد، بلکه رابطه ای تنگاتنگ و وثیق با اهداف اجرایی‏‎ ‎‏قانون دارد. ‏

‏آنچه در این فصل به عنوان محور بحث تئوری «پویایی در اجتهاد» مورد نظر‏‎ ‎‏است، عنصر اول یعنی موضوع قانون می باشد. ‏

(3 ـ 1) موضوع قانون و تحول در آن 

‏گفته شد که در شریعت، رفتارهای انسانی، توام با شرایط و ویژگیهای‏‎ ‎‏خاصّی مدّنظر قرار می گیرند و محکوم به حکمی خاص می‏‎‎‎‏شوند. این شرایط به‏‎ ‎‏عنوان «قیود موضوع» تعیین کنندۀ دایرۀ مصادیق موضوع قانون می باشد.‏‎ ‎‏در واقع، این قیود به دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شوند: ‏

(1 ـ 3 ـ 1) ویژگیهای داخلی موضوع‏؛ ویژگیها و شرایطی است که در ذات‏‎ ‎‏اشیا نهفته است، و تحوّل و تغییر در دیدگاههای عرفی، در آنها تاثیری‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 116

‏نمی گذارد؛ برای مثال، وقتی که شارع مقدس می فرماید: «آشامیدنی‏‎ ‎‏مست کننده حرام است»، در این قانون، آشامیدنی که موضوع حکم است، مقید‏‎ ‎‏شده است به خصیصه ای ذاتی یعنی مست کنندگی؛ که بنابراین یک «قید داخلی»‏‎ ‎‏است و ربطی به دیدگاه عرفی ندارد. ‏

‏2 ـ ویژگیهای خارجی؛ آن دسته از ویژگیها و شرایطی هستند که فقط در‏‎ ‎‏صورت بررسی یک شییء خاص از دیدگاه عرفی، معقول و متصورند. به دیگر‏‎ ‎‏سخن، این ویژگیها بیانگر خصایص خارجی، فواید متداول و کاربردهای عرفی‏‎ ‎‏شییء یا فرد است. ویژگیهای خارجی، همیشه تابع عرف حاکم بر جامعه بوده و‏‎ ‎‏با تحول آن دستخوش تغییر و تحوّل می گردد. از آنجا که عرف حاکم بر جامعه،‏‎ ‎‏در بستر زمان آرمیده و با تحول و پویایی زمان متحول می گردد، از این رو،‏‎ ‎‏گذشت زمان، مرتباً ویژگیهای خارجی موضوعات احکام را متغیر و متحول‏‎ ‎‏می کند. این تحولات و تغییرات، نه تنها به شکل طولی در بستر زمان حادث‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود، بلکه به طور عرضی در گسترۀ مکانی نیز وجود دارد. ‏

‏به بیان دیگر، همانگونه که برخی از عرفیات یک جامعه با جوامع دیگر در‏‎ ‎‏یک مقطع زمانی متفاوت است، ویژگیهای خارجی مرتبط با این عرفیات نیز در‏‎ ‎‏این جوامع، متغایر می باشد؛ مثلاً، فروش خون، به دلیل عدم ترتّب فایده ای‏‎ ‎‏عقلایی و معتنابه بر آن، در عصر امام معصوم (ع) حرام شد. فایده و کاربرد‏‎ ‎‏خارجی خون یک ویژگی ذاتی آن نیست، بلکه ویژگی عارضی آن است که حاکی‏‎ ‎‏از استفادۀ عرفی از آن می باشد. عدم ترتّب فایدۀ عقلایی بر خون انسان، یک‏‎ ‎‏ویژگی خارجی بوده که در عصر امام معصوم (ع) به لحاظ فقدان وسایل و‏‎ ‎‏امکانات و دانش لازم جهت انتقال خون، محقق بوده است، اما با گذشت زمان‏‎ ‎‏و پیشرفت علم پزشکی و مهیا شدن شرایط لازم جهت نگاهداری و انتقال خون،‏‎ ‎‏دیگر در عصر حاضر، از نظر عرف، خون انسان به عنوان چیزی بی فایده به شمار‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 117

‏نمی آید؛ بلکه در حال حاضر، جزو پرفایده ترین و گرانبهاترین اشیا قرار‏‎ ‎‏می گیرد و بر همین اساس، فروش خون حرام نخواهد بود؛ زیرا در شرایط‏‎ ‎‏حاضر، قید موضوع حرمت که حاکی از یک ویژگی خارجی بوده، منتفی‏‎ ‎‏گردیده است. ‏

‏البته ویژگیهای داخلی نیز ممکن است به مرور زمان، در نتیجۀ تاثیر علل و‏‎ ‎‏اسباب طبیعی، دچار تحوّل و تغییر شوند؛ برای مثال، حکم نجاست مردار، در‏‎ ‎‏اثر تبدیل مردار ـ در نمکزار ـ به نمک و تحوّل ذاتی آن، منتفی شده و حکمی دیگر‏‎ ‎‏پیدا می کند. اما این تحوّلات، تابع عوامل ذاتی و علل و معالیل طبیعی است و‏‎ ‎‏هیچ ارتباطی به نگرش عرفی ندارد. ‏

 

(4 ـ 1) بررسی قیود موضوع و تعیین حدود آن 

‏بررسی قیود موضوع و تعیین حدود آن، از شرایط مهم و محوری در‏‎ ‎‏استنباط احکام است. مبنای امام خمینی - ره - در زمینۀ استنباط قیود موضوع،‏‎ ‎‏در بردارندۀ عنصری متحوّل و پویا در روش استنباط است که مقتضی تحوّل و‏‎ ‎‏پویایی در موضوعات و بالنتیجه احکام است. با این توضیح که در نگرش‏‎ ‎‏نخست، دو راه برای تعیین قیود موضوع، قابل تصوّر است؛ که بحث دربارۀ‏‎ ‎‏حجیت هر دو راه، برای اثبات پویایی در اجتهاد، جنبۀ محوری دارد. ‏

(1 ـ 4 ـ 1)‏ تصریح شارع مقدس در کتاب و سنت است؛ یعنی هرگاه شارع،‏‎ ‎‏موضوع حکمی را به ویژگیهای خاصّی ـ اعم از داخلی و خارجی ـ مقید نماید،‏‎ ‎‏در این صورت، با توجه به سخن شارع، براحتی می توان قیود موضوع را‏‎ ‎‏شناخت. به عنوان مثال، اگر در حدیثی آمده باشد که «بازی با شطرنج اگر با‏‎ ‎‏هدف بُرد و باخت باشد، حرام است» یا «بازی با شطرنج اگر عرفاً وسیلۀ قمار به‏‎ ‎‏شمار آید حرام است»، در این دو صورت بازی با شطرنج به طور مقید تحریم‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 118

‏شده است. در صورت اول، قید حرمت، قمار بودن خود بازی است که یک قید‏‎ ‎‏داخلی بوده و ارتباطی به عرف ندارد؛ و در صورت دوم قید حرمت، آلت‏‎ ‎‏قمار بودن خود شطرنج است که قیدی خارجی است و حاکی از دیدگاه عرف در‏‎ ‎‏زمینۀ کاربرد این وسیله می باشد. تقیید موضوعات احکام از طریق این روش،‏‎ ‎‏مورد پذیرش همگان است. ‏

‏ذکر این نکته ضروری است که هرگاه از طریق نص شارع، موضوع به یکی‏‎ ‎‏از ویژگیهای خارجی عرفی مقید شود، آن موضوع طبیعتاً در گذر تغییرات زمان‏‎ ‎‏و مکان، تابع تحوّل دیدگاه عرفی خواهد بود. در مثال گذشته، هرگاه از طریق‏‎ ‎‏ادلّۀ قاطع، تقیید حرمت به صورت قمار بودن شطرنج نزد عرف، ثابت شد، با‏‎ ‎‏تحول دیدگاه عرفی نسبت به شطرنج و تغییر آن، موضوع حکم نیز منتفی‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود، و بدین ترتیب حکم حلیت برای شطرنج در صورتی که عرف آن را‏‎ ‎‏وسیلۀ قمار نداند ثابت می‏‎‎‎‏شود. این تحول در حکم، هیچ گونه پویایی در اجتهاد‏‎ ‎‏را به اثبات نمی رساند و امری است مورد اتفاق فقها. بنابراین، آنچه برخی از‏‎ ‎‏نویسندگان در مقالات خود مطرح می کنند، مبنی بر اثبات قیود عرفی از طریق‏‎ ‎‏کتاب و سنت برای موضوعات احکام معاملی همچون حرمت شطرنج، و اثبات‏‎ ‎‏تحوّل آن، و معرفی آن به عنوان «اجتهاد پویا» مغالطه ای بیش نیست. پویایی در‏‎ ‎‏اجتهاد، پویایی در روش استنباط است، همان گونه که امام خمینی - قده - به نحو‏‎ ‎‏احسن بیان کرده اند. توضیح آن در تقریر روش دوم ارائه خواهد شد. ‏

(2 ـ 4 ـ 1)‏ بررسی محققانه و جامعه شناسانه نسبت به ویژگیهای خارجی‏‎ ‎‏موضوع در زمان صدور حکم است. در این روش، سخن شارع و عین الفاظ او‏‎ ‎‏موضوعیت ندارد و فقط اوضاع و احوال حاکم بر موضوع در زمان صدور حکم‏‎ ‎‏به عنوان معیاری برای تقیید حکم مطرح می‏‎‎‎‏شود. پس هرگاه شارع مقدس عمل‏‎ ‎‏خاصی را بدون تقیید آن در لفظ، در مورد خاصّی تحریم کند، و پس از آن در‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 119

‏مواقع دیگر نیز سخن از تقیید موضوع به میان نیاورَد، لکن موضوع در زمان‏‎ ‎‏تحریم شارع، دارای خصوصیات و ویژگیهایی بوده که در زمان صدور حکم،‏‎ ‎‏بدون آن شرایط و ویژگیها هرگز برای مردم قابل تصور نباشد، در این صورت‏‎ ‎‏نفس همین پیشینۀ ذهنی و شاکلۀ عرفی می تواند دلیلی برای تقیید موضوعات‏‎ ‎‏احکام باشد. در مورد اعتبار این روش، میان فقها اختلاف است که آیا تشریع‏‎ ‎‏شارع، به تبع لفظ، روی موضوع عام می‏‎‎‎‏رود و یا ویژگیهای زمانی و مکانی به‏‎ ‎‏طور قهری و عقلی، موجب تقیید موضوع می گردد. ‏

‏توجه به این نکته ضروری است که اتصاف موضوع ـ نزد عرف ـ به‏‎ ‎‏ویژگیهای مورد نزاع‏‎[5]‎‏، الزامی بوده و خلاف آن قابل تصوّر نیست؛ به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، انتفاء آن ویژگیها در نظر عرف، ناممکن است. بر همین اساس (تفاهم‏‎ ‎‏عرفی از موضوع) تصریح به آن قیود از طرف امام معصوم (ع) نیز نه تنها‏‎ ‎‏ضرورتی نداشت، بلکه به دلیل استبعاد و غرابت انتفاء آن ویژگیها، تقیید‏‎ ‎‏موضوع به آن ویژگیها امری لغو می‏‎‎‎‏نمود. از این رو، عدم تصریح امام (ع)‏‎ ‎‏عملی راجح و نیکو شمرده می‏‎‎‎‏شود؛ مثلاً در مورد فروش خون، شارع مقدس‏‎ ‎‏صرفاً به تحریم آن (بدون تصریح به قیود) اکتفا کرده است، حال در این زمان که‏‎ ‎‏خون انسان یک مادّۀ حیاتی و قابل انتقال به دیگران است، آیا حرمتی برای فروش‏‎ ‎‏آن وجود دارد؟ اگر بخواهیم به ظاهر گفتار معصوم (ع) اکتفا کنیم، مسلماً‏‎ ‎‏چیزی جز حرمت مطلق به دست نمی آید و نمی توان گفت که امام (ع) تحریم را‏‎ ‎‏مقید به مورد خاصّی کرده است‏‎[6]‎‏؛ بنابراین، باید بر اساس ظاهر ادله، قائل به‏‎ ‎‏حرمت بیع خون حتی در عصر حاضر شد. امّا با توجه به اینکه در عصر امام (ع)‏‎ ‎‏هیچ نفع قابل توجهی بر خون مترتب نبود و برای مردم نیز هیچ گونه فایدۀ‏‎ ‎‏عقلایی، برای آن قابل تصور نبود، از این رو حکم امام (ع) به تبع دیدگاه عرفی‏‎ ‎‏مردم عصر ایشان، مقید به صورت عدم ترتب فایدۀ عقلایی می‏‎‎‎‏شود، اگر چه این‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 120

‏قید در کلام امام (ع) به طور صریح ذکر نشده باشد؛ و این نه به دلیل اطلاق‏‎ ‎‏موضوع در تصوّر امام است، بلکه به لحاظ تکیۀ امام (ع) بر تفاهم عرفی بوده،‏‎ ‎‏که البته اتکای امام (ع) بر متفاهم عرفی مبنی بر غیرمعقول بودن ترتب چنان‏‎ ‎‏ثمره‏‎‎‎‏ای در نظر مردم آن زمان، بوده است. خلاصه آنکه، سخن گفتن بر اساس‏‎ ‎‏تفاهم عرفی، امری عادی و منطقی است؛ این امر با تطبیق مثال مذکور بر عصر‏‎ ‎‏حاضر، بیشتر قابل فهم خواهد بود. در توضیح باید گفت که، تاکنون از دیدگاه‏‎ ‎‏فقها، فروش خون ذبایح حرام بوده است؛ چرا که عرف زمان حاضر، کاربردی‏‎ ‎‏عقلایی و حلال برای آن در نظر ندارد. حال اگر فرض شود که در قرن آینده،‏‎ ‎‏پیشرفت مهندسی پزشکی به حدّی برسد تا بتوانند از خون ذبایح، پودری با‏‎ ‎‏خاصیت درمانی شگفت آور به دست آورند، در آن صورتف خرید و فروش خون‏‎ ‎‏قربانی مسلماً جایز خواهد بود. حال آیا کسی می تواند بر علمای عصر حاضر‏‎ ‎‏خرده بگیرد که چرا شما به تحریم فروش خون فتوا می دهید، بدون آنکه آن را‏‎ ‎‏مقید کنید به موردی که هدف از فروش، تبدیل به پودر مذکور نباشد. قطعاً چنین‏‎ ‎‏توقعی بی جا است و چنین تقییدی در عصر حاضر لغو خواهد بود، بلکه بیانی‏‎ ‎‏غیر منطقی و غیرواقع بینانه و فراتر از فهم عرف است. ‏

