علت تبعید حضرت امام به ترکیه و عراق
- اگر اسناد سری که متأسفانه در اوایل پیروزی انقلاب از دربار و وزارت امور خارجه توسط منافقین و لیبرالها به یغما رفت، میبود حتماً دلایل مستند انتخاب ترکیه براساس مذاکرات دولتهای درگیر این قضیه روشنتر قابل بحث بود. یقیناً انتخاب ترکیه امر اتفاقی نبوده و قبلاً امریکا و شاه و دولت ترکیه مسئله را هماهنگ کردهاند. علیرغم اینکه ترکیه یک کشور اسلامی و هم مرز با ایران است اما حکومت لائیکها و پیروان آتاتورک که یکی از چهرههای ضد اسلام و به تمام معنی غربزده است باعث شده بود تا دولت ترکیه به سرعت طرحهای جدایی این کشور از جرگه کشورهای اسلامی و پیوستن به جامعه غربی را اجرا کند. تبلیغات ضد دینی در اوج خود بود و حکومت نظامیان مانع از این میشد تا حرکتی اسلامی نضج گیرد و از این جهت برای امریکا و شاه مناسبترین نقطهای بود که امام بهطور کامل در محاصره باشد و امکان هیچگونه تماسی نه با مردم ترکیه و نه با ایران وجود نداشته باشد. موج اعتراضات مسلمانان بخصوص مردم ایران و علما و سیل تلگرافات و نامههایی که از کشورهای مختلف و ایران به سوی مسئولین دولتی ترکیه سرازیر شد و فشارهایی که در داخل کشور به رژیم وارد شد رژیم را ناگزیر به تغییر محل تبعید امام نمود. البته اسنادی که در پرونده امام از ساواک به جای مانده نشان میدهد که دولت ترکیه نیز از گسترش دامنه اعتراضات مردم ترکیه و احزاب مخالف بیمناک بوده و درخواست انتقال امام از کشور را داشته است.
کشور بعدی عراق بود. انتخاب عراق به چند دلیل بود. اول اینکه رژیم شاه طبق نظر مستشاران امریکایی سعی داشت تا اوضاع را آرام جلوه دهد و زمینۀ شورشهای داخلی را از بین ببرد. بردن امام به عراق فرصتی بود تا وانمود
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 67 کنند که قضایا تمام شده و امام برای درس و بحث به حوزه علمیه نجف رفتهاند.
ثانیاً روابط ایران و عراق در این ایام حسنه بود و همکاری اطلاعاتی بین دو رژیم برای حل مشکلات داخلی که هر یک به نحوی با آن دست به گریبان بودند در سطح بالایی وجود داشت و همین امر موجب میشد تا مأمورین مخفی ساواک و مأمورین رسمی سفارت ایران با همکاری مأمورین اطلاعاتی عراق فعالیتهای امام را کنترل کنند. از این دو عامل مهمتر وضعیت حوزه نجف بود. حوزهای که روزگاری مرکز علمای بزرگی چون مرحوم میرزای شیرازی و علمای مبارزی بود که علیه استعمار انگلیس و استبداد میجنگیدند، اما در این ایام- سال 44- که فلسطین در چنگال اسرائیل بود و همه ممالک اسلامی اسیر حکام خود فروخته بودند هیچ حرکت و جنبشی از این حوزه برنمیخاست. فقط درس و بحث بود فارغ از هرچه که میگذشت. فشارها و حملهها از هر سو به اسلام و مسلمین سرازیر بود، ولی حوزۀ نجف در سکوت و سکون کامل به سر میبرد و دخالت در سیاست گناهی نابخشودنی بود. تحجر و جمود فکری حاکم بر اوضاع آنجا شرایط مناسبی برای رژیم ایران بود تا بