کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»
امام خمینی(ره) درعرصۀ فقه و حکومت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : گرجی، ابوالقاسم

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

امام خمینی(ره) درعرصۀ فقه و حکومت

 

 

 

امام خمینی  (ره) در عرصۀ فقه و حکومت

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‏ ‏

ابوالقاسم گرجی

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 301

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 302

‏ ‏

‏بسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم‏

 

 

(1) شخصیت امام خمینی (قده)

‏دانشمند بزرگوار، فقیه وارسته، آیة الله العظمی حاج آقا روح الله خمینی،‏‎ ‎‏امام امّت و رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران ـ قدس سره الشریف ـ به‏‎ ‎‏سال 1320(ه ـ . ق. ) تولد یافت. ایشان دارای چند فرزند ذکور و اناث بودند که‏‎ ‎‏اینجانب با فرزند بزرگ ایشان تماس مستقیم داشتم. فردی که مانند خود آن‏‎ ‎‏بزرگوار دارای هوش و استعداد سرشار بودند. حدود سال 1340 شمسی که‏‎ ‎‏نفوذ بیگانه به دستیاری محمّد رضا پهلوی و وابستگانش رو به گسترش بود و‏‎ ‎‏هر چه بیشتر سعی بر این بود که سرزمین ایران از فرهنگ غنّی اسلام تهی شود،‏‎ ‎‏مردی از سلالۀ پاکان قد علم کرد و نهایت کوشش خود را به کار برد تا نفوذ بیگانه‏‎ ‎‏را قطع کند و مجد و عظمت دیرینۀ اسلام را به این سرزمین بازگرداند. نطقها،‏‎ ‎‏خطابه ها و اعلامیه های داغ و آتشین او سبب شد پس از چندی زندان و توقیف،‏‎ ‎‏حدود پانزده سال به ترکیه و عراق تبعیدش کنند. پس از گذشت دوران تبعید، از‏‎ ‎‏بازگشتش به وطن جلوگیری می کردند، و چون می خواسته به یکی از‏‎ ‎‏کشورهای عربی مجاور رحل اقامت ـ ولو کوتاه مدّت ـ افکند، از قبولش امتناع‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 303

‏ ‏

‏ورزیدند تا این که بناچار، از کشور فرانسه پذیرش خواست و مورد قبول‏‎ ‎‏واقع شد. این خود طلیعه امیدی بود بر کلیۀ جریانات آینده؛ زیرا از این تاریخ ،‏‎ ‎‏مبارزات وارد مرحلۀ جدیدی شد، و پس از گذشت مدّت کمی از این تاریخ، با‏‎ ‎‏بزرگترین تجلیل تاریخ، وارد خاک میهن شد و بعد از گذشت چند روز حکومت‏‎ ‎‏دو هزار و پانصد سالۀ شاهنشاهی را به فضل خداوند به جمهوری اسلامی تبدیل کرد. ‏

 

(1 ـ 1) امام اراده ای آهنین همراه با حمایت ملت

‏آنچه به طور خلاصه در این باب می توانم بگویم این است که اینگونه مبارزه‏‎ ‎‏یعنی جنگ با کلیۀ وسائل و امکانات مادّی با بزرگترین قدرت منطقه، که تمام‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ جهانی به حمایتش برخاسته بودند، برای اینجانب به هیچوجه‏‎ ‎‏قابل تصورّ نبود، نه به چشم دیده بودم، نه به گوش شنیده و نه در تاریخ‏‎ ‎‏خوانده بودم، فقط می توانستم آن را با مبارزات سید انبیا(ص) مقایسه کنم. یگانه‏‎ ‎‏وسیله ای که داشت و به پیروزی قطعیش منتهی شد، همان عزم آهنین و ارادۀ‏‎ ‎‏پولادین و خلل ناپذیری بود که پیوسته مورد حمایت بی دریغ قاطبۀ ملّت مستضعف‏‎ ‎‏قرار می گرفت، و همین قدرت اراده بود که نور امید در دل تمام ملل مستضعف‏‎ ‎‏بویژه امّت اسلامی می تابند. قدرتهای استکباری همواره با فتنه، آشوب، ترور،‏‎ ‎‏خونریزی و دیگر وسایل، درصدد خاموش کردن آن بوده و هستند، و تا امر‏‎ ‎‏بر این منوال است طبق وعدۀ خداوندی، هرگز به آن دست نخواهند یافت. ‏