‏روش دوم در تعیین قیود موضوع، فقط در خصوص ویژگیهای خارجی‏‎ ‎‏کاربرد دارد، اما در مورد ویژگیهای ذاتی و داخلی موضوع، که ربطی به دیدگاه‏‎ ‎‏عرفی ندارد، چنین روشی نمی تواند معتبر باشد؛ زیرا ویژگیهای ذاتی، مشتمل‏‎ ‎‏به اموری است که ثبوت و عدم آنها در هر مقطع زمانی، متصور و معقول است.‏‎ ‎‏از این رو، عدم تصریح به آنها در لفظ، حکایت از عدم تقیید موضوع به آنها‏‎ ‎‏دارد‏‎[7]‎‏. ‏

‏از دیدگاه امام خمینی - قدس سره - اجتهاد تام و کامل سنتی که در عین حال‏‎ ‎‏پویا نیز هست، به اجتهادی گفته می‏‎‎‎‏شود که از هر دو روش استنباط، برای درک‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 121

‏ ‏

‏دقیق حدود و قیود موضوعات احکام استفاده شود. از نظر ایشان، اجتهاد صحیح‏‎ ‎‏فقط در صورتی محقق می‏‎‎‎‏شود که مجتهد، دارای دید وسیع در زمینۀ شناخت‏‎ ‎‏جامعه و روحیات افراد آن باشد تا با توجه کامل به وضعیت عصر امام‏‎ ‎‏معصوم (ع) قادر به فهم صحیح موضوعات احکام باشد. امام خمینی - ره -‏‎ ‎‏حذف روش دوم را از روشهای استنباط موضوعات احکام، به معنای جمود و‏‎ ‎‏تحجّری که منجرّ به انزوای اسلام خواهد شد، می دانند. بر همین اساس است‏‎ ‎‏که امام خمینی - قدّس سرّه - می فرمایند: ‏

‏«زمان و مکان، دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مساله‏‎‎‎‏ای که در قدیم‏‎ ‎‏دارای حکمی بوده است به ظاهر، همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و‏‎ ‎‏اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با‏‎ ‎‏شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر‏‎ ‎‏ظاهر با قدیم فرقی نکرده واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی‏‎ ‎‏می طلبد، مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.»‏‎[8]‎

‏پس، از دیدگاه امام - ره - اجتهاد صحیح در گرو توجه به ویژگیهای خارجی‏‎ ‎‏موضوع می باشد و صرفاً توجه به ظواهر، کافی نیست. بدین لحاظ می فرماید: ‏

‏«روحانیت تا در همۀ مسایل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد،‏‎ ‎‏نمی تواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای ادارۀ جامعه کافی نیست.»‏‎[9]‎

‏خلاصه آنکه، به عقیدۀ امام خمینی - قدس سره - پویایی در اجتهاد و استنباط‏‎ ‎‏احکام، به معنای صحیح آن، بهره گیری از هر دو روش یادشده در جهت تعیین‏‎ ‎‏حدود موضوعات است؛ زیرا با پذیرش روش دوم ـ بخصوص، به عنوان یک‏‎ ‎‏اصل اجتهادی ـ بسیاری از احکامی که به ظاهر دارای اطلاق بوده، مقیدشده و‏‎ ‎‏در بستر شرایط مختلف زمان و مکان، متحول و پویا می‏‎‎‎‏شوند؛ مثلاً فتوای برخی‏‎ ‎‏از فقها به حرمت موسیقی به طور مطلق، صرفاً به این دلیل بوده است که روش‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 122

‏دوم را نپذیرفته و به آن توجه نداشته اند. در حالی که با پذیرش اعتبار روش دوم و‏‎ ‎‏با توجه به دیدگاه عرف زمان امام معصوم (ع)، حرمت موسیقی مقید به صورتی‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود که موسیقی به عنوان وسیله ای برای لهو و لعب و استفاده در‏‎ ‎‏مجالس فسق باشد؛ زیرا در زمان صدور حکم یعنی عصر امام (ع)، موسیقی‏‎ ‎‏فقط در مجالس فسق و خوشگذرانی و محفلهای شرابخواری خلفای عباسی و‏‎ ‎‏طرفداران آنان نواخته می‏‎‎‎‏شد؛ و مطمئناً تحریم امام (ع) با عنایت به عدم تصور‏‎ ‎‏عرف از کاربرد عقلایی و حلال آن در آن زمان، متوجه عمل خلفای عباسی‏‎ ‎‏بوده است. بدین ترتیب، تحریم موسیقی به زمانی اختصاص دارد که عرفاً‏‎ ‎‏وسیله ای در جهت گرم کردن مجالس فسق باشد، اما در جامعه اسلامی ایران‏‎ ‎‏که بعد از انقلاب شاهد تحول عظیمی بوده است، موسیقی به عنوان هنری که‏‎ ‎‏می تواند سازنده و مفید باشد، مطرح شده است؛ به گونه ای که می توان کاربرد‏‎ ‎‏آن را در دستگاههای حکومتی، مانند رادیو و تلویزیون جایز شمرد، بلکه پخش‏‎ ‎‏آهنگهای سنتی و کلاسیک مناسب، در راستای مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب و‏‎ ‎‏جلوگیری از گرایش جوانان به عوامل فسادانگیز، لازم و ضروری است‏‎[10]‎‏. ‏

 

(5 ـ 1) بررسی مکاتب فقهی در مورد اجتهاد 

‏در زمینۀ تاثیر ویژگیها و شرایط زمانی و مکانی موضوع در تقیید آن و‏‎ ‎‏تخصیص حکم به موارد دیگر (در صورت عدم نصّ شارع)، سه مکتب فقهی‏‎ ‎‏وجود دارد: ‏

(1 ـ 5 ـ 1)‏ اجتهاد سنّت گرای محض؛ صاحبان این تفکر، منکر هر گونه‏‎ ‎‏تاثیر ویژگیهای زمانی و مکانی در تقیید موضوع ـ آنگونه که سابقاً گذشت ـ بوده و‏‎ ‎‏شدیداً به ظواهر ادلۀ تعبدی تمسک می‏‎‎‎‏جویند. آنان بر اساس همین طرز تفکر،‏‎ ‎‏احکامی کلی و عام را به عنوان احکام اسلام مطرح کرده و هرگز توجهی به آثار‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 123

‏سوء این حرکت شبه اخباریگری ننموده اند. ‏

(2 ـ 5 ـ 1)‏ اجتهاد سنتی پویا؛ دانشمندان و فقهای روشنفکر و تیزبین، با کمال‏‎ ‎‏قاطعیت تاثیر ویژگیهای خاصّ موضوع در زمان صدور حکم را، در تقیید‏‎ ‎‏موضوع، پذیرفته و بدین ترتیب نوعی تحول و پویایی در استنباط احکام اسلام به‏‎ ‎‏وجود آوردند. این اجتهاد همان اجتهادی است که امام خمینی - قدّس سرّه -‏‎ ‎‏دربارۀ آن می فرمایند: ‏

‏«این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلّف از آن را‏‎ ‎‏جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنی نیست که‏‎ ‎‏فقه اسلام پویا نیست زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند ... »‏‎[11]‎

‏بنابراین، از دیدگاه امام - رضوان الله علیه - اجتهاد صحیح در عین‏‎ ‎‏سنّتی بودن، پویا نیز هست؛ زیرا توجه به عناصر و ویژگیهای زمانی و مکانی در‏‎ ‎‏استنباط موضوعات احکام، یک واقع بینی تامّ در تمسک به شریعت بوده و در‏‎ ‎‏عین حال، تا حدودی همقدمی احکام شرع با تحوّلات زندگی بشری را‏‎ ‎‏تضمین می کند. تاکید هر چه بیشتر این مکتب فقهی بر قرآن، سنت و عقل به‏‎ ‎‏عنوان منابع غنی فقه اسلامی، از شاخصه های برجستۀ آن در برابر اجتهاد پویای‏‎ ‎‏محض است. مجتهدان سنتی پویا، خود نیز به دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شوند، که قبل‏‎ ‎‏از بیان آن دو دسته به ذکر مقدمه ای ضروری می پردازیم. ‏

‏هرگاه موضوع حکم شرع (در زمان صدور حکم) از دیدگاه عرف، فقط‏‎ ‎‏توام با ویژگی خاصی قابل تصور باشد، نسبت بین موضوع با آن ویژگی، پس از‏‎ ‎‏زمان صدور حکم و در اعصار آینده، به چهار شکل متصور است: ‏

‏الف ـ موضوع از دیدگاه عرف عصر آینده نیز توام با همان ویژگی باشد و‏‎ ‎‏شخص فاعل نیز موضوع را به قصد همان ویژگی انجام دهد. ‏

‏ب ـ موضوع، نزد عرف آینده عاری از ویژگی خاص باشد، ولی فاعل، آن‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 124

‏را به قصد همان ویژگی مرتکب شود. ‏

‏ج ـ موضوع، هم عرفاً و هم در نیت فاعل، عاری از ویژگی خاص،‏‎ ‎‏قصد شود. ‏

‏د ـ موضوع، عرفاً همراه با آن ویژگی معمول باشد، اما فاعل، ارتکاب آن را‏‎ ‎‏بدون اتصاف به ویژگی مذکور قصد کند. ‏

‏مثال: هرگاه امام معصوم (ع) بفرمایند که «شطرنج حرام است» و شطرنج‏‎ ‎‏در عرف عصر امام (ع) صرفاً وسیلۀ قمار محسوب ‏‎‎‎‏شود‏‎[12]‎‏، در این صورت‏‎ ‎‏نسبت بین شطرنج و قماربودن آن، در عصرهای آینده یکی از چهار شکل زیر‏‎ ‎‏خواهد بود: ‏

‏الف ـ شطرنج، عرفاً وسیلۀ قمار باشد و فاعل هم آن را به نیت قمار بازی کند. ‏

‏ب ـ شطرنج، عرفاً وسیله ورزش باشد نه قمار، امّا فاعل، از آن قصد‏‎ ‎‏قمار کند. ‏

‏ج ـ شطرنج عرفاً وسیله ای ورزشی به شمار آید، و فاعل نیز صرفاً جهت‏‎ ‎‏انجام یک ورزش فکری با آن بازی کند. ‏

‏د ـ شطرنج عرفاً وسیلۀ قمار باشد، امّا فرد بخواهد بدون قصد بُرد و باخت،‏‎ ‎‏صرفاً به عنوان ورزش و سرگرمی فکری با آن بازی کند. ‏

‏مجتهدان سنتی پویا بالاتفاق فرض اول و دوم را مشمول حکم حرمت‏‎ ‎‏می دانند، همانطور که فرض سوم را از دایرۀ شمول حکم تحریم‏‎ ‎‏خارج می دانند؛ اما در فرض چهارم دچار اختلاف شده اند. برخی معتقدند که‏‎ ‎‏ویژگیهای بیرونی، عرفی و اجتماعی موضوع، باعث اختصاص حکم به مورد‏‎ ‎‏تحقق آن ویژگی در نیت فاعل می‏‎‎‎‏شوند؛ اما اگر موضوع در نیت فاعل، عاری از‏‎ ‎‏آن قید باشد، حکم منتفی خواهد شد اعم از آنکه موضوع ـ در عرف عام ـ با آن‏‎ ‎‏ویژگی خاص توام باشد یا خیر. بنابراین، از نظر این عده بازی کردن با شطرنج‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 125

‏بدون قصد برد و باخت، گرچه نزد عرف وسیلۀ قمار باشد، حلال خواهد بود. ‏

‏در مقابل، گروهی دیگر (از جمله امام - ره - ) معتقدند که، در جایی که‏‎ ‎‏امام (ع) قانون را به طور مطلق بیان کرده و در کلام خود قیدی برای موضوع ذکر‏‎ ‎‏نکرده است، توام بودن موضوع با ویژگیهای خارجی و اجتماعی در متفاهم‏‎ ‎‏عرفی، فقط قادر به تخصیص حکم به فرض چهارم بوده و با جریان حکم در‏‎ ‎‏موارد اتصاف موضوع به آن ویژگیها در عرف عام منافاتی ندارد، اعم از اینکه‏‎ ‎‏شخص فاعل قصد آن را داشته باشد یا خیر. به سخن دیگر، از دیدگاه این فقهای‏‎ ‎‏بزرگوار، اطلاق کلام امام (ع) بی جهت نبوده بلکه حکمت آن مبارزه با ترویج‏‎ ‎‏عامل فساد در میان مردم بوده است و این مبارزۀ منفی فقط از راه تحریم مطلق‏‎ ‎‏ارتکاب آن موضوع، در زمانی که عرفاً وسیله ای برای امور حرام باشد،‏‎ ‎‏امکان پذیر است. از دیدگاه این عده، نه تنها ویژگی «آلت قمار بودن» شطرنج‏‎ ‎‏در زمان تحریم آن از سوی شارع، سبب انتفای حرمت و اثبات حلیت بازی با‏‎ ‎‏شطرنج بدون قصد بُرد و باخت نمی باشد، بلکه حکمت اطلاق لفظی امام (ع) در‏‎ ‎‏تحریم شطرنج مبارزۀ شدید منفی بر علیه ترویج این عامل فساد بوده تا‏‎ ‎‏بدین ترتیب، قمار با آن از میان مسلمانان رخت بربندد. یعنی از طریق طرد بازی‏‎ ‎‏با آن، حتی برای سرگرمی و ورزش فکری، از رواج این وسیله در میان مردم که‏‎ ‎‏آلت قمار شناخته می‏‎‎‎‏شد جلوگیری نموده و بدین ترتیب، قماربازی با استفاده از‏‎ ‎‏آن، مطرود و متروک گردد. البته پس از تحول دید عرف نسبت به این وسیله،‏‎ ‎‏بازی با آن بدون قصد قمار، جایز می‏‎‎‎‏شود؛ به طوری که امام خمینی - قدس سره -‏‎ ‎‏بر اساس همین مبنا، هم به تحول دیدگاه عرفی و هم به نیت فاعل در فتاوای‏‎ ‎‏مبارکشان در زمینۀ موسیقی و شطرنج و غیر آن، بها داده اند، و مثلاً در زمینۀ‏‎ ‎‏شطرنج چنین فرموده اند: ‏

‏«بر فرض مذکور [شطرنج آلت قمار بودن خود را بکلی از دست داده باشد]‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 126

