اخلاص عمل و خدمت به محرومان و مستمندان
من خودم را عضوی از اعضای کمیته امداد میدانم و این افتخاری است برای من و دوست دارم اگر ممکن است کارتی که به اعضا میدهید، برای من هم بفرستید.
از ابتدا که کمیته امداد تشکیل شد، من شور و حال و عشق امام را به کار شما از نزدیک میدیدم. اکثر اوقات وقتی شما خدمت امام میرسیدید و گزارش خدمت به فقرا و مستمندان و آبرومندان را میدادید،
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 15 دعای خیر امام را میدیدم. حتی بعد از اینکه شما تشریف میبردید، امام با یک حال خیلی خوبی دعا میکردند که شما موفق بشوید و بتوانید خدمت بیشتری بکنید.
عقیدهام این است که رمز اینکه شما موفقیتتان این مقدار است با اینکه تعدادتان بسیار کم است نسبت به موفقیت، به دلیل همان اخلاصی است که دارید. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در موقع رکوع وقتی که سائلی سؤال کرد و امام انگشتر خودشان را درآوردند و به او دادند، آیه نازل شد. من در تاریخ دیدم کسی میگفت، من شاید ده بار یا بیشتر در موقع رکوع انگشتر دادم به سائلی بلکه برای من هم یک آیه نازل شود، ولی نازل نشد! بحث بر سر اخلاص است. بحث بر سر این نیست که یک انگشتر داده شود. یا اینکه پیامبر(ص) فرمدند: «ضربة علی یوم الخندق، افضل من عباده الثقلین» این سخن دربارۀ ضربت نیست. درباره اخلاص است که دنبال آن ضربت است. لذا ضربتی زده شده و یک نفر صاحب نام هم کشته شده، اما اصل اخلاص است. به نظر من اخلاص شما برادران که واقعاً از بهترینهای انقلاب هستید و از دوستان امام و از باسابقهها هستید و مصداق «السابقون السابقون اولئک المقربون» هستید. از ابتدای نهضت با امام بودید تا به حال و یک لحظه هم از خط امام و روش امام جدا نشدهاید و امام هم به شما علاقۀ زیادی داشتند و اخلاصی که دارید موجب شده که این کارهای بزرگ را انجام بدهید. آنچه که امروز هم باعث دلگرمی است، همین مسائل است. یعنی ارزش به کار گرفتن مستمندان بیش از آن است که مستمندان را کمک کنید تا کمتر چشمشان به دست شما باشد.
در مسائل فرهنگی هم باید گروههای فرهنگی تلاش کنند تا خط اصلی انقلاب را به زبان بسیار ساده برای افراد تبلیغ کنند. اوضاع سیاسی برای مردم خیلی تبیین شده، اما از وضع گرانی مردم اصلاً چیزی نمیدانند. خیال میکنند اینجا گرانی سرسام آور است. در حالی که ما میدانیم هنوز در ایران از کشورهای دیگر گرانی کمتر است.
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 16 گزارشی که یکی از بچههای خودمان از داخل عراق داده بود میگفت یک گونی آرد 12 هزار دینار است. دینار یک موقعی معادل 3 دلار بوده، اما اوضاع آنجا اینگونه است که الآن یک کیلو شکر هزار دینار شده. اگر مثلاً با پول قدیم حساب کنیم نزدیک 24 هزار تومان است. حالا عراق را میگوییم اوضاعش خراب است ولی در ترکیه و جاهای دیگر هم همین اوضاع است. باید سعی شود مردم دلگرم شوند. توی دل مردم خالی نشود، سعی شود واقعاً خیلی با شجاعت نواقص گفته شود. این موجب دلگرمی مردم است. باید به مردم گفته شود که نقص از چیست؟ یعنی اشکال از چیست؟ در امور درمانی امداد که من اطلاع دارم، امیدوارم بتوانید خدمات بسیار خوبی ارائه دهید و این خدمت را گسترده کنید. همه میدانند که مسائل درمانی غیر از مسائل دیگر است؛ یعنی یک نفری که بچهاش مریض است با یک نفری که سقف خانهاش تیرآهن ندارد، فرق میکند، یا مثلاً با کسی که منزلش شیشه ندارد و میرود سراغ شیشه و شیشه نیست، فرق دارد. او مسألهاش مسأله مرگ و حیات فرزندش است. شما نمیدانید که چه ثوابی میکنید وقتی یک قرص و شربتی را به دست یک محروم میدهید که تب بچهاش قطع شود یا کسالتش رفع شود و چه شور و حالی در دل او به وجود میآید.
این را بگویم که در هر لحظه باید همه دعا کنیم که خدا ما را به خودمان وانگذارد. چرا امام یک تنه با یک لباس معمولی توانستند کاری به این عظمت را انجام دهند. مال این بود که یک لحظه از خدا قطع امید نکردند. یادم میآید در قضیۀ تحریم چراغانی برای حضرت صاحب الزمان(عج) در دوران انقلاب که البته کار عظیمی هم بود، از تهران گزارش دادند کسانی با این کار مخالفند و بیشترشان هم از انجمنیها بودند و میگفتند که میلاد امام زمان(عج) است و باید چراغانی کرد. این طرح مال آنهایی است که معارض با امام زمان(عج) هستند. طرح اسرائیل است. برادر عزیزمان آقای مجتبی تهرانی آن موقع نجف بودند. آمدند این حرفها را به امام زدند و گفتند
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 17 که بعضی از روحانیون هم جلساتی داشتند و میخواستند جشن بگیرند. امام به من فرمودند که: «آقا مجتبی این حرف را زدهاند. به ما خبر میدهند بناست چراغانی بشود.» بعد فرمودند: «ما که برای خدا اقدام کردیم. میخواهد بشود یا میخواهد نشود.» اینکه امام میگفتند، شکست نداریم، چه پیروز شویم چه شکست بخوریم، ما شکست نداریم. کار برای خداست. واقعاً این جوری است که ما باید دعا کنیم، یک لحظه غافل از خدا نشویم. دعا کنیم که یک لحظه خدا ما را به خودمان نگذارد، چون اگر انسان به خودش واگذاشته شود، مسلماً تمام تصمیمات برگشتش به آن چیزی است که به نفع خودش است و مصالح را نمیداند.
ما باید سعی کنیم امام را تنها در بُعد مبارزاتی مقتدای خودمان ندانیم. در ابعاد معنوی، در گذشت، در اینکه پستها و مقامها را هیچ وقت ایشان به حساب نمیآوردند، میگفتند: چقدر انسان باید سطحش پایین باشد که اگر فکر کند رئیس جمهور یا نخستوزیر یا وزیر است، فکر کند که حالا چیزی هست. اینها که چیزی نیست. باید سعی کنیم روحیۀ ما اینطور باشد. اگر همه سعی کنیم، مطمئناً همان طور که تا به حال دنیا زورش نرسیده که تفکر امام را از بین ببرد، از این پس هم نخواهد توانست. امروز الحمدلله انقلاب ما به دست شاگرد امام، کسی که دقیقاً همان راه امام را میرود و فردی است شایسته که رهبری انقلاب را به عهده دارد. سعی کنیم مطیع باشیم. نسبت به رهبری تحلیل نداشته باشیم. تحلیل برای بعد از رهبری است. وقتی رهبری مسألهای را گفت، انسان باید همان را انجام دهد.
[مأخذ: مجموعۀ آثار یادگار امام- جلد دوم- ص 694-692]
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 18