 

(2 ـ 1) امام و بازگشت به هویت خود

‏غربزدگان سیاست باز، مردم ایران را از هویت خود تهی کرده بودند؛‏‎ ‎‏بعضی می گفتند: ما از خود چیزی نداریم. باید هر آنچه را که به ما گفته اند‏‎ ‎‏بازگو کنیم و آنچه را که نوشته اند ترجمه کنیم. برخی دیگر می گفتند: ما حتّی‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 304

‏ ‏

‏ لولۀ تفنگ هم نمی توانیم بسازیم چه رسد به استخراج و ادارۀ نفت، و از این‏‎ ‎‏دست سخنان اما امام امّت می گفت: ما خود را گم کرده ایم، همه کار‏‎ ‎‏می توانیم بکنیم و به هیچ کس احتیاج نداریم. ‏

‏رهبر کبیر انقلاب در بحرانهای بسیار شدید که کوچکترین آنها می توانست‏‎ ‎‏حکومتی را متلاشی کند هیچگاه از خود ضعف و نگرانی نشان نمی داد بلکه با‏‎ ‎‏سخنان داغ و آتشین خود، به مردم روح و نشاط می بخشیدند و تسلّی خاطر‏‎ ‎‏می دادند. در شهادت 72 تن، با این که شهید بهشتی را یک ملّت می خواندند و یا‏‎ ‎‏در شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر اظهار می داشتند: طوری نشده ما از‏‎ ‎‏این افراد زیاد داریم، و فوراً با کمال صلابت و رشادت به انتخاب یا انتصاب‏‎ ‎‏دیگران به جای آنان می پرداختند. ‏

 

(3 ـ 1) شکستن صولت طاغوتیان 

‏رهبر کبیر انقلاب از آغاز انقلاب بسیار کوشش داشتند که مردم را از‏‎ ‎‏ترسهای افراطی که سیاستهای فاسد داخلی و خارجی به آن دامن می زدند،‏‎ ‎‏مانند: ترس از ساواک و نفوذ آن، ترس از حکومت نظامی و محدودیّتهای آن و‏‎ ‎‏ترس از ابرقدرتها و تهدیدات آنها برهانند. هدف ایشان این بود که صولت این‏‎ ‎‏امور را بشکنند و هیبت آنها را از بین ببرند. خوشبختانه در این جهت، بسیار‏‎ ‎‏موفّق بودند. به نظر اینجانب، اگر این توفیق نبود، موفّقیت انقلاب دچار ضعف‏‎ ‎‏و تردید می شد. ‏

 

(4 ـ 1) هدف امام رضای خداوند و پیروزی اسلام

‏خلاصه آن که، امام به امّت مسلمان خاصّه ملّت ایران، بلکه به عموم‏‎ ‎‏مستضعفان جهان شور و نشاط بخشیدند، شرف و افتخار دادند. ما با رجال‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 305

‏ ‏

‏سیاسی بسیاری برخورد داشته ایم یا در تاریخ خوانده ایم و یا از افواه نام آنان را‏‎ ‎‏شنیده ایم، هرگز کسی را اینگونه ندیده ایم، بدون کمترین ترس و واهمه با‏‎ ‎‏بزرگترین قدرتها در می افتاد و می جنگید و هیچگاه از خواستۀ خود تنزّل‏‎ ‎‏نمی کرد؛ در عین حال، پیوسته توفیق می یافت و پیروز می شد، و این نبود جز‏‎ ‎‏بدین سبب که در مقابل خداوند در مقام کمال رضا و تسلیم قرار داشت، هیچ چیز‏‎ ‎‏جز رضای خداوند او را راضی نمی کرد. فقط قدرت اسلام و مسلمانان را‏‎ ‎‏در نظر داشت. به یاد ندارم زمانی از غیر اسلام دم زده باشد. هدف او تنها رضای‏‎ ‎‏خدا و پیروزی اسلام بود. اینجانب با مراجع بسیاری مراوده داشته و یا تاریخ‏‎ ‎‏زندگی آنان را ورق زده ام، الحقّ به چنین کسی تاکنون برخورد نکرده ام. ‏