‏ ‏

‏اگر برد و باختی در بین نباشد اشکال ندارد. »‏‎[13]‎‏ ‏

(3 ـ 5 ـ 1)‏ اجتهاد پویای محض؛ برخی از متفکران در برخورد با تحولات‏‎ ‎‏فراوان و متغیرهای زمانی و مکانی در موضوعات احکام، با پذیرش اصل پویایی‏‎ ‎‏در استنباط، چنین نتیجه گرفته اند که: منابع سنتی فقه اسلامی و روش سنتی‏‎ ‎‏استنباط احکام، دارای نقض و نارسایی است و نمی تواند احکامی متناسب با‏‎ ‎‏مقتضیات جوامع هر عصر و مکانی را ارائه دهد. آنان در نتیجۀ این نوع تفکر،‏‎ ‎‏قائل به لزوم تجدیدنظر در تعیین منابع فقهی و روش استنباط از آنها شده اند؛ مثلاً‏‎ ‎‏برای مطالعات جامعه شناسی و روانشناسی نیز همچون قرآن و سنّت، نقش‏‎ ‎‏کلیدی در استنباط احکام قائلند‏‎[14]‎‏، ‏‏درحالی که نزد مجتهدان مکتب فقهی دوم،‏‎ ‎‏این گونه مطالعات مانند علوم ادبی نقش صرفاً طریقی و ضمنی دارند. ‏

‏اثرات زیانبار و مخربی که بر این گرایش فکری در فقه اسلامی، مترتب‏‎ ‎‏است، امام خمینی - قدّس سرّه - و آیةالله خامنه ای ـ دام ظلّه ـ را به موضعگیری‏‎ ‎‏سخت و قاطعانه در مقابل آن واداشته است. طرفداران مکتب فقهی اجتهاد‏‎ ‎‏پویای محض، به دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شوند: ‏

‏الف ـ قائلین به تئوری اجتهاد پویا ‏

‏ب ـ قائلین به تئوری قبض و بسط در قوانین اسلام‏

‏در تئوری اول، وجود مجموعه ای منظم و منضبط از قوانین ثابت الهی به‏‎ ‎‏عنوان اصل مسلم فرض شده که استنباط این قوانین از منابع فقهی، بر مجتهد‏‎ ‎‏واجب است؛ لیکن منابع فقه سنتی و نیز روش اجتهاد سنتی برای دستیابی به‏‎ ‎‏آن مجموعه قوانین، ناقص و نارسا معرفی شده است. البته قائلین به اجتهاد‏‎ ‎‏پویای محض، هرگز به دنبال دستیابی به یک مجموعه ای ثابت از قوانین برای‏‎ ‎‏تمام اعصار و ازمنه نیستند و بلکه چنین چیزی را مستحیل می‏‎‎‎‏شمارند؛ اما‏‎ ‎‏آنان وجود چنین مجموعۀ ثابتی را در یک عصر فکری و فرهنگی خاص مسلم‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 127

‏و مقطوع می دانند، که تلاشهای خود را در جهت رسیدن به آن توجیه می کنند‏‎ ‎‏و بدین ترتیب، از تئوری قبض و بسط فاصله می گیرد. اما در هر صورت،‏‎ ‎‏پویایی در این مکتب فقهی قابل توجیه به متغیرهای دخیل در موضوعات‏‎ ‎‏قوانین اسلام، آن گونه که در مورد دیدگاه امام - ره - بیان شد، نیست؛‏‎ ‎‏همان گونه که این تحول و پویایی در این مکتب، به معنای نفی کامل عنصر‏‎ ‎‏ثبات نمی باشد. ‏

‏اما در تئوری دوم، وجود چنان مجموعۀ ثابتی به هر شکل، مورد انکار قرار‏‎ ‎‏گرفته است؛ زیرا به نظر قائلان این تئوری، وجود اختلافات شدید بین مکاتب‏‎ ‎‏سنتی محض و سنتی پویا و حتی بین خود فقها در یک مکتب، در فهم از احکام‏‎ ‎‏شرع، و نیز تحولات اساسی در استنباط احکام از قرنها پیش تاکنون، همگی‏‎ ‎‏نشانگر دخالت عنصر فکری مجتهد در شریعت و قوانین آن می باشد. پس‏‎ ‎‏بدین گونه، اساس شریعت معجونی از رهنمودهای نبوی و استنباطات فکری،‏‎ ‎‏دانسته شده است و چون فکر بشر همیشه تابع پارامترها و عوامل خارجی بوده و‏‎ ‎‏کوچکترین تحولی در دنیا می تواند در طرز تفکر انسانها موثر باشد، پس اساساً‏‎ ‎‏در ذات شریعت، پویایی و تحول نهفته است. بنابراین، بر اساس این تئوری در‏‎ ‎‏هیچ زمانی نمی توان به وجود مجموعۀ ثابتی از قوانین اسلام حتی برای یک عصر‏‎ ‎‏خاص اذعان نمود، بلکه قوانین اسلام چیزی جز نتایج فهم فقیه نیستند‏‎[15]‎‏.‏‎ ‎‏معتقدان به این مکتب، تئوری خود را در زمینۀ کلیۀ عقاید و قوانین دینی جاری‏‎ ‎‏می دانند، و از احکام فقهی به عنوان فرد شاخص یاد می کنند. ‏

 

(6 ـ 1) عدم تعقّل پویایی در استنباط احکام عبادات 

‏همان گونه که در پیش بیان شد، احکام عبادی در حقیقت وظایف ابداعی‏‎ ‎‏خداوند است که بر عهدۀ مکلفان می گذارد. این وظایف، با واقعیت روح و‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 128

‏درون انسان سر و کار دارد و غرض از آنها، خودسازی انسانهاست. از اصول‏‎ ‎‏مسلم پیروان ادیان مختلف، آن است که چگونگی تاثیر معنوی این اعمال و رابطۀ‏‎ ‎‏این اعمال با فطرت و قلب انسان، قابل بیان (منطقی) نیست؛ یعنی به وسیلۀ‏‎ ‎‏جملات و الفاظ و با یک دید بیرونی نمی توان احوال دل و اثرات عبادت و دلنشینی‏‎ ‎‏آن را توصیف کرد، و یا آن را ـ عرفاً و عقلاً ـ موجه و یا ناموجه و مردود به‏‎ ‎‏شمار آورد، بلکه باید به درون نگریست و در قلب خود کاوید و با انجام این‏‎ ‎‏اعمال، در اعماق دل، شکوفایی غنچۀ عبودیت و بندگی را مشاهده کرد. ‏

‏بنابراین، برای اعمال عبادی هیچ ویژگی بیرونی ـ که تابع دیدگاه عرفی‏‎ ‎‏است ـ را نمی توان قائل شد. پس اعمالی را که در اصلِ جعل و ظهور آنها،‏‎ ‎‏هیچگونه توجیه منطقی و عرفی دخالت نداشته و تماماً از عالم ملکوت به وسیلۀ‏‎ ‎‏معلمان بزرگ به مردم ارائه شده است، چگونه می توان از لحاظ کمیت و‏‎ ‎‏کیفیت، مقید به ویژگیهای عرفی زمانی و مکانی نمود و با گذشت زمان و تغییر‏‎ ‎‏آن ویژگیها، متغیر دانست؟ ‏

‏به همین لحاظ، تبعیت از ملاکهای متغیر زمانی و مکانی در تعیین و تبیین‏‎ ‎‏برخی از حدود و ویژگیهای احکام عبادی، نادرست بوده و ناشی از عدم توجه به‏‎ ‎‏ماهیت عبادات است. پس هرگاه شارع مقدس بگوید: «در سفر باید نماز را به‏‎ ‎‏صورت شکسته ادا کرد و سفر هم با پیمودن مسافتی خاص محقق می گردد»،‏‎ ‎‏نباید گفت که، چون در زمان پیامبر (ص) سفر با وسایلی همچون چارپایان و‏‎ ‎‏امثال اینها بوده، منظور حضرت صرفاً تحدید حدود سفر با چنان وسایلی بوده نه‏‎ ‎‏غیر آنها، پس در سفر با هواپیما که یک ساعته مسافت زیادی طی می‏‎‎‎‏شود،‏‎ ‎‏مکلف باید نماز را تمام بخواند. و یا مثلاً زکات را در مورد تمام محصولات‏‎ ‎‏مزروعی واجب دانست، به دلیل اینکه انحصار وجوب به موارد خاص، ناشی از‏‎ ‎‏محدودیت مزروعات عصر امام (ع) در آن موارد بوده است! با توجه به آنچه که‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 129

‏گفته شد، روشن است که این اظهارات، ناشی از مغاله است. تاکید بر این نکته‏‎ ‎‏ضروری است که منظور از اختصاص پویایی در استنباط موضوعات به احکام‏‎ ‎‏معاملی، ادعای انحصار تحوّل در موضوعات احکام معاملات نیست؛ بلکه‏‎ ‎‏لزوماً موضوع هر حکمی اعم از عبادی و معاملی، دارای حدود و قیودی است‏‎ ‎‏که انتفاء و تحول آنها موجب انتفاء موضوع حکم و تغییر آن خواهد شد. آنچه در‏‎ ‎‏این مقاله بر آن تاکید می‏‎‎‎‏شود، ارائۀ شیوه ای خاص می باشد برای استنباط‏‎ ‎‏قیودی که تحول آنها موجب تحول موضوع است و این تحوّل ـ که بر گرفته از‏‎ ‎‏قیود استنباط شده از طریق اعمال روش خاص و توضیح داده شده در‏‎ ‎‏صفحات قبل است ـ منحصراً در موضوعات احکام معاملی محقق می‏‎‎‎‏شود.‏‎ ‎‏البته تغییر موضوعات احکام در پی تغییر و تحوّل در شرایط و قیود مستنبط از ادّلۀ‏‎ ‎‏لفظی و مانند آنها (غیر از روشی که در متن دنبال شد و مختص به موضوعات‏‎ ‎‏معاملی دانسته شد) در تمام احکام معاملات و عبادات جریان دارد. تغییر‏‎ ‎‏موضوعات احکام در زمینۀ طواف، رمی، ذبح، سفر و غیره همگی از همین‏‎ ‎‏قسم بوده و تابع قیودی است که از الفاظ احادیث و آیات به دست آمده، و ما‏‎ ‎‏معتقدیم استنباط قیود از طریق ویژگیهای عرفی و زمانی در زمینه‏‎‎‎‏های فوق،‏‎ ‎‏معقول نیست و احدی نیز چنین نکرده است و اگر هم برخی انجام داده باشند،‏‎ ‎‏به خطا رفته اند. ‏

 

(7 ـ 1) ویژگیهای عرفی یا مختصات زمانی و مکانی 

‏در هر زبان محاوره و مکاتبه، «ارتکازات» نقش اساسی و عمده ای در‏‎ ‎‏نشان دادن مفاهیم کلمات و جملات مورد استفادۀ گوینده یا نویسنده دارد. آنچه‏‎ ‎‏مسلم است و بداهت عقلی بر آن دلالت دارد، این است که یک علامت یا راهنما‏‎ ‎‏در زبان و سایر فاکتورهای اجتماعی، به طور تکوینی بر مفهوم خود‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 130

‏دلالت ندارد، بلکه دیدگاه و نگرش استفاده کننده و مخاطب و پیش زمینۀ ذهنی‏‎ ‎‏او و خلاصه نحوۀ کاربردی که او برای آن علائم، ثابت می داند، در تعیین‏‎ ‎‏مفهوم مورد نظر از آنها نقش اساسی و مهمی را ایفا می کند. ‏

‏آنچه در این فصل به دنبال آنیم، بیان این مطلب است که: ارتکاز عرفی‏‎ ‎‏دربارۀ ویژگیها و کاربردهای خارجی موضوعات احکام، موجب انصراف‏‎ ‎‏اطلاق بیانات و کلمات رسیده از جانب معصومین - ‏‏علیه السلام - ‏‏ به سوی‏‎ ‎‏موارد خاصّی می گردد و بدین ترتیب، سبب تعیین مقصود و مفهوم هر یک از‏‎ ‎‏عناوین موضوعات احکام می‏‎‎‎‏شود و آن را مقید می سازد؛ و همان گونه که‏‎ ‎‏اشاره شد، تکیه بر ارتکازات و پیش زمینه های ذهنی افراد و تصورات‏‎ ‎‏شکل گرفته در اذهان مستمعین، در جهت تفهیم معانی مقید و محدود، از طریق‏‎ ‎‏کلمات مطلق، به حکم واقع و عرف صحیح بوده و در خارج نیز به کار رفته‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏رود. این مطلب در جای خود اثبات شده است و به لحاظ اختصار، از ذکر آن‏‎ ‎‏خودداری می‏‎‎‎‏شود. ‏

 

گفتار دوم ولایت فقیه و تغییر و تحوّل در قوانین اجتماعی شریعت

(1 ـ 2) سیر تحول بحث ولایت 

‏در طول تاریخ اسلام دو اصل مهم عقیدتی دچار دگرگونیهای حادّ و اساسی‏‎ ‎‏گشتند که گاهی، تبعات بسیار زیانباری نیز در پی داشته است. «توحید» و‏‎ ‎‏«ولایت»، دو اصلی هستند که در عین اتفاق بر محتوا، معنا و مفهوم آنها در‏‎ ‎‏صدر اسلام، منازعات و اختلافات شدیدی در مورد تعریف و تعیین حدود و قیود‏‎ ‎‏آنها در سده های اخیر بین مسلمین جریان داشته و دارد. ‏

‏در صدر اسلام، سخن بر سر اثبات ضرورت اعتقاد به توحید بود، و‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 131

‏مجادلاتی در این خصوص، میان مسلمین و مشرکین جریان داشت؛ اما در بستر‏‎ ‎‏زمان شخصیتهایی ظهور کردند که با القای شبهات زیادی، سوال را بدین گونه‏‎ ‎‏مطرح کردند که: اصلاً، توحید یعنی چه؟ و موارد و مصادیق توحید و شرک‏‎ ‎‏کدامند؛ آیا زیارت قبور شرک است؟ آیا ... ؟ ‏

‏شبیه این جریان را در مباحث مربوط به ولایت نیز می توان دید. در صدر‏‎ ‎‏اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) منازعات شدیدی میان مسلمانان بر سر‏‎ ‎‏مسالۀ ولایت و حکومت و خلافت درگرفت؛ در تمام این منازعات و‏‎ ‎‏مجادلات، تنها سوالی که در پی دستیابی به پاسخ آن بودند، این بود که:‏‎ ‎‏«جانشین پیامبر گرامی (ص) کیست؟ چه کسی می تواند ولی امر و حاکم‏‎ ‎‏مسلمانان باشد؟ »‏

‏بنابراین، سوالی که مطرح بود، صرفاً حول محور تعیین مصداق جانشین و‏‎ ‎‏خلیفه بود، اما خود «اصل ولایت» مورد اتفاق همگان بوده و مفهوم ولایت و‏‎ ‎‏ضرورت وجود فردی که ولایت مسلمین را عهده دار باشد، امری بدیهی و‏‎ ‎‏غیر قابل تردید دانسته می‏‎‎‎‏شد و هیچگونه نزاعی دربارۀ تعیین مفهوم ولایت و‏‎ ‎‏دایرۀ وسعت آن، درنمی گرفت. ‏

‏اما با گذشت زمان قرنها از وقایع صدر اسلام و تشکیل حکومتهای اسلامی،‏‎ ‎‏و به قدرت رسیدن برخی از علما و حاکمان اسلامی، دیگر سخن فقط بر سر‏‎ ‎‏تعیین والی و حاکم مسلمین نبود؛ بلکه در عین حال سوال در حول محور‏‎ ‎‏اختیارات و دامنۀ تصرفات والی نیز جریان داشت. بدین ترتیب، مفهوم ولایت‏‎ ‎‏والی مسلمین و دایرۀ وسعت آن، مهمترین مباحث علمی را تشکیل می داد. ‏

‏اگر در صدر اسلام، نزاع بین سنی و شیعه در امر تعیین ولی مسلمین بود،‏‎ ‎‏اکنون میان شیعیان بحث بر سر ضرورت و یا عدم ضرورت به قدرت رسیدن یک‏‎ ‎‏فقیه به عنوان ولی مسلمین و دایرۀ ولایت و حیطۀ قدرت او، جریان دارد. از‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 132

‏ ‏

‏شهادت تاریخ مبنی بر ترتب آثار زیانبار بر تغییر شکل مباحث توحید و شرک،‏‎ ‎‏می توان به این نتیجه رسید که ایجاد تردید و تشکیک در اصل ولایت و مفهوم‏‎ ‎‏آن، آثار مخرِّب و زیانباری را به دنبال خود خواهد داشت. ‏

 

(2 ـ 2) ریشه های ضرورت تحول مقطعی قوانین در عقل 

‏عقل انسان، به عنوان یک راهنمای درونی، انسان را به سوی کسب کمال و‏‎ ‎‏پیمودن مدارج آن فرا می‏‎‎‎‏خواند. از سوی دیگر، به صراحت اذعان می کند که‏‎ ‎‏نمی تواند برنامۀ کامل زندگی را ـ به نحوی که موجب نیل به کمال و تعالی نهایی‏‎ ‎‏او شود ـ به او بدهد؛ زیرا به ماهیت انسان و مقتضیات هستی او آگاهی کامل‏‎ ‎‏ندارد، از اینجاست که او را به اطاعت مطلق از فرامین انسان ساز و هستی بخش‏‎ ‎‏خداوند متعال دعوت می کند و این را به عنوان یک «وجوب عقلی» بر گردن او‏‎ ‎‏می نهد. این بدان جهت است که «عقل» دستورات الهی را بهترین برنامه برای‏‎ ‎‏تعالی انسان می داند. ‏

‏اما در مقابل، باز خود «عقل» می گوید: اگر فرض کنیم‏‎[16]‎‏ حکمی را که‏‎ ‎‏شارع امر فرموده مطابق حکمت بوده است، لیکن پس از مدتی، اجرای آن‏‎ ‎‏در مورد خودش ـ به دلایلی ـ از حالت مصلحت غالب به صورت مفسدۀ غالب‏‎ ‎‏متحوّل شود؛ و به عبارت دیگر، آثار مضرِّ آن و مفاسدش، بیش از مصالح‏‎ ‎‏حاصل از آن گردد، در این صورت، عمل به آن حکم و تعبد به آن، مردود‏‎ ‎‏است. از نظر عقل، قانونی که آثار مخرّبش بیش از مصلحت آنها است‏‎ ‎‏غیر قابل قبول می باشد و هیچ گونه لزوم طاعتی را به دنبال نخواهد داشت، خواه‏‎ ‎‏واضع آن قوانین، خالق هستی باشد یا مخلوقی از مخلوقات. ‏

‏عقل، ضرورتا حکم می کند که اگر فرض شود قانونی از قوانین الهی، از‏‎ ‎‏ابتدا مفسدۀ تام یا غالبی داشت و یا در گذر زمان، بدین صورت در آمد، مسلماً ‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 133

‏هیچ توجیهی در تبعیت از آن نمی توان یافت و باید آن را به طور مقطعی تغییر‏‎ ‎‏داد. بدیهی است که دستور تعبدی شارع به لزوم اطاعت مطلق از اوامر خداوند‏‎ ‎‏و پیامبر و اولیاء، صرفاً، امری است ارشادی در جهت تاکید بر اوامر عقلی،‏‎ ‎‏همان گونه که گذشت؛ زیرا، در غیر این صورت علاوه بر محذور «دور»،‏‎ ‎‏«نفی حسن و قبح عقلی»، نیز لازم می آید. ‏

‏سوال اینجاست که آیا اصلاً چنان قوانینی، که ذکر آنان در فرضیۀ مذکور‏‎ ‎‏گذشت، در خارج یافت می‏‎‎‎‏شود؟ و آیا عقل قدرت درک آنها را دارد یا خیر؟ این‏‎ ‎‏فصل در جهت توجیه مختصری، در همین زمینه، ارائه گردیده است. ‏

 

(3 ـ 2) زمینۀ اجرایی در قوانین شریعت 

‏زمینۀ اجرایی یک قانون عبارت است از مجموعۀ اوضاع و احوال و شرایطی‏‎ ‎‏که قانون در گسترۀ آنها اجرا می‏‎‎‎‏شود. این اوضاع اگر چه ارتباطی با موضوع‏‎ ‎‏نداشته و موجب تقیید آن نیست، ولی در جهت تحقق غرض و هدف یک‏‎ ‎‏قانون، تاثیر تام دارد. ‏

‏زمینۀ مناسب اجرایی قانون عبارت است از مجموعه شرایطی که اجرای‏‎ ‎‏قانون در آن شرایط موجب تحقق غرض قانونگذار از جعل قانون باشد. این‏‎ ‎‏مجموعه شرایط هرگز داخل در قیود موضوع نیست؛ زیرا تا قبل از تشریع قانون‏‎ ‎‏اصلاً مطرح نیست و پس از آن نیز ربطی به موضوع ندارد، بلکه پس از تعیین‏‎ ‎‏موضوع و تشریع حکم، در ارتباط با هدف از اجرای قانون و نتایج آن، مطرح‏‎ ‎‏می باشد. ‏

‏قانونی که در جای مناسب جعل و یا اجرا نگردد، هرگز نمی تواند نتیجه و‏‎ ‎‏ثمرۀ مورد نظر قانونگذار را داشته باشد، بلکه چه بسا هیچ فایدۀ عقلایی‏‎ ‎‏نیز نداشته و حتی پیامدهای وخیم اجتماعی و یا فرهنگی را نیز به دنبال داشته باشد.‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 134

‏ ‏

‏مسلماً هیچ قانونگذار حکیمی خواهان اجرای قوانین تشریع شده اش در زمینۀ‏‎ ‎‏نامناسب نیست؛ زیرا او به دنبال اصلاح است نه افساد. ‏

‏بنابراین، هرگاه شارع مقدس قانونی را در زمینۀ خاصی اجرا نمود، با کمال‏‎ ‎‏اطمینان می توان گفت که آن زمینه، زمینۀ مناسب اجرایی آن قانون بوده است.‏‎ ‎‏حال اگر آن زمینه، عناصر متغیر زمانی و مکانی یا ویژگیهای متحول عرفی را‏‎ ‎‏در بر نداشت، یا در صورت دارا بودن متحوّل و متغیر نشده بود، آن قانون‏‎ ‎‏به عنوان قانونی ثابت مورد عمل قرار می گیرد. ‏

‏در مورد هر قانون مجموعۀ شرایطی که موثّر در ثمربخشی و تاثیر آن‏‎ ‎‏می باشد به دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شود: ‏

‏1 ـ شرایط ثابت؛ 2 ـ ویژگیهای متحوّل. شرایط و ویژگیهایی که با‏‎ ‎‏دیدگاههای عرفی، فرهنگ و روابط سیاسی و اقتصادی حاکم بر آن جامعه مرتبط‏‎ ‎‏است، در تغییر و تحوّلند. هرگاه میان هدف مورد نظر از اجرای یک قانون و‏‎ ‎‏ویژگیهای متغیر، پیوند و رابطه ای عمیق باشد ـ آن گونه که در قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏به چشم می‏‎‎‎‏خورد ـ این صورت زمینۀ اجرایی آن قانون مرتباً در تغییر و تحوّل‏‎ ‎‏خواهد بود، و چون تنها در برخی حالات زمینۀ اجرایی مناسب قانون حاصل‏‎ ‎‏می آید، پس این سوال پیش می آید که آیا با وجود انتفای زمینۀ اجرایی مناسب،‏‎ ‎‏باید به ثبات قانون پای فشرد و یا آنکه قائل به لزوم تغییر و تحول در قانون شد؟ ‏

‏در پاسخ به سوال فوق، به عنوان مقدمه باید گفت: با ظهور اسلام و اعتقاد‏‎ ‎‏به خاتمیت و جاودانگی آن در برابر سایر ادیان، متفکران اسلامی با هر گونه‏‎ ‎‏تغییر و تحول در هر زمینه از قوانین اسلام و به هر معنایی که باشد، مخالفت‏‎ ‎‏ورزیدند. آنان با تصوری که از خاتمیت و کامل بودن دین اسلام داشتند،‏‎ ‎‏هر گونه اعتقاد به پویایی در قوانین اسلام را اعتقاد به نقص در دین اسلام و‏‎ ‎‏مجموعۀ قوانین آن معرفی می کردند. اما دو عامل بسیار مهم سبب تضعیف‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 135

‏گرایش به این طرز تفکر شد: ‏

‏الف) ایجاد برخی تغییرات در مجموعۀ قوانین اجتماعی‏‎[17]‎‏ اسلام از سوی‏‎ ‎‏جانشینان پیامبر (ص). این عامل اگر چه در بدو ظهور، آثار خود را متجلّی‏‎ ‎‏نساخت، اما با کنکاش متفکران اسلامی در اعصار بعد، توجیهی جز پذیرش‏‎ ‎‏امکان ایجاد تحوّل در قوانین اجتماعی نیافت. به سخن دیگر، در نظر این عدّه،‏‎ ‎‏پذیرش تغییر سنّت نبوّی از سوی مسلمانان صدر اسلام که به دست برخی از‏‎ ‎‏خلفا انجام می‏‎‎‎‏شد، مفهومی جز ولایت حاکم مسلمین بر تغییر قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏اسلام نداشت. آنچه که این عدّه از متفکران را در تفکر عمیق فرو می برد،‏‎ ‎‏رسیدن به پاسخ این سوال بود که چگونه می توان بین کامل بودن دین مبین اسلام‏‎ ‎‏و پذیرش ولایت مذکور، جمع نمود؟ از همین جا بود که زمزمۀ تئوری «ثبات در‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی و پویایی در زمینۀ اجرایی» مطرح شد؛ و عنوان شد که یک قانون‏‎ ‎‏نه تنها از کانال موضوعش دستخوش تحول و تبدّل می گردد، بلکه نوعی پویایی‏‎ ‎‏نیز از طریق زمینۀ اجرایی قانون، بر آن مترتب می گردد. ‏

‏تاثیر این عامل، به دلیل اثبات تغییر سنت قطعی رسول خدا (ص) از سوی‏‎ ‎‏خلفای سه گانه در زمینه های اجتماعی، در میان متفکران اهل سنت بیش از‏‎ ‎‏متفکران شیعی بوده است، هر چند که تصرفات مولوی حضرت علی (ع) در‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی عنوان شده توسط رسول خدا (ص)، در زمان خلافت مبارکشان‏‎ ‎‏از سوی برخی متفکران اسلامی احتمال داده شده است و بعداً بدان اشاره‏‎ ‎‏خواهد شد. ‏

‏ابن قیم جوزیة ـ از متفکران اهل تسنّن ـ تحت تاثیر همین گرایش، بابی را‏‎ ‎‏تحت عنوان: «تغییر فتوا به حسب تغییر ازمنه و امکنه و احوال و نیات و فواید‏‎ ‎‏عمل» مطرح کرده است؛ وی در این باره، بیانی دارد به این مضمون: ‏

‏«بنای شریعت بر توجه به مصالح بندگان است، و بسیاری از فقها به دلیل‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 136

‏ ‏

‏جهل به امر، اعمال بسیار سختی را بر مردم واجب کرده اند، در حالی که‏‎ ‎‏شریعت در امر معاش و معاد به مصلحت بندگان خدا توجه کرده است؛ بنابراین‏‎ ‎‏هر مساله‏‎‎‎‏ای که از مصلحت خارج شده و در حیطۀ مفسده قرار گیرد، از‏‎ ‎‏شریعت نیست». ‏‎[18]‎‏ ‏

‏ب) عامل دیگر، تشکیل حکومت اسلامی در عصر حاضر و برخورد‏‎ ‎‏حاکمان اسلامی با تعارضاتی میان مقتضیات زمان و مکان در جامعۀ اسلامی از‏‎ ‎‏یک سو، و برخی از قوانین اجتماعی اسلام از سوی دیگر است. امام خمینی‏‎ ‎‏ - قدّس سرّه - به عنوان پرچمدار اجتهاد صحیح و با تیزبینی و فراستی که داشتند،‏‎ ‎‏این مساله را، حتی پیش از تشکیل حکومت اسلامی مطرح می کردند که‏‎ ‎‏مصلحت حکومت و جامعۀ اسلامی گاهی ایجاد تحول در برخی از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی از سوی فقیه حاکم را اقتضا می کند. ایشان معتقدند که اصرار بر دیدگاه‏‎ ‎‏اخباریگرایانه در زمینۀ قوانین اجتماعی اسلام، حکومت اسلامی را دچار تزلزل‏‎ ‎‏و انحطاط می کند، و همین امر، دلالت دارد بر لزوم رعایت مصلحت و امکان‏‎ ‎‏تصرفات ولایی در قوانین اجتماعی شریعت؛ چنانکه می فرمایند: ‏

‏«طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها و رادیو و‏‎ ‎‏تلویزیون باید برای مردم این قضیۀ ساده را روشن کنند که در اسلام، مصلحت‏‎ ‎‏نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم». ‏‎[19]‎‏ ‏