 

(5 ـ 1) امام انسانی در همه ابعاد

‏امام خمینی فقیهی بود عادل، فیلسوفی عارف، سیاستمداری حقوقدان،‏‎ ‎‏نویسنده ای خطیب، باهوش، زیرک و دارای تشخیص صحیح؛ بجا می گفت و‏‎ ‎‏بجا عمل می کرد، می غرّید و طوفان بپا می کرد. در آغاز جنگ گفت که‏‎ ‎‏دیوانه ای سنگی انداخته است، والحقّ چنین بود، صدّام پس از هشت سال که با‏‎ ‎‏کمک تمام قدرتهای جهان می جنگید، بالاخره بدون نتیجه و حاصل جنگ را خود‏‎ ‎‏خاتمه داد. امام پس از بازگشت به تهران، در بهشت زهرا گفت: «من دولت‏‎ ‎‏تعیین می کنم» و بدون توجّه به آنچه سیاستمداران حقوقدان در باب انتقال قدرت‏‎ ‎‏می گفتند، به گفتۀ خود جامۀ عمل پوشاند. موقع دیگری خود را فرمانده کلّ قُوا‏‎ ‎‏خوانده و از آثار آن در راه تمشیت امور جنگ و غیره بهره برد. روزی هم به‏‎ ‎‏فرمانی، مردم را به جبهۀ کردستان یا آبادان گسیل می داشت؛ زمانی هم با نهایت‏‎ ‎‏صلابت به ارشاد و هدایت مردم می پرداخت و در مواقع لازم هم، با نهایت‏‎ ‎‏رافت و مهربانی با مردم برخورد می کرد. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 306

 

(6 ـ 1) مجتهد جامع الشرایط و مبسوط الید بعنوان امام

‏طبق اعتقاد شایع در بین ملت مسلمان شیعه، امامت و رهبری امّت اسلامی‏‎ ‎‏به جانشینان بر حقّ پیامبر اسلام(ص) اختصاص دارد و می پندارند که دیگران را‏‎ ‎‏نرسد که به عنوان «امام» معنون شوند؛ آری مجتهدان جامع الشرایط را می توان‏‎ ‎‏به عنوان «نایب الامام» یاد کرد؛ از این روی امامت رهبر کبیر انقلاب، خشم‏‎ ‎‏بسیاری از دشمنان و حتی انتقاد برخی از مخلصان انقلاب را برانگیخته است‏‎ ‎‏که: آیا جز امامان معصوم، امام دیگری هم در میان شیعه وجود دارد؟ ‏

‏در حالی که اولا، ثبوت حقیقت شرعیّه در مورد لفظ «امام» و اختصاص آن‏‎ ‎‏به امامان معصوم(ع) مورد قبول نیست، بلکه اطلاق آن در موارد دیگر به عنوان‏‎ ‎‏معنای لغوی و عرفی بدون اشکال است. آری طبق عقیدۀ شیعۀ امامیّه امامت‏‎ ‎‏امّت علاوه بر شرایط عرفی، مشروط است به شرایطی که اهمّ آنها عصمت‏‎ ‎‏است، و این شروط طبق ادلّۀ معتبر قطعاً در امامان معصوم(ع) وجود دارد‏‎ ‎‏بر خلاف دیگر کسان که چنین دلیل قطعی وجود ندارد. بنابراین، هیچ مانعی‏‎ ‎‏وجود ندارد که ما کسی را که واجد شرایط عرفی امامت است یعنی مجتهدی‏‎ ‎‏است جامع الشرایط و مبسوط الید حقیقتاً امام بنامیم؛ و ثانیاً، بر فرض ثبوت‏‎ ‎‏حقیقت شرعیه در این لفظ، چه مانعی دارد که ما کسی را که واجد شرایط عرفی‏‎ ‎‏امامت است و به علاوه دارای شرایط عدالت و اجتهاد و بسط ید است به عنوان‏‎ ‎‏حقیقت لغوی و مجاز شرعی ـ علاوه بر نیابت امام ـ به جهت خصوصیّاتی که‏‎ ‎‏ذکر شد امام هم بنامیم؟ ! و از این بابت مشکلی به وجود نمی آید. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 307