‏تاکید شدید امام بر حاکمیت مطلق فقیه و تقدم نظرات وی بر قوانین شرع، و‏‎ ‎‏در نتیجه امکان تصرفات ولایی در قوانین شرعی، باعث رواج تفکر «پویایی در‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی اسلام» در عصر حاضر در میان متفکران شیعه گشت. آنچه در‏‎ ‎‏این مدت محور مباحث ولایت فقیه بوده است، ادعای بداهت و ضرورت عقلی‏‎ ‎‏در مورد ولایت داشتن فقیه به معنای وسیع آن می باشد که از سوی‏‎ ‎‏امام راحل - ره - مطرح شده است. تقدم احکام حکومتی ولایی حتی بر نماز و‏‎ ‎‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 137

‏ ‏

‏روزه‏‎[20]‎‏، امری است مهم که ادعای بداهت عقلی آن، جای تامل داشت. ما در‏‎ ‎‏مباحث آینده ضمن توضیح تئوری ولایت داشتن فقیه بر تغییر قوانین شریعت،‏‎ ‎‏سعی خواهیم داشت که چگونگی بداهت آن را تبیین کنیم؛ و بدین ترتیب گامی‏‎ ‎‏در جهت تبیین مبنای امام - قدّس سرّه - در زمینه ولایت فقیه، برخواهیم داشت؛‏‎ ‎‏انشاءالله. ‏

 

(4 ـ 2) تبعیت زمینه از هدف

‏با توجه به آنچه گفته شد، اوضاع و شرایطی که قانون در بستر آنها به اجرا‏‎ ‎‏درآمده و به فعلیت می رسد، در تحقق اغراض و اهداف موردنظر قانونگذار،‏‎ ‎‏دخالت مستقیم دارد. بنابراین، تعیین این ویژگیها باید براساس موقعیتی باشد که‏‎ ‎‏بتواند زمینه ساز تحقق اهداف قانون به نحو احسن شود. مجموعه ویژگیها و‏‎ ‎‏پارامترهای دخیل در تحقق غرض و هدف از قانون، اگر چه دخالتی در تقیید‏‎ ‎‏موضوع قانون نداشته و ارتباطی با آن ندارد؛ امّا به دلیل تلازم بین شاکلۀ آن‏‎ ‎‏مجموعه با نوع هدف و غرض مقصود از قانون، هر گونه دسته بندی در‏‎ ‎‏اغراض، موجب دسته بندی زمینۀ قوانین خواهد شد، همان گونه که موجب‏‎ ‎‏دسته بندی خود قوانین می‏‎‎‎‏شود. ‏

‏در پیش، اشاره شد که قوانین از لحاظ اهدافی که در پی آن هستند، به‏‎ ‎‏دو دسته تقسیم می‏‎‎‎‏شوند: ‏

‏دسته اول، قوانینی است که غرض از آن، خودسازی انسان، تعالی روح و‏‎ ‎‏تکامل اخلاقی اوست. بر همین اساس، زمینۀ اجرایی این قوانین، ویژگیها،‏‎ ‎‏شرایط و مقتضیات فردی و فطری خواهد بود که قوانین اخلاقی باید در عین‏‎ ‎‏تناسب با آنها، موجب تکامل معنوی در فطرت انسانی گردند. پس هرگاه یک‏‎ ‎‏قانون فردی و با ویژگیهای انسانی متناسب نباشد ـ به گونه ای که تبعیت از آن قانون‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 138

‏ ‏

‏نه تنها موجب تکامل نگردد، بلکه احتمالاً سبب سقوط اخلاقی فرد نیز شود ـ‏‎ ‎‏مسلماً آن قانون فردی خاص باید تغییر داده شود و با نیازها و مقتضیات فطری‏‎ ‎‏انسان منطبق گردد. اما آیا این گونه ارزشیابی در خصوص قوانین فردی‏‎ ‎‏شریعت، برای عقل و خرد انسانی ممکن می باشد؟ ‏

‏همان طور که گفته شده، هدف از قانون فردی، خودسازی و تعالی اخلاقی‏‎ ‎‏است و زمینۀ مناسب با آن عبارت است از مجموعۀ ویژگیها و مقتضیات فطری و‏‎ ‎‏درونی که به افراد قابلیت تکامل اخلاقی از طریق اجرای آن قانون را بدهد.‏‎ ‎‏با توجه به این امر، می توان به چند دلیل، عدم امکان تحول در قوانین فردی‏‎ ‎‏بر اساس ویژگیهای بیرونی و عناصر متغیر زمانی و مکانی را ثابت کرد: ‏

‏الف) ویژگیها و مقتضیات فطری و نفسانی که زمینۀ اجرایی قوانین فردی را‏‎ ‎‏تشکیل می دهد، هرگز تابع تحولات خارجی و بیرونی نیست، بلکه از نحوۀ‏‎ ‎‏وجود و فطرت آدمی نشات می گیرد و بدین لحاظ، اموری ثابت و تکوینی هستند‏‎ ‎‏که از بدو خلقت، در انسان قرار داده شده و تابع هیچ دیدگاه عرفی یا عنصر‏‎ ‎‏زمانی و مکانی نیستند. بنابراین، هرگاه شارع مقدس در دوره ای خاص،‏‎ ‎‏قوانینی در جهت تکامل اخلاقی فرد تشریع نمود، از آنجا که مطابقت این قوانین‏‎ ‎‏با زمینۀ اجرایی آن، یعنی فطرت و مقتضیات آن، به عنوان یک اصل موضوعی‏‎ ‎‏پذیرفته شده است، باید به ثبات آن قوانین فردی در حق انسانها، به دلیل ثبات در‏‎ ‎‏زمینه، اذعان کرد. ‏

‏آنچه در عصر حاضر از آن به عنوان تحول بشر یاد می‏‎‎‎‏شود، هرگز به معنای‏‎ ‎‏تحول فطری و برطرف شدن نیازهای روحی او نیست، بلکه حاکی از تحول‏‎ ‎‏اندیشه و تعقل در زمینۀ فنون و صنایع است، که البته همین امر نیز از سوی برخی‏‎ ‎‏از متفکران (غربی و شرقی) مورد انکار گرفته است، که فعلاً جای بحث آن‏‎ ‎‏نیست.‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 139

‏ ‏

‏ب) عقل انسان قادر به درک تمام مقتضیات فطری و ساختار نفسانی خود‏‎ ‎‏نیست، عقل آدمی به سبب حجاب قرار گرفتن هوسها، تمایلات و عواطف‏‎ ‎‏در برابر حقایق، پیش از آنکه بتواند بر تمایلات نفسانی فایق آید، از درک حقیقت‏‎ ‎‏خود عاجز است. وقتی که عقل انسان از شناخت همه جانبه و کامل خود‏‎ ‎‏بازماند، هرگز نمی تواند تناسب قوانین اخلاقی و فردی شریعت را با مقتضیات‏‎ ‎‏فطری و عناصر درونی، مورد بررسی دقیق قرار داده، و آن را قبول یا ردّ کند. ‏

‏ج) برای انسان، ارزشیابی و سنجش آثار و نتایج حاصل از پیروی قوانین‏‎ ‎‏اخلاقی فردی، ممکن نیست؛ زیرا این آثار غالباً در روح و حقیقت آدمی متجلّی‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود و به تبع جهل انسان به حقیقت خود، مجهول خواهد بود. از این رو،‏‎ ‎‏امکان علم به تحقق غرض از اجرای یک قانون اخلاقی فردی ـ که ملاک مناسبت‏‎ ‎‏قانون با زمینۀ اجرایی آن است ـ منتفی می گردد. ‏

‏بنابراین، قوانین اخلاقی فردی، همواره ثابت و غیر قابل تحوّل است و آنچه‏‎ ‎‏از سوی دنیاپرستان، با توجه به پیشرفتهای صنعتی در دنیای امروز، دربارۀ قوانین‏‎ ‎‏عبادی شریعت گفته می‏‎‎‎‏شود، نتیجه عدم درک و تحلیل صحیح از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی است. ‏

‏دستۀ دوم، قوانینی هستند که غرض از اجرای آنها حفظ نظام و امنیت جامعه‏‎ ‎‏است. این قوانین هرگز متوجه تعالی اخلاقی و تکامل معنوی جامعه نیست؛‏‎ ‎‏زیرا برای شخصیت حقوقی جامعه، یک نظام اخلاقی مجزا از نظام اخلاقی‏‎ ‎‏حاکم بر شخصیتهای حقیقی آن جامعه، وجود ندارد. به عبارت دیگر، تعالی و‏‎ ‎‏تکامل اخلاقی جامعه چیزی جز تکامل معنوی افراد آن جامعه از طریق قوانین‏‎ ‎‏فردی، نیست. پس قوانین اجتماعی، در زمینۀ جامعه با اوضاع و احوال و شرایط‏‎ ‎‏خاص آن، برای حفظ نظم و تحکیم پیوند اعضای آن، به اجرا در می آید. ‏

‏هم جامعه و ویژگیهای ملی و قومی توام با آن و هم آثار قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 140

‏ ‏

‏حاکم بر آن می توانند تحت سلطۀ فکری یک اندیشمند حقوقدانی که در آن‏‎ ‎‏زندگی می کند، قرار گرفته و براحتی سنجیده و ارزشیابی شوند. ساختار یک‏‎ ‎‏جامعه به دلیل اعتباری و قراردادی بودن عناصر تشکیل دهندۀ آن، بخوبی قابل‏‎ ‎‏تحلیل و بررسی است. فرهنگ و ساختار قومی، آداب و رسوم و ... همگی‏‎ ‎‏قابل مطالعه و تجزیه و تحلیلند. ‏

‏هنگامی که قانونی اجتماعی در جامعه اجرا می‏‎‎‎‏شود، بررسی آثار آن براحتی‏‎ ‎‏از طریق معیارهای موجود، ممکن خواهد بود. معیارهایی که در جهت بررسی‏‎ ‎‏میزان انحطاط و یا تعالی یک جامعه بکار می‏‎‎‎‏روند، می توانند بسیار دقیق باشند،‏‎ ‎‏هر چند که نوع معیارها و فاکتورهای مورد قبول در نظر اندیشمندان جوامع،‏‎ ‎‏متفاوت باشد. این فاکتورها و معیارهای سنجش در جوامع اسلامی به تبع قوانین‏‎ ‎‏اخلاقی فردی اسلام، ممتاز از پارامترهای موجود در جوامع غیراسلامی است؛‏‎ ‎‏زیرا بینش حاکم بر نظام اخلاقی آن جوامع که تاثیر تام در تعیین دیدگاههای‏‎ ‎‏فرهنگی آنها دارد، کاملاً مغایر بینش اخلاق اسلامی است. اما آیا یک انسان‏‎ ‎‏می تواند خود پدیدآورندۀ تمام مجموعۀ قوانین اجتماعی باشد؟ شاید به دو دلیل‏‎ ‎‏بتوان به این سوال، پاسخ منفی داد: ‏

‏اول: انسان مملو از احساسات و تمایلات و عواطف است و اینها مانع از‏‎ ‎‏پیروی محض وی از عقل و خرد می‏‎‎‎‏شوند. ‏

‏دوم: تبعیت قوانین اجتماعی از بینش اخلاقی حاکم بر افراد، به دلیل نقش‏‎ ‎‏زیربنایی این بینش در تعیین دیدگاه فرهنگی حاکم بر جامعه، اقتضای آشنایی‏‎ ‎‏قانونگذار با فاکتورهای زیر را دارد: ‏

‏1 ـ یک مجموعه قوانین اخلاقی ایدآل؛ ‏

‏2 ـ رویۀ اخلاقی رایج در جامعه و شیوۀ جایگزین کردن آن با قوانین ایدآل؛ ‏

‏3 ـ احاطۀ کامل بر ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه برای تعیین‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 141

‏ ‏

‏مجموعه قوانین منسجم اجتماعی؛ ‏

‏4 ـ وضع مجموعه قوانین اجتماعی، متناسب با جامعۀ ایدآل اخلاقی؛ ‏

‏5 ـ وضع مجموعه قوانین اجتماعی متناسب با جامعۀ فعلی به وسیلۀ‏‎ ‎‏الگوپذیری از قوانین جامعۀ ایدآل. ‏

‏به طور قطع، اجتماع این تعداد محورهای علمی و کلیدی در یک فرد‏‎ ‎‏خاص، آن هم در حد مطلوب برای وضع تمام مجموعۀ قوانین، بسیار مشکل و‏‎ ‎‏بلکه ناممکن است؛ و اختلاف سلیقه های فردی مانع فعالیتهای گروهی شده و‏‎ ‎‏رای اکثریت هیچ مبنای منطقی دال بر مطلوبیت و صحت قوانین وضع شده،‏‎ ‎‏به دست نمی دهد. ‏

‏ج) فرض یک جامعۀ ایدآل (مدینۀ فاضله)، برای تدوین قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏در جهت هر چه شبیه تر کردن جامعۀ موجود با آن جامعۀ فرضی، ضروری‏‎ ‎‏است؛ جامعۀ ایدآل و مجموعه قوانین ایدآل اجتماعی حاکم بر آن، همگی بر طبق‏‎ ‎‏حقیقت و شخصیت انسانهای وارسته شکل گرفته، و قطعا شناخت کامل این حقایق‏‎ ‎‏و ساختار اجتماعی حاکم بر آنها فقط برای خالق هدایتگر معلوم و مکشوف است. ‏

‏اگر خداوند مجموعۀ قوانین اجتماعی متناسب با جامعه ای خاص را‏‎ ‎‏وضع کند، آیا با توجه به اینکه جامعه در معرض تغییر و تحوّل است و‏‎ ‎‏بدین ترتیب زمینۀ اجرایی قوانین و بالنتیجه تاثیر آنها در حصول غرض، دچار‏‎ ‎‏تزلزل می‏‎‎‎‏شود، می توان برخی از قوانین تشریع شده را بطور مقطعی تغییر داد؟‏‎ ‎‏آیا یک انسان اندیشمند می تواند براساس تغییرات زمان و مکان، قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏را در تناسب با زمینۀ اجرایی آنها متحول نماید؟ پاسخ این سوال از دیدگاه‏‎ ‎‏امام خمینی - قدّس سرّه - به ضرورت عقلی، مثبت است؛ و  این امر در حکومت‏‎ ‎‏اسلامی به عهدۀ ولی فقیه است. مباحث آیندۀ این فصل در خصوص تبیین این‏‎ ‎‏پاسخ با توجه به مقدمات گذشته، می باشد. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 142

 

(5 ـ 2) تحول در زمینۀ اجرایی قوانین اجتماعی 

‏تعالی و تکامل اخلاقی انسان، در گرو تعلیم انبیا و اولیای الهی است؛‏‎ ‎‏بدیهی است که تعلیم و تعلّم، مشروط است به گردهمایی انسانها و ایجاد جوامع‏‎ ‎‏کوچک و بزرگ. پس وجود و بقای یک جامعه، پیش شرط اساسی و مهم تکامل‏‎ ‎‏اخلاقی انسانها، از طریق احکام اخلاقی شریعت، به شمار می‏‎‎‎‏رود. پس از‏‎ ‎‏تشکیل یک جامعه و برقراری امنیت از طریق اجرای قوانین اجتماعی، شرایط‏‎ ‎‏مناسب برای تعلیم و تربیت بشر به وسیلۀ انبیا (ع)، فراهم می آید. با پیروی‏‎ ‎‏هر چه بیشتر بشر از احکام اخلاقی شریعت الهی، کمالات معنوی در وی بیشتر‏‎ ‎‏ظهور یافته و متجلّی می گردد. تکامل اخلاقی جامعه، سبب تحوّل فرهنگ‏‎ ‎‏جامعه و ترقّی ساختار اجتماعی و اقتصادی آن می گردد. در مقابل، عدم پیروی‏‎ ‎‏دوبارۀ بشر از دستورات الهی و سقوط اخلاقی وی، سبب سقوط و انحطاط‏‎ ‎‏فرهنگی جامعه شده و بدین ترتیب، ساختار جامعه که بخش عمده ای از آن را‏‎ ‎‏فرهنگ آن جامعه تشکیل می دهد دستخوش تحوّل می گردد، و چون شاکلۀ‏‎ ‎‏عناصر جامعه تابع نوع فرهنگ حاکم بر آن جامعه است، آنان نیز در سراشیبی‏‎ ‎‏انحطاط قدم گذاشته و روابط نادرست اقتصادی و ... بر اجتماع مستولی‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود. بدین ترتیب، نتیجه می گیریم نشیب و فرازهای اخلاقی که دامنگیر‏‎ ‎‏جامعه می‏‎‎‎‏شود، سبب تحول در ویژگیها و شرایط اجتماعی است. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، در هیچ جامعه‏‎‎‎‏ای نمی توان شاهد ثبات در ساختار اجتماعی آن در طور‏‎ ‎‏اعصار و قرون بود، بلکه این ساختار ـ هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ‏‎ ‎‏پارامترهای تابع آن ـ مرتباً در حال تکامل یا انحطاط است. از این رو، نوسانات‏‎ ‎‏حاصل در میزان پیروی یا سرپیچی مسلمانان از دستورات اخلاقی اسلام، سبب‏‎ ‎‏ایجاد تحول در زمینۀ اجرایی قوانین اجتماعی این شریعت مقدس خواهد شد.‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 143

‏ ‏

‏قطعاً قانون اجتماعی در صورتی قادر به تحکیم پیوند اعضای جامعه و حفظ امنیت‏‎ ‎‏آن خواهد بود که متناسب با ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه جعل شود.‏‎ ‎‏به عبارت دیگر، اثر مطلوب یک قانون اجتماعی، فقط در صورتی پدید می آید که‏‎ ‎‏متناسب با ساختار فرهنگی و اجتماعی آن جامعه باشد، که از آن به «زمینه‏‎ ‎‏اجرایی» تعبیر می کنیم؛ و چون این ساختار فرهنگی و اجتماعی در تغییر است‏‎ ‎‏پس به ناچار، زمینۀ اجرایی قانون نیز در حال تغییر و تحوّل است. ‏

(1 ـ 5 ـ 2) ثبات و تحوّل در قوانین اجتماعی 

‏گفته شد که یک قانون، فقط در صورتی مفید و حکیمانه است که در زمینۀ‏‎ ‎‏اجرایی مناسبی اعمال و اجرا شود. مثلاً در جامعه ای که مردم آن در مرتبۀ بالای‏‎ ‎‏اخلاقی بوده و از جهت فرهنگی دارای فرهنگ تکامل یافته ای هستند و در روابط‏‎ ‎‏اقتصادی خود تمام جوانب مهم اخلاقی را مراعات می کنند، و برای عفّت، آبرو‏‎ ‎‏و حیثیت خود ارج و منزلتی والا قائلند و در عین حال مردمی ثروتمند و یا قانع‏‎ ‎‏هستند، در چنین جامعه ای مسلماً قوانینی که خاطیان را تهدید به مجازاتهایی‏‎ ‎‏می کند که آبرو و حیثیت آنها را لکه دار می کند و یا سلامت جسمی آنها را به‏‎ ‎‏مخاطره می افکند، دارای اثر عمیق باز دارندگی و پیشگیرانه خواهد بود، اما‏‎ ‎‏همین قوانین اگر در شرایط دیگری (عکس آنچه گفته شد) اجرا شود، نتایج‏‎ ‎‏دیگری به بار خواهد آورد. پس اگر آن قوانین در شرایطی اجرا شود که نه تنها‏‎ ‎‏موثر نبوده بلکه آثار سوئی در پی داشته باشد، در این صورت وضع آن قوانین در‏‎ ‎‏آن شرایط، از طرف یک فرد حکیم صادر نشده است و عقل این تشریع را کاری‏‎ ‎‏نادرست و قبیح می‏‎‎‎‏شمارد. ‏

‏حال اگر شارع مقدّس، متناسب با زمینۀ اجرایی خاصی، قوانینی را‏‎ ‎‏جعل کرد، مسلماً در صورت تغییر و تحول برخی از ویژگیها و شرایط جامعه و‏‎ ‎‏در نتیجه، انتفای زمینۀ اجرایی مناسب، خود احکام نیز متحول می گردند،‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 144

‏ ‏

‏همان گونه که اگر موضوع متحول می‏‎‎‎‏شد قانون و حکم تغییر می کرد. به بیان‏‎ ‎‏دیگر، هرگز نمی توان جامعۀ وارسته را همسنگ جامعۀ فاسد تلقی کرد و قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی یکسانی را در آن پیاده کرد. نتیجه آنکه، هرگاه یک جامعه در طول‏‎ ‎‏زمان، دستخوش تحولات فرهنگی شد، طبعاً بایستی قوانینی که زمینۀ اجرایی‏‎ ‎‏خود را از دست می دهند، تغییر یابند. ‏

‏برای مثال، در جامعه ای که افراد آن متدین هستند و برای عفت و آبروی‏‎ ‎‏خود ارزشی بیش از ثروت و سایر نعمتهای دنیوی قائلند، برای جلوگیری از‏‎ ‎‏ناامنی اجتماعی قوانین باز دارنده باید به نوعی با آبرو و حیثیت انسان سر و کار‏‎ ‎‏داشته باشد و روی مجازاتهای مالی متمرکز نباشد؛ مثلاً، از سنخ تنبیهات بدنی،‏‎ ‎‏زندان و مانند اینها باشد. ‏

‏حال جامعه ای را در نظر می گیریم که به دلیل انحطاط اخلاقی، در منجلاب‏‎ ‎‏فساد فرو رفته است و نه تنها برای آبرو ارزشی قائل نیستند، بلکه به دلیل رواج‏‎ ‎‏شدید فساد اخلاقی، فقر مالی و مانند اینها، انجام کارهای ضدارزشی، نوعی‏‎ ‎‏ارزش به حساب می آید، به طوری که از آنها با افتخار یاد می کنند. در چنین‏‎ ‎‏جامعه، حفظ نظام و امنیت اجتماعی از طریق قوانینی که صرفاً آبروی مجرمان را‏‎ ‎‏لکه دار می کند ممکن نیست، بلکه باید از طریق وضع قوانینی که خاطبان را از‏‎ ‎‏نظر جسمی یا مالی شدیداً تهدید می کند، عمل کرد. ‏

‏نتیجه آنکه، باید این اصل کلّی را مدّنظر داشت که یک قانون اجتماعی در‏‎ ‎‏موضوع خود در همۀ حالات و شرایط دارای اثر ثابت و یکسانی نیست، بلکه در‏‎ ‎‏برخی شرایط عقیم گشته و لغو می گردد. اما در عین حال توجه به این نکته‏‎ ‎‏ضروری است که تمام قوانین اجتماعی دارای زمینۀ اجرایی واحدی نیستند، بلکه‏‎ ‎‏هر کدام از آنها ویژگیها و شرایط اجتماعی خاصی را برای تحقق هدف خود‏‎ ‎‏می طلبد. این امر، مثلاً از مقایسۀ یک قانون اقتصادی و یک قانون در زمینۀ امور‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 145

‏ ‏

‏جنسی روشن می‏‎‎‎‏شود؛ جامعه ای که در زمینۀ امور جنسی دچار انحطاط‏‎ ‎‏می گردد ولی در زمینه های اقتصادی دارای کمال فرهنگی است، دارای دو‏‎ ‎‏اقتضای متغایر هستند. ‏

(2 ـ 5 ـ 2) زمینۀ اجرایی قوانین اجتماعی اسلام 

‏مجموعۀ قوانین اسلام، اعم از فردی و اجتماعی، مجموعه ای ایدآل، تام‏‎ ‎‏و کامل است و این لازمۀ خاتمیت دین اسلام و اکملیت آن است. قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام، به عنوان قوانینی ایدآل، نگاهبان انسجام و امنیت جامعه و‏‎ ‎‏فراهم آورندۀ مدینۀ فاضلۀ اسلام است. منظور از مدینۀ فاضله و جامعۀ ایدآل‏‎ ‎‏اسلامی این نیست که تمام افراد آن معصوم باشند، بلکه مراد جامعه ای است که‏‎ ‎‏افراد آن در ترک ارزشهای ضداخلاقی، تلاش کنند، و این تلاش و کوشش را‏‎ ‎‏وظیفۀ همیشگی خود تلقی کنند، هر چند که بارها دچار لغزشهای اخلاقی شده‏‎ ‎‏و توبه کنند‏‎[21]‎‏. چنین جامعه ای، در بخشی از دوران حکومت پیامبر (ص) در‏‎ ‎‏صدر اسلام پدید آمد. با گذشت زمان، مسلمانان در گرایش به تقوا و سعی‏‎ ‎‏در ترک گناه دچار نوسانات زیادی گشتند، گرچه نمی توان گفت این نوسانات‏‎ ‎‏همیشه و در همۀ جوانب سیر نزولی داشته است، اما به جرات می توان گفت‏‎ ‎‏که در بسیاری از جنبه های اخلاقی سیر شدید نزولی حاصل شد. مثلاً مدینه‏‎ ‎‏که در زمان پیامبر (ص) شهر تقوا بود، در زمان عبدالله بن زبیر و پس از آن،‏‎ ‎‏مملو از مجالس لهو و لعب و رقاصه خانه ها شد. همچنین در قرنهای اخیر به‏‎ ‎‏دلیل سیطرۀ فرهنگی و اقتصادی استعمارگران بر جوامع اسلامی، و نیز وجود‏‎ ‎‏وسایل ارتباطی پیشرفته و نفوذ فرهنگ غیراسلامی، بسیاری از مسلمانان‏‎ ‎‏پیروی از قوانین اخلاقی را وظیفۀ خود تلقی نمی کنند، بلکه تعصب دینی خود‏‎ ‎‏را نیز از دست داده و دچار روحیه سرمایه داری بی‏‎‎‎‏قید و بند و گرایشهای‏‎ ‎‏جنسی افسار گسیخته شده اند. این انحرافات جنسی و اقتصادی شاکلۀ معیوبی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 146

‏ ‏

‏به ساختار اجتماعی جوامع داده است. از این رو، برخی از قوانین اجتماعی‏‎ ‎‏اسلام که در جامعۀ ایدآل موثر بوده است، در این جوامع بی اثر می‏‎‎‎‏شوند. از‏‎ ‎‏آن جهت که تمام قوانین اجتماعی دارای زمینۀ اجرایی واحدی نیستند، ممکن‏‎ ‎‏است فقط برخی از قوانین ایدآل اجتماعی اثر مطلوب خود را در پی از‏‎ ‎‏دست دادن زمینۀ اجرایی مناسب، پدید نیاورند، چنانکه قبلاً به این مطلب‏‎ ‎‏اشاره شد. ‏

‏به هر حال، تحولات جوامع اسلامی سبب می‏‎‎‎‏شود که بسیاری از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام، با ویژگیهای جامعه و شرایط و احوال حکومت اسلامی در‏‎ ‎‏تضاد واقع شود. این تضاد یا عدم تناسب، به سه گونه تصور می‏‎‎‎‏شود: ‏

‏الف) تحولات اجتماعی و مقتضیات حکومت اسلامی سبب بی اثر شدن نوع‏‎ ‎‏خاصی از قوانین اجتماعی شده، به نحوی که تشدید یا تضعیف آن قوانین موثر‏‎ ‎‏نبوده و تحول در نوع قانون برای مصلحت اسلام و مسلمین و دفع مفاسد یقینی‏‎ ‎‏یا احتمالی، ضرورت داشته باشد. این حالت در جنبه های مختلف حکومتی و‏‎ ‎‏اجتماعی رُخ می نمایاند. مثلاً مجرم و مرتکب برخی از مفاسد اجتماعی، طبق‏‎ ‎‏دستور اسلام باید مدت خاصّی را (براساس حکم صریح اسلام و یا به صلاحدید‏‎ ‎‏قاضی) به زندان برود. اما اگر برخی از افراد ـ به دلیل انحطاط اخلاقی ـ‏‎ ‎‏محکومیت زندان را به راحتی پذیرفته و در آنجا مسکن و ماوا گزیده و بدون آنکه‏‎ ‎‏آن محکومیت باعث تنبه آنان گردد، آن را پشت سر گذارند، در این صورت‏‎ ‎‏برای جفظ نظم و امنیت و جلوگیری از انحطاط جامعه باید محکومیت زندان که‏‎ ‎‏جز هزینه های سرسام آور برای دولت، چیز دیگری به ارمغان نمی آورد به‏‎ ‎‏محکومیت موثر دیگری ـ در راه پیشبرد اهداف اسلامی ـ مبدّل شود؛ مثلاً به‏‎ ‎‏جرایم نقدی سنگینی تبدیل گردد که با توجه به مالدوستی مجرمان، عملی مفید‏‎ ‎‏و کارساز خواهد بود؛ و از طرف دیگر، در جهت تامین بودجه های فرهنگی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 147

‏ ‏

‏نیز موثر است. ‏

‏ب) قوانین اجتماعی در اثر تضعیف روحیۀ تقوا و گسترش سرپیچی از‏‎ ‎‏دستوارت اخلاقی، بسیار عاطفه گرایانه و احساساتی نمود یافته و سختگیری‏‎ ‎‏لازم برای رفع انحرافات اخلاقی موردنظر را ندارد؛ مثلاً در زمینۀ احتکار و‏‎ ‎‏گرانفروشی، به دلیل گرایش شدید برخی از تجار و کسبه سودجو و بی ایمان به‏‎ ‎‏این گونه امور و سوءاستفاده از موقعیت موجود در جامعه اسلامی، بعضی از‏‎ ‎‏احکام اجتماعی اسلام چندان سختگیری لازم برای مقابله با آنان را ندارد، لذا‏‎ ‎‏فرض تشدید آن احکام تا سر حد اعدام را می توان تحولی ضروری در قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام به شمار آورد. ‏