 

(2) نقش زمان و مکان در فقه و احکام حکومتی

(1 ـ 2) برخی از دستورات و نظرات امام

‏ ـ از اولین دستورات او، تشکیل نماز جمعه بود، و چون از مهمترین‏‎ ‎‏نظرات وی تقریب حوزه و دانشگاه بود محلّ انجام این دستور را دانشگاه تهران‏‎ ‎‏قرار داد. ‏

‏ ـ در تاریخ 29 / 8 / 62 در جمع اعضای شورای عالی قضایی: روسا،‏‎ ‎‏مستشاران، دادیاران دیوان عالی کشور، قضات بازرسی کل کشور، حقوقدانان‏‎ ‎‏شورای نگهبان و اعضای دادگاه عالی قم فرمودند: «اگر این قوّه درست بشود‏‎ ‎‏بسیاری از مشکلات کشور درست می شود. مردم سر و کار دارند با این قوّه، با‏‎ ‎‏دادگستری سر و کار دارند، و به شما آقایان قضات هم عرض می کنم که خدا را‏‎ ‎‏در نظر داشته باشید، در باب قضا، قوۀ قضائیّه سر و کارش با جان مردم است با‏‎ ‎‏مال مردم است با نوامیس مردم است و باید همیشه خدا را ناظر و حاضر ببینید که‏‎ ‎‏خدای نخواسته مبادا یک اشتباهی در کار بشود، یک وقت خطایی بشود، خطای‏‎ ‎‏شماها بزرگ است و ممکن است یک خطا موجب قتل یک کسی بشود، یک خطا‏‎ ‎‏موجب از بین رفتن آبروی کسی بشود، اینها را باید بسیار نظر بکنید و بسیار دقت‏‎ ‎‏بکنید که این شغل در عین حالی که واجب است و لازم است همۀ ما، در‏‎ ‎‏صورتی که به مقدار کفایت نباشد، همه شرکت بکنند و بسیار شریف است و در‏‎ ‎‏عین حال خوب، مسوولیتش هم بسیار زیاد است». ‏

‏ ـ ایشان در باب استقلال قوّۀ قضائیّه بسیار تاکید داشتند. ‏

‏ ـ امام رحمه الله از این که ما خود را در مقابل کشورهای بزرگ باخته ایم و‏‎ ‎‏به قول آن مرحوم: «خود را گم کرده ایم» خیلی رنج می بردند و پیوسته ما را‏‎ ‎‏تشجیع می کردند که خود را چیزی بدانیم تا ترقی کنیم. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 308

 

(2 ـ 2) برخی از فتاوی با توجه به زمان و مکان

‏ایشان پیش از انقلاب بلکه حتّی پس از انقلاب، پیش از آن که عمیقاً وارد‏‎ ‎‏مسائل حکومتی شوند بر لزوم اصلاح مسائل حکومتی تاکید داشتند. زیرا دیگر‏‎ ‎‏فقیهان، غالباً مسائل را تئوری وار یعنی صرفاً به صورت فرضیّه بدور از‏‎ ‎‏واقعیّتهای زمان و مکان و سایر خصوصیّات و ظروف، بررسی می کردند و فتوا‏‎ ‎‏می دادند، بدیهی است این نوع فتاوا در زمان حاضر نمی تواند ملاک عمل‏‎ ‎‏قرار گیرد و چه بسا به انقلاب اسلامی شدیداً لطمه می زند و حتی ممکن است‏‎ ‎‏پیاده شدن احکام اسلام را مورد تهدید قرار دهد. خوشبختانه پس از ورود عمیق‏‎ ‎‏امام در مسائل حکومتی، لزوم تغییر در پاره ای از نظرات فقهی را احساس‏‎ ‎‏کردند که ذیلاً به پاره ای از این تغییرات اشاره می کنیم؛ از جمله: ‏