‏ج) وضعیت و ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعۀ اسلامی، در اثر عوامل‏‎ ‎‏طبیعی یا اعمال انسانها به گونه ای دچار تحوّل شود که اجرای برخی از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی، نوعی سختگیری و حتی ظلم در حق افراد محسوب گردد؛ در‏‎ ‎‏این صورت تعدیل و تسهیل قوانین، ضروری خواهد بود به عنوان مثال، در زمان‏‎ ‎‏حکومت خلفای سه گانه می بینیم که آنان معتقد به لزوم قطع ید سارق ـ به طور‏‎ ‎‏مطلق ـ بودند؛ یعنی برای آن، شرایطی درنظر نمی گرفتند (بر خلاف نظر ائمّه‏‎ ‎‏شیعه)، ولی با وجود این، در زمان خلیفه دوم هنگامی که جامعه دچار قحطی‏‎ ‎‏گشت و آمار سرقت رو به فزونی گذارد‏‎[22]‎‏، خلیفۀ دوم با توجه به وضعیت‏‎ ‎‏اقتصادی جامعه، اجرای این حدّ الهی را ـ در آن مقطع زمانی ـ غیرضروری‏‎ ‎‏دانست و احکام دیگری صادر کرد‏‎[23]‎‏. ‏

 

(6 ـ 2) ولایت فقیه و زمینه سازی برای قوانین ایدآل اجتماعی اسلام 

‏هنگامی که یک قانون اجتماعی به دلیل تحولات منفی در ساختار جامعه، اثر‏‎ ‎‏مطلوب خود را از دست بدهد، اصرار بر استمرار اجرای آن در چنان‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 148

‏ ‏

‏جامعه ای، خلاف حکمت و عقل است؛ و ضرورت عقلی، حکم می کند به‏‎ ‎‏لزوم ایجاد تغییرات لازم در آن قانون. این امر دقیقاً در شریعت اسلام مراعات‏‎ ‎‏شده است. اسلام در بدو ظهور، هم قوانین اخلاقی را به شکل تدریجی‏‎ ‎‏اعمال کرد و هم قوانین اجتماعی را با ملاحظۀ شرایط زمانی و مکانی و وضعیت‏‎ ‎‏جامعه به اجرا درآورد؛ مثلاً پس از تحریم نوشیدن شراب، بلافاصله حکم‏‎ ‎‏تازیانه را برای شاربین خمر جعل نکرد. ‏

‏اسلام نه تنها در بدو پیدایش به این عامل توجه داشت، بلکه در مورد اعصار‏‎ ‎‏و ازمنۀ آینده نیز این ضرورت عقلی را تایید نموده و راه حلی برای آن‏‎ ‎‏قرار داده است که عبارت است از، مساله ولایت فقیه. ولی فقیه باید به وسیلۀ‏‎ ‎‏برنامه های دقیق و حساب شده، تمام قوانین اخلاقی را در جهت تکامل معنوی‏‎ ‎‏افراد جامعه، پیاده نماید و روحیۀ اهتمام در پیروی از این دستورات را ایجاد کند‏‎ ‎‏و بدین ترتیب، زمینه ای مناسب برای قوانین ایدآل اجتماعی اسلام فراهم آورد.‏‎ ‎‏البته دوران سازندگی اخلاقی جامعه به زمانی طولانی نیاز دارد، و در چنین‏‎ ‎‏زمانی که جامعه از لحاظ فرهنگ و اخلاق به سطح ایدآل نرسیده است و ساختار‏‎ ‎‏اجتماعی ـ در برخی جوانب ـ از حد مطلوبی برخوردار نیست، برخی از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام زمینۀ اجرایی مناسب نداشته و اجرای آنها به دلیل عدم ترتب آثار‏‎ ‎‏مطلوب، متوقف می‏‎‎‎‏شود. در این میان، خلا تشریعی به وجود می آید و بر‏‎ ‎‏ولی فقیه است که طبق الگوی قوانین ایدآل اجتماعی در اسلام، با ایجاد تغییرات‏‎ ‎‏ضروری براساس زمینۀ اجرایی موجود در جامعه فعلی، قوانین موثر و بازدارنده‏‎ ‎‏را وضع کند. ‏

‏با توجه به مطالب فوق، ضمن روشن شدن ضرورت عقلی ولایت داشتن‏‎ ‎‏فقیه بر قوانین اسلام، خصایص زیر را می توان برای احکام ولایی و حکومتی‏‎ ‎‏برشمرد: ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 149

 

(1 ـ 6 ـ 2) خصایص احکام ولایی

‏الف) قوانین اجتماعی حکومتی یا تصرفات تشریعی ولایی در آن، در زمان‏‎ ‎‏خاص خود و در جامعۀ موردنظر، در شمار قوانین اولی و در کنار سایر قوانین‏‎ ‎‏اسلام قرار می گیرند و حتی می توانند بر آن قوانین ـ اعم از فردی و اجتماعی ـ‏‎ ‎‏مقدم شوند. ‏

‏ب) این قوانین، مقطعی هستند؛ یعنی منحصر به زمانی هستند که زمینۀ‏‎ ‎‏اجرایی قانون اجتماعی ایدآل اسلام، حاصل نشده باشد. بنابراین، موجب تغییر‏‎ ‎‏موقت قانون اسلام تا زمان تحقق زمینۀ اجرایی مناسب آن می گردد، و هرگز‏‎ ‎‏به معنای تحوّل و تغییر دائمی در اصل قانون و شریعت نیست. ‏

‏ج) این قوانین، طریقی هستند؛ یعنی راه را برای اجرای هر چه بهتر قوانین‏‎ ‎‏ایدآل اخلاقی و فراهم ساختن زمینۀ اجرایی قوانین اجتماعی اسلام، هموار‏‎ ‎‏می کنند. ‏

‏بر اساس آنچه ذکر شد، ولایت فقیه، فقط ولایت در تبیین مصادیق بر اساس‏‎ ‎‏ضروریات حکومتی نیست، بلکه ولایت بر تغییر احکام اجتماعی اسلام در‏‎ ‎‏موارد ضروری است و به این معنا ـ آنگونه که توضیح داده شد ـ ضرورت عقلی‏‎ ‎‏دارد؛ و چون موضوعیت یافتن آن فقط در سایۀ تشکیل حکومت اسلامی معقول‏‎ ‎‏است، پس تشکیل حکومت اسلامی به وسیلۀ «ولی فقیه» نیز واجب عقلی‏‎ ‎‏خواهد بود. ‏

‏در اینجا ذکر یک نکته لازم است و آن اینکه، گاهی احکام عبادی، هم‏‎ ‎‏دارای جنبۀ فردی هستند و هم دارای جنبۀ اجتماعی، و تصرفات تشریعی ولایی‏‎ ‎‏می تواند از لحاظ ابعاد اجتماعی عبادات، در آنها صورت بگیرد. مثلاً «نماز» از‏‎ ‎‏جهتی یک عبادت فردی است، اما انجام آن به صورت جماعت، سبب تحکیم‏‎ ‎‏پیوند اجتماعی بوده و یک حکم اجتماعی است که می تواند دستخوش تصرفات‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 150

‏ ‏

‏ولایی شود. ‏

(2 ـ 6 ـ 2) شرایط حاکم 

‏در این وحله، به شرایط فردی که دارای قدرت تصرفات تشریعی ولایی‏‎ ‎‏است، اشاره می کنیم: ‏

‏الف) او باید از مجموعه قوانین اسلام اطلاع دقیق داشته باشد، و قدرت‏‎ ‎‏استنباط احکام را دارا باشد، و بداند در هر زمینه ای، چه حکمی باید اجرا شود.‏‎ ‎‏پس ضروری است که حاکم مسلمانان، فقیه و مجتهد جامع باشد؛ زیرا در غیر‏‎ ‎‏این صورت، به لحاظ عدم اطلاع کافی از قوانین اجتماعی اسلام، دچار خلا‏‎ ‎‏فکری ـ در زمینۀ الگوسازی برای هدابت جامعه، می گردد. در چنین وضعی،‏‎ ‎‏بناچار به قوانین مدنی و حقوقی رایج در جوامع غیراسلامی مراجعه می کند و در‏‎ ‎‏عمل، جامعه را به سوی آرمانهای غیراسلامی هدایت کرده و ساختار اجتماعی و‏‎ ‎‏فرهنگی جامعه را بر اساس شاکلۀ جوامع بیگانگان بنا خواهد کرد. ‏

‏ب) حاکم اسلامی باید از دیدی وسیع و اطلاعاتی عمیق در زمینۀ شناخت‏‎ ‎‏جامعه برخوردار باشد؛ زیرا اولاً، او برای استنباط دقیق احکام، نیاز به شناخت‏‎ ‎‏کامل از جامعه صدر اسلام دارد و ثانیاً، برای بررسی و تشخیص تناسب بین‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی اسلام با زمینۀ اجرایی آنها در جامعۀ فعلی نیز، از داشتن چنین‏‎ ‎‏علمی بی‏‎‎‎‏نیاز نیست. او باید با مطالعات جامعه شناسی، اثرات مطلوب و‏‎ ‎‏نامطلوب هر موقعیتی را کاملاً بررسی کند. همچنین بدیهی است که داشتن‏‎ ‎‏تدبیر و تدّبر و بینش سیاسی قوی نیز از شرایط ضروری می باشد. ‏

 

(7 ـ 2) امام خمینی - قدّس سرّه - و اِعمال ولایت فقیه

‏از موارد بارز و شاخص اعمال ولایت و تصرفات تشریعی ولایی توسط‏‎ ‎‏امام خمینی - ره - ایجاد «مجمع تشخیص مصلحت» است. این مجمع، نه برای‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 151

‏ ‏

‏تجویز قانون شکنی در برابر شریعت اسلام و نه برای ایجاد احکامی دائمی‏‎ ‎‏در برابر احکام اسلام، پدید آمده است؛ بلکه صرفاً برای تشخیص مصالح‏‎ ‎‏عمومی و اجرای مقطعی برخی از قوانین اجتماعی به جای آن دسته از قوانین‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام که اجرای آنها به دلیل نبودن زمینۀ اجرایی مناسب، دارای اثرات‏‎ ‎‏نامطلوبی است، تاسیس گردیده است. چنانکه حضرت امام - قدّس سرّه – در‏‎ ‎‏این باره می فرمایند: «آنچه در مجمع تصویب شده است، مادام المصلحة به‏‎ ‎‏قوت خود باقی است»‏‎[24]‎‏ و: «حدود تعزیرات، چه شرعی و چه حکومتی، حق‏‎ ‎‏فقهای جامع الشرایط است ولی برای جلوگیری از فساد، لازم است مجمع‏‎ ‎‏تشخیص مصلحت، تشخیص مصالح را در اجرا و عدم اجرا داده و به نحوی که‏‎ ‎‏مصلحت را تشخیص می دهند عمل کنند»‏‎[25]‎‏. ‏

‏جامعۀ ایران، به دلیل سالها سلطۀ طاغوت و نشر فرهنگ استعماری، از‏‎ ‎‏رکود اخلاقی و تحولات ساختاری اجتماعی و اقتصادی مصون نمانده است و‏‎ ‎‏اینک، با برنامه ریزیهای ولی فقیه رو به تکامل رفته، ناهنجاریهای گذشته را‏‎ ‎‏اصلاح و عقب ماندگیهای فرهنگی را جبران خواهد کرد (ان شاءالله)، اما در‏‎ ‎‏این فاصله، ایدآل نبودن جامعه اسلامی ایران، جایگزین کردن برخی از‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی به جای قوانین دیگر اسلام را، بطور مقطعی و طریقی،‏‎ ‎‏اقتضا می کند. ‏

‏نتیجه آنکه، با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که تصرفات تشریعی ولایی‏‎ ‎‏و قوانین حکومتی که از سوی ولی فقیه صادر می‏‎‎‎‏شود، در کنار سایر احکام‏‎ ‎‏اسلام بوده و چون در ارتباط با مصلحت نوعی ِ اسلام و حکومت اسلامی‏‎ ‎‏می باشد، در صورت تعارض با سایر قوانین ـ حتی قوانین فردی مانند روزه و‏‎ ‎‏نماز ـ بر آنها مقدم می باشد؛ و این مطالب، تماماً براساس مبانی عقلی بوده و نیاز‏‎ ‎‏به استدلالات تعبّدی ندارد، لیکن برای روشنتر شدن مطلب، به مواردی از‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 152

‏ ‏

‏تبدیل و یا حذف قانون بصورت مقطعی و به عنوان تصرفات تشریعی ولایی،‏‎ ‎‏اشاره می کنیم: ‏

 

(8 ـ 2) برخی تصرّفات تشریعی ولایی در صدر اسلام 

(1 ـ 8 ـ 2)‏ تصرف ولایی در قانون حدّ سرقت: قطع دست سارق، از حدود‏‎ ‎‏مسلم و مجمعٌ علیه است. از جمله شرایطی که در تمام کتب فقهی برای این‏‎ ‎‏قانون ذکر شده است، عدم وقوع سرقت زمان قحطی است. این شرط به دو‏‎ ‎‏شکل قابل تفسیر است: ‏

‏الف ـ دست سارق طعام در صورتی که مضطر باشد، قطع نمی‏‎‎‎‏شود. در این‏‎ ‎‏صورت، «مجاعه» و سال قحطی به اضطرار خود سارق و گرسنگی شخص او‏‎ ‎‏تفسیر می‏‎‎‎‏شود و بدین ترتیب، «گرسنگی» قید موضوع حکم خواهد بود و مقیِّد‏‎ ‎‏موضوع حکم حدّ سارق است نه مبدِّل آن. اما از نظر برخی، اضطرار سارق‏‎ ‎‏در صورتی که در سال قحطی باشد مقید موضوع فرض می‏‎‎‎‏شود و نزد برخی‏‎ ‎‏دیگر، اضطرار مطلقاً مقید است. ‏