‏(1 ـ 2 ـ 2) غنا و موسیقی ـ در گذشته یعنی در زمان نزول آیات و صدور‏‎ ‎‏روایات اساساً تصوّری از این نوع مفاهیم وجود نداشت مگر از آن غنایی که صرفاً‏‎ ‎‏کاربرد لهوی داشت، خواننده و شنونده را از مبدا و معاد و به طور کلّی از یاد‏‎ ‎‏خداوند بی خبر می ساخت، این مفهوم کلّی تنها به این نوع از صدا انصراف‏‎ ‎‏داشت، و نوع دیگری از آن را شامل نمی‏‎‎‎‏شد. لذا ادلّۀ حرمت غنا، فقط این قسم‏‎ ‎‏را شامل می‏‎‎‎‏شود، امّا امروزه اینگونه نیست، هر یک از موسیقی،‏‎ ‎‏مجسّمه سازی، نقاشی و غیره نوع خاصّی از تبیین مطالبند و می توان گفت که این‏‎ ‎‏نحو از تبیین معانی قطعاً ـ یا حدّاقلّ احتمالاً ـ مصداق عناوین محرّمه نیستند، و‏‎ ‎‏قاعدۀ کلّی اقتضا دارد حلال باشند. این است معنای تاثیر زمان در تحوّل احکام. ‏

‏(2 ـ 2 ـ 2) نرد و شطرنج ـ مسالۀ نرد و شطرنج و غیره هم از همان قبیل‏‎ ‎‏است. یعنی در آن ازمنه، تصوّری از آنها وجود نداشت مگر از آن نوع که قطعاً‏‎ ‎‏قمار محسوب می‏‎‎‎‏شود، اما امروز که شطرنج و مانند آن نوعی از بزرگترین‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 309

‏ ‏

‏ورزش فکری محسوب می‏‎‎‎‏شوند جا دارد که آن را خارج از منصرفٌ الیه اخبار‏‎ ‎‏دانیم. ‏

‏(3 ـ 2 ـ 2) خون و کود طبیعی ـ خون، کود طبیعی و مانند اینها هم از‏‎ ‎‏همین قبیل است. در گذشته، منفعت محلّلۀ مقصودۀ عقلا، برای آنها تصوّر‏‎ ‎‏نمی‏‎‎‎‏شد. لذا جا داشت که معاملۀ آنها را به نحو اطلاق نادرست بدانیم، امّا‏‎ ‎‏در زمان حاضر که یقیناً امر به نحو دیگری است باید معاملۀ آنها را مانند سایر‏‎ ‎‏وسایل، جایز بدانیم. ‏

‏(4 ـ 2 ـ 2) حق معنوی در عرصۀ افکار ـ از جمله موضوعات مهمّی که‏‎ ‎‏جادارد در آن تجدیدنظر کنیم، مسالۀ حقّ معنوی است. از قبیل حق مولّف، حق‏‎ ‎‏هنرمند، برنامه ریز و غیره. در گذشته از این نوع مطالب تصوّری نبود جز این که‏‎ ‎‏شخص چیزهایی را که می داند ـ اعمّ از خودساخته یا گردآوری نظرات دیگران ـ‏‎ ‎‏اینها را جمع و تدوین کند؛ بدیهی است نفس این کار عملی است جایز، چنانکه‏‎ ‎‏شخص اول می تواند انجام دهد، و همین طور دیگران. کسی حتّی مدوّن اول‏‎ ‎‏نمی تواند دیگری را از آن منع کند، و نیز کسی نمی تواند بر روی آن با دیگری‏‎ ‎‏معامله ای انجام دهد، چون حقّی برای او وجود ندارد تا با دیگران بر روی آن‏‎ ‎‏معامله کند. امّا در حال حاضر، عرضۀ افکار و مولفات را نوعی حقّ انحصاری‏‎ ‎‏برای عرضه کننده می دانند که هم خود می تواند بر روی آن معامله ای انجام دهد‏‎ ‎‏و هم می تواند دیگری را از چنین عملی منع کند. این حقّ حقی است انحصاری‏‎ ‎‏و توضیح آن نیاز به مجال وسیعتری دارد که اکنون مجال آن نیست. ‏

‏(5 ـ 2 ـ 2) احکام حکومتی و مصالح عمومی ـ متاسفانه فقهای شیعه از این‏‎ ‎‏جهت که از حکومت به کلّی بر کنار بودند، به تدریج طرح مسائل حکومتی هم از‏‎ ‎‏افکار آنان خارج شده بود؛ در کتابهای فقهی خود، فقط به ذکر احکام خصوصی‏‎ ‎‏می پرداختند و هیچگاه از احکام عمومی (حکومتی) و مبانی وصول به آنها سخنی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 310

‏ ‏

‏به میان نمی آوردند. خوشبختانه امام ـ رضوان الله علیه ـ به این مساله متوجه شده‏‎ ‎‏بودند و لذا به تشکیل «مجمع تشخیص مصلحت» پرداختند. لیکن پیش از این که‏‎ ‎‏این مساله به خوبی جا بیفتد، به رحمت ایزدی پیوستند. آنچه در اینجا می توانم به‏‎ ‎‏آن اشاره کنم این است که مبنای احکام عمومی (حکومتی) مصالح عمومی امّت‏‎ ‎‏اسلامی است. البتّه با توجّه به این که در جعل این احکام، علاوه بر مصالح‏‎ ‎‏عمومی امّت، از مصالح و مفاسد کلّی مورد نظر شارع هم نباید خارج شویم. لذا‏‎ ‎‏فقیه حاکم باید هر دو جهت را مورد توجه قرار داده، آنگاه چنین احکامی را جعل‏‎ ‎‏یا استنباط کند، و این احکام نباید موجب تحلیل حرام یا تحریم حلال شود. ‏

‏(6 ـ 2 ـ 2) امام و وحدت مسلمین ـ از جمله مسائلی که امام خمینی ‏‎ ‎‏ـ علیه الرحمه ـ سخت به آن اهمیّت می دادند مسالۀ وحدت، تقریب بین‏‎ ‎‏مذاهب و عدم تفرّق میان آنان بود؛ مردم را شدیداً از اعمال تفرقه برانگیز‏‎ ‎‏بر حذر می داشتند. در ایّام حجّ مصرّانه شیعیان را به شرکت در جماعات‏‎ ‎‏اهل سنّت و عدم ارتکاب اعمال نامناسب توصیه می‏‎‎‎‏نمودند. در مراسم حجّ،‏‎ ‎‏ایرانیان را از انجام کارهایی که خود و دیگران را دچار مشقّت می کند از قبیل‏‎ ‎‏دقّت و احتیاط زیاد در حال طواف بر محاذات شانۀ چپ با بیت الله الحرام یا‏‎ ‎‏رعایت فاصله در همۀ جوانب و غیره، بر حذر می داشتند. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 311

 

(3) تالیفات و تصنیفات امام (قده)

(1 ـ 3) آثار تصنیفی امام 

‏ ـ امام خمینی در علوم مختلف از قبیل: فقه، اصول، تفسیر، حدیث،‏‎ ‎‏اخلاق، عرفان، سیاست و غیر اینها، آثاری اعمّ از تصنیف، تالیف تقریر،‏‎ ‎‏سخنرانی و غیره دارند که مناسب است به نام برخی از آنها اشاره شود،‏‎ ‎‏از جمله: تحریرالوسیله، کتاب البیع، تقریرات اصول فقه به قلم دانشمند‏‎ ‎‏گرامی آقای حاج شیخ جعفر سبحانی، چندین مجلّد سخنرانیها در سیاست،‏‎ ‎‏اخلاق، تفسیر و غیره. بررسی و تحقیق نظرات ایشان نیاز به مجال وسیعی دارد‏‎ ‎‏که این مختصر گنجایش آن را ندارد. از آخرین تالیفات آن بزرگ کتاب‏‎ ‎‏«چهل حدیث» است در آن، چهل حدیث جمع شده است؛ و اینک یکی از آن‏‎ ‎‏احادیث با توضیحاتی در اطراف آن: ‏

 

(2 ـ 3) توضیحی دربارۀ یکی از احادیث چهل حدیث 

‏یازدهمین حدیث حدیثی است که کلینی به سند متصل از زراره نقل می کند‏‎ ‎‏که گفته است: از حضرت صادق علیه السلام از «‏فطرت الله الّتی فَطَرَ النّاس‎ ‎علیها‏» سوال کردم، فرمود: همه را به فطرت توحید آفرید. ‏