‏ب ـ برخی از علما مانند «شهید اوّل» شرط مذکور را اینگونه تفسیر کرده اند‏‎ ‎‏که: «در سال قحطی حدّ سرقت اجرا نمی‏‎‎‎‏شود مطلقاً، چه سارق مضطر باشد و‏‎ ‎‏چه نباشد. »‏‎[26]‎‏ در این صورت، در یک مقطع زمانی که جامعه دارای یک ساختار‏‎ ‎‏اجتماعی و اقتصادی جدیدی شده است، اجرای یکی از حدود الهی محدود‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود و تا زمان بقای ساختار جدید، حکم جدیدی اجرا می‏‎‎‎‏شود. وضعیت‏‎ ‎‏حادّ قحطی، سبب عدم ترتب آثار مفید اجرای حدّ سرقت بر سارقین ـ اعم از‏‎ ‎‏مضطر و غیر مضطر ـ شده است و این چیزی نیست جز تغییر زمینۀ اجرایی‏‎ ‎‏مناسب برای قانون اجتماعی اسلام؛ که نتیجۀ آن، لزوم جعل حکمی جدید و‏‎ ‎‏مناسب با ساختار مقطعی اجتماع است. هر گونه تلاش برای توجیه تفسیر دوم‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 153

‏ ‏

‏به عنوان قید موضوع، تعسّفی بیش نیست و صرفاً بحثی است لفظی به اعتقاد‏‎ ‎‏نگارنده، باید سعی شود از مواردی نظیر مورد مذکور، الگوپذیری نمود و‏‎ ‎‏وسعت ولایت فقیه و نحوۀ اِعمال آن را درک کرد، نه اینکه صرفاً به نقل قول یک‏‎ ‎‏حکم ولایی که از سوی امام معصوم (ع) در شرایطی خاص اعمال شده است‏‎ ‎‏اکتفا کرد. ‏

(2 ـ 8 ـ 2)‏ مسالۀ ضمانت صنعتگر در صورت تلف مال در دست وی، از‏‎ ‎‏مسائلی است که می تواند به عنوان یک تصرّف ولایی تشریعی از سوی‏‎ ‎‏حضرت علی (ع) در جامعه اسلامی زمان خلافتشان مطرح شود. صنعتگران در‏‎ ‎‏زمان پیامبر(ص) هرگاه ابزار کار مراجعه کنندگان را برای تعمیر نزد خود نگاه‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏داشتند ولی در اثر حادثه ای تلف می‏‎‎‎‏شد، ضامن مال شناخته نمی‏‎‎‎‏شدند. این‏‎ ‎‏امر لااقلّ در مورد «عدم اهمال» قطعی و مسلم است. اما در زمان‏‎ ‎‏حضرت علی (ع) ایشان فرمودند: «به سبب آنکه صنعتگران در کار حفظ مال‏‎ ‎‏مردم اهمال کرده و سبکسری می کنند، اصلاح آنان ممکن نیست مگر از طریق ِ‏‎ ‎‏حکم به ضمانت آنان در صورت تلف مال‏‎[27]‎‏. اگر بیان حضرت به معنای‏‎ ‎‏ضامن بودن صنعتگرانی باشد که مال امانت گذاشته شده نزد آنها در اثر کوتاهی‏‎ ‎‏آنان تلف می‏‎‎‎‏شود، در این صورت این سخن صرفاً مقید موضوع حکم «عدم‏‎ ‎‏ضمانت صنعتگر» که در زمان پیامبر (ص) اجرا می‏‎‎‎‏شده است خواهد بود. اما‏‎ ‎‏اگر این فرمایشات حضرت به معنای حکم به ضمانت، مطلقا‏‎[28]‎‏، ـ تا بدین‏‎ ‎‏وسیله، روحیۀ اهمال و بی تفاوتی حاکم در میان طبقه صنعتگران جامعه از بین‏‎ ‎‏برود ـ در این صورت حکم حضرت علی (ع) به معنای تغییر در قانون اجتماعی‏‎ ‎‏اسلام به لحاظ تغییر ساختار فرهنگی جامعه و زمینۀ اجرایی قانون خواهد بود؛ و‏‎ ‎‏حق، همین احتمال دوم است؛ زیرا اگر احتمال اول صادق باشد در‏‎ ‎‏این صورت، حکم عدم ضمان مقیداً به صورت عدم اهمال، از زمان حکومت‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 154

‏ ‏

‏رسول خدا (ص) جعل شده بود، پس دیگر استدلال حضرت علی (ع) بر وضع‏‎ ‎‏این قانون به سبب وضعیت حاکم بر مردم در دوران خلافت خودشان، بی معنا‏‎ ‎‏خواهد بود، زیرا این حکمی بوده که از زمان رسول خدا (ص) جریان داشته و از‏‎ ‎‏همان زمان هم ضمان برای اهمال کنندگان ثابت بوده است، و البته موضوعش‏‎ ‎‏در زمان حضرت علی (ع) محقق شده است. در هر صورت، حضرت علی (ع)‏‎ ‎‏حکم ضمان را وسیله ای در جهت تناسب با ساختار اجتماعی مطرح کرده اند، و‏‎ ‎‏این اگر دلیلی بر اصل مدّعای ما نباشد، موید آن هست. ‏

‏مصادیق فراوانی از این قبیل در کتابهای فقهی وجود دارد که می توان از آنها‏‎ ‎‏به عنوان الگوی شناخت صحیح از اصل ولایت فقیه، استفاده کرد. در اینجا، به‏‎ ‎‏ذکر دو مورد از موارد تصرفات تشریعی ولایی پذیرفته شده نزد فقهای‏‎ ‎‏اهل سنت، شاره می کنیم: ‏

(3 ـ 8 ـ 2)‏ ابن قیّم جوزی‏‏ّ‏‏ة، مسالۀ وقوع سه طلاق در یک دفعه را از تصرفات‏‎ ‎‏تشریعی حکومتی دانسته و گفته است که: «تنفیذ این حکم برخلاف سنّت‏‎ ‎‏رسول خدا (ص) بوده و از سوی خلیفۀ دوّم براساس انحراف اخلاقی پدید آمده‏‎ ‎‏در جامعه، صورت گرفته است و هم اکنون موضوع آن کاملاً منتفی است و ما‏‎ ‎‏باید بر طبق سنت رسول خدا (ص) عمل کنیم‏‎[29]‎‏.» ابن قیم، تهافت تام بین سنت‏‎ ‎‏رسول خدا (ص) و حکم خلیفۀ ثانی را پذیرفته است؛ اما در عین حال، از تخطئۀ‏‎ ‎‏خلیفۀ دوم پرهیز کرده است و او را محق دانسته و دقیقاً همان توجیه عمیق‏‎ ‎‏ولایت فقیه را مطرح کرده، که البته بحث ما با ایشان صغروی است، یعنی بحث‏‎ ‎‏بر سر صلاحیت و عدم صلاحیت خلیفۀ ثانی برای احراز این مقام. ‏

(4 ـ 8 ـ 2)‏ اگر چه در میان شیعه در میزان حدّ شرب خمر اتفاق نظر هست،‏‎ ‎‏اما میان اهل سنت بین چهل و هشتاد تازیانه اختلاف نظر وجود دارد. خلیفۀ‏‎ ‎‏اول، حدّ شرب خمر را چهل تازیانه اعلام کرد و آن را سنت رسول خدا (ص)‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 155

‏ ‏

‏معرفی نمود؛ اما در زمان خلیفۀ ثانی پس از مدتی، این مقدار به هشتاد ضربه‏‎ ‎‏افزایش یافت. در توجیه و تفسیر این تغییر، سه قول وجود دارد‏‎[30]‎‏: ‏

‏الف) حدّ مذکور، چهل ضربه است و مابقی تعزیر است. ‏

‏ب) میزان حدّ، هشتاد ضربه است و عمل نبی اکرم (ص) برای تعیین حدّ‏‎ ‎‏نبوده است. ‏

‏ج) حدّ شرب خمر چهل ضربه بوده که عمر آن را به دلیل کثرت شرب خمر‏‎ ‎‏در میان مردم، به هشتاد تازیانه افزایش داد. چنانکه سخن شارح صحیح مسلم‏‎ ‎‏متناسب با همین قول است، آنجا که می گوید: «‏لمّا کان زمن عمر بن خطّاب و‎ ‎فتحت الشّام و العراق و سکن النّاس فی الریف و مواضع الخصب و سعة العیش‎ ‎و کثرة الاعناب و الثمار اکثروا من شرب الخمر فزاد عمر فی حد الخمر تغلیظاً‎ ‎علیهم و زجراً لهم عنها‏». ‏‎[31]‎

‏در این میان، قول سوّم دقیقاً اشاره دارد به نظریۀ ولایت ولی مسلمین در‏‎ ‎‏تحول قوانین اجتماعی براساس تغییر زمینۀ اجرایی. اما دو قول اول باطل‏‎ ‎‏هستند؛ زیرا عمل خلیفۀ اول مبنی بر چهل تازیانه نشانگر قبول حدّ بودن این‏‎ ‎‏میزان از سوی او به عنوان سنت رسول خدا (ص) بوده است، و در این صورت،‏‎ ‎‏چگونه می تواند بیانگر تعیین حدّ نباشد؟ پس قول دوم باطل است. همچنین‏‎ ‎‏است قول اوّل؛ زیرا اولاً، یکی از اقوال مورد قبول بسیاری از فقهای اهل سنت‏‎ ‎‏این است که تعزیر بیش از ده ضربه جایز نیست؛ بنابراین، توجیه چهل ضربۀ‏‎ ‎‏اضافه به عنوان تعزیر، باطل است. ثانیاً، «تعزیرات» احکامی جزئی هستند که با‏‎ ‎‏صلاحدید قاضی، در محضر متهم تعیین می‏‎‎‎‏شوند. در حالی که خلیفۀ ثانی طی‏‎ ‎‏حکمی کلی در یک مقطع زمانی از دوران خلافتش، حکم کرده بود به اجرای‏‎ ‎‏هشتاد ضربه تازیانه برای شاربین خمر؛ و این حکم کلی که در خصوص آیندگان‏‎ ‎‏جعل شده بود نمی تواند به معنای اَعلام نوعی تعزیر باشد. ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 156

‏ ‏

‏امید است در طی این مقالۀ کوتاه، توانسته باشیم گامی در جهت روشنگری‏‎ ‎‏افکار دقیق و تیزبینانۀ امام خمینی - قدّس سرّه - برداشته باشیم. ‏

«والحمدلله رب العالمین»

‏پاورقی‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 157

  • ـ این سخن را افلاطون نیز گفته است؛ ر . ک: فردریک، کاپلسون، تاریخ فلسفه،  ص ص 268 و 269.
  • ـ البته شکر منعم و پرستش آن، همواره به عنوان یک خواسته فطری و عقلی انسان  مطرح بوده است، امّا بحث در تشریع عبادات خاصّ است.
  • ـ این قسم از احکام، عام است و شامل حدود، دیات، و در یک کلام، شامل همۀ قوانین مدنی و  حقوقی می باشد. وحدت اثر در این دسته از قوانین در مباحث جاری ـ سبب اطلاق یک عنوان  واحد بر تمام آنها، در تقسیم بندی فوق گشته است.
  • ـ ایجاد نظم و امنیت جامعه و تحکیم روابط اجتماعی، زمینه ساز تکامل اخلاقی افراد در سایۀ  تعلیم و تربیت از طریق قوانین اخلاقی فردی، است.
  • ـ ویژگیهایی که در تقیید موضوع به آنها، اختلاف نظر وجود دارد.
  • ـ البته ممکن است برای برخی اشخاص، این نصوص وافی به تقیید مذکور باشد که در  این صورت، این عده از محل بحث خارج خواهند بود.
  • ـ باید توجه داشت که نقش اکتشافات و اختراعات، صرفاً پدید آوردن کاربردهای عرفی و فواید  جدید عملی برای انسانهاست و هیچگونه ویژگی داخلی خاصی را که قابلیت دخالت در تحدید  موضوع داشته باشد ارائه نمی کند؛ و اموری همچون عدد اتمی و یا عناصر و یا ساختمان ترکیبی  آنها در فلزات نمی تواند در احکام تاثیر گذار باشد.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 288-290.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 291-293.
  • ـ البته همان گونه که قمار با شطرنج ـ حتی در زمانی که عرفاً وسیلۀ ورزش باشد ـ حرام است،  ترویج مفاسد جنسی و غیر آن به وسیلۀ موسیقی ـ اعم از سنتی و کلاسیک ـ حرام است؛ اما  چنانچه موسیقی در جهت گرم کردن مجالس فسق و فجور نباشد و عرفاً نیز وسیله ای در این  راستا تلقی نگردد (که چنین دیدگاهی فقط در حکومت ولی فقیه محقق است)، شنیدن و نواختن  آن جایز است.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 288-290.
  • ـ مانند پاسور (ورق) در عصر حاضر.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 129.
  • ـ به نحوی که داده های این علوم را قابل تعارض با کتاب و سنّت دانسته و لغو قوانین اسلام را از  طریق نتایج حاصله از مطالعات مذکور، ممکن می دانند.
  • ـ این مکتب اخیراً تحت عنوان «قبض و بسط در شریعت» مطرح شده است که وسعت و عموم آن  در بر گیرندۀ احکام فقهی شریعت می باشد؛ خوانندگان عزیز می توانند برای آشنایی با این مکتب  به کتاب «قبض و بسط تئوریک شریعت» (نوشته عبدالکریم سروش) مراجعه کنند.
  • ـ مراد، صرف فرض است و فعلاً در این جا ادعای تحقق خارجی را نداریم.
  • ـ اعم از حقوقی، جزایی، مالی و غیره.
  • ـ ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین، ج 3، ص 3.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 334-335.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 457، «ولایت فقیه و حکم حکومتی از احکام اولیه است».
  • ـ متقی و پرهیزگار کسی است که سعی در ترک گناه کند، گرچه برخی اوقات، سعی او، در اثر  غلبۀ هوا و هوس بی نتیجه باشد.
  • ـ ابن حزم، المحلی، قم، انتشارات دارالفکر، ج 11، ص 343.
  • ـ در این زمینه، ر . ک: صحیح مسلم (بشرح النووی)، ج 11، ص ص 227 ـ 232؛ المحلی،  ج 11، ص ص 343 ـ 365؛ فخر رازی، الحاوی الکبیر، ج 7، ص 435؛ فتح الباری، ج 12،  ص 58.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 217-218.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 118.
  • ـ شرح لمعه (الروضة البهیة) ج 2، ص 377.
  • ـ الصحوة الاسلامیة، ص 101.
  • ـ چه در حفظ مال اهمال شده باشد و چه نه.
  • ـ ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین، ج 3، ص 10.
  • ـ الامام نووّی، شرح صحیح مسلم، انتشارات دارالقلم، ج 11 و 12، ص ص 228 ـ 231.
  • ـ همان، ص 229.