‏حدیث اشاره دارد به آیه شریفۀ سی‏‎‎‎‏ام از سورۀ روم: «‏فاقِم وَجهَکَ للدین‎ ‎حنیفاً فِطرت اللهِ الّتی فَطَرَ النّاسَ علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدینُ القیّمُ ولکنّ اکثر النّاسِ‎ ‎لا یعلَمون‏» به گرایش به حقّ و خودداری از باطل روی خود به جانب این دین بدار،‏‎ ‎‏سرشتی که خداوند همۀ مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداوند تغییر پذیر‏‎ ‎‏نیست، این، دین پایدار است، لیکن بیشتر مردم نمی دانند. ‏

‏«فطرت» در لغت به معنی آفرینش (خلقت) آمده، و ممکن است به معنی‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 312

‏ ‏

‏شکافتن یا پاره کردن باشد؛ مقصود از آن در آیۀ مبارکه شکل و هیئتی است که‏‎ ‎‏خداوند آفرینش انسان را بر آن نحو قرار داده است و تفسیر آن به توحید ـ چنانکه‏‎ ‎‏در حدیث و تفسیر آمده ـ از باب ذکر مصداق است و به آن اختصاص ندارد، و‏‎ ‎‏لذا در خود آیه شریفه، به طور کلّی دین را که اعمّ از توحید است «فطرت الله»‏‎ ‎‏نامیده است. در پاره ای از موارد به اسلام و معرفت و غیره هم تفسیر‏‎ ‎‏شده است. ‏

‏فطرتی که خداوند همه را بر آن نحو آفریده و به کسی اختصاص ندارد و در‏‎ ‎‏آن دگرگونی نیست و با این که از بدیهی ترین بدیهیات است، بسیاری از آن‏‎ ‎‏غافلند. مفسّران در طریقۀ اثبات آن وجوه مختلفی آورده اند که چه بسا بهترین‏‎ ‎‏وجه همان است که مرحوم آیةالله شاه آبادی فرموده است: ‏

‏«از جمله فطرتهایی که انسان بر آن نحو آفریده شده، فطرت عشق به کمال‏‎ ‎‏است؛ اگر چه در این که کمال چیست و در کجا باید آن را جست، بین افراد‏‎ ‎‏اختلاف است: برخی آن را در ثروت، بعضی در زیبایی و بعضی در چیزهای‏‎ ‎‏دیگر می دانند، در حالی که غالباً در تشخیص مصداق اشتباه کرده اند. و لذا اگر‏‎ ‎‏برتر از آنچه را که کمال پنداشته اند بیابند، از اولی بریده و به دومی پناه می برند؛‏‎ ‎‏و هیچکس در هیچ مرتبه ای متوقف نمی‏‎‎‎‏شود. ‏

‏چنانچه عاشق زیبایی، هرگاه به زیباتر برخورد کند از اولی دست برداشته‏‎ ‎‏و به دومی روی می آورد، و هکذا. همچنین عاشق ثروت و مکنت و غیر اینها.‏‎ ‎‏از این توضیح به دست می آید که انسان، عاشق کمال مطلق است و کمال مطلق‏‎ ‎‏جز خداوند چیز دیگری نیست. بنابراین، انسان، عاشق خداوند است، و عاشق‏‎ ‎‏بدون معشوق تمی تواند باشد «‏افی الله شکٌ فاطر السَّمواتِ و الارض‏». ‏

‏و چنانچه فطرت عشق به کمال بر اصل وجود خداوند دلالت دارد، همین‏‎ ‎‏فطرت و نیز فطرت تنفّر از نقص و کمبود، بر توحید و بساطت، و به تعبیر‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 313

‏ ‏

‏عرفانی بر واحدیّت و احدیّت پروردگار دلالت دارد؛ چرا که دانسته شد انسان‏‎ ‎‏بر حسب فطرت خود عاشق کمال است و از شوون فطرت عشق به کمال، فطرت‏‎ ‎‏تنفّر از نقص است اگر انسان به غذای لذیذ علاقۀ مفرط دارد، ولی در آن غذا‏‎ ‎‏نقص و عیبی وجود دارد ـ مثلاً فشار یا قند خون را بیش از اندازه بالا می برد ـ‏‎ ‎‏انسان از آن پرهیز می کند؛ همچنین اگر انسان به «صورتِ زیبا» علاقۀ شدید‏‎ ‎‏دارد، لیکن معشوق او به نقص و عیبی دچار است ـ مثلاً پای او لنگ است یا‏‎ ‎‏تندخو است و یا بی سواد ـ بی شک، از آن اعراض می کند و کسی را می طلبد که‏‎ ‎‏این نقایص را نداشته باشد. بدیهی است معشوقی که همۀ کمالات را واجد است‏‎ ‎‏و دارای هیچ نقصی نیست، کسی جز خداوند واحد و احد نیست؛ چه در غیر‏‎ ‎‏این صورت، او محتاج یا ناقص است و چنین موجودی کمال مطلق نخواهد بود. ‏

‏فطرت عشق به راحتی و آسایش مطلق هم که همۀ افراد بشر بر آن‏‎ ‎‏مفطور شده اند یکی از فطرتهایی است که بشر را به معاد رهبری می کند؛ زیرا‏‎ ‎‏تمام افراد بشر از عالم و جاهل، و ضیع و شریف، شهری و روستایی، اگر از‏‎ ‎‏آنها سوال شود برای چه این همه خود را به مشقّت می افکنید، همه متّفق الکلمه‏‎ ‎‏می گویند: «برای اینکه به استراحت مطلق برسیم»، نهایت، هر کس آن را در‏‎ ‎‏چیزی می طلبد: یکی در تحصیل مال، دیگری در غذای لذیذ، سومی در مکان‏‎ ‎‏مناسب، چهارمی در مسافرت و یا غیر اینها، بدیهی است هیچ کدام از آنها انسان‏‎ ‎‏را به محبوب و معشوق خویش تمی رسانند؛ زیرا هر چه را لذّت و راحت‏‎ ‎‏بنامیم، بدون شک با ناملایمات بسیار توام است: در بدست آوردن آن، در حال‏‎ ‎‏استفاده و در نتیجه و عاقبت. بنابراین هرگز معشوق انسان در این عالم یافت‏‎ ‎‏نمی‏‎‎‎‏شود، پس ناگزیر عالم دیگری وجود دارد که معشوق انسان در آن عالم‏‎ ‎‏است و آن عالم، معاد است. این فطرت را می توان فطرت عشق به آسایش و‏‎ ‎‏رفاه مطلق نامید که یقیناً در عالمی وجود دارد و آن نیست جز عالم آخرت. ‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 314

 

(3 ـ 2) قسمتی از وصیت امام در مورد دانشگاهها

‏در پایان مناسب می دانم قسمتی از وصیت امام را در مورد دانشگاهها و‏‎ ‎‏دانشجویان به عرض برسانم: ‏

‏«دانشگاهها اگر اسلامی، انسانی و ملّی بود می توانست صدها و هزارها‏‎ ‎‏مدرّس به جامعه تحویل دهد، لیکن چه غم انگیز و اسف بار است که دانشگاهها‏‎ ‎‏و دبیرستانها به دست کسانی اداره می‏‎‎‎‏شد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم و محرومی، همه از غرب زدگان و‏‎ ‎‏شرق زدگان با برنامه و نقشۀ دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند. ناچار‏‎ ‎‏جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به‏‎ ‎‏کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند و بر وفق دستور آنان‏‎ ‎‏یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل می کردند. اکنون ـ بحمدالله تعالی ـ دانشگاهها‏‎ ‎‏از چنگال جنایتکاران خارج شده و بر ملّت و دولت جمهوری اسلامی است ـ در‏‎ ‎‏همه اعصار ـ که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی با گرایش به غرب‏‎ ‎‏و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از‏‎ ‎‏قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود و وصیّت‏‎ ‎‏اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه‏‎ ‎‏در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملّت خودشان‏‎ ‎‏مصون باشد ... ». ‏

«والحمدلله»

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 315

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»- جلد 5فقیهان و زمان و مکان (1)( مجموعه مقالات)صفحه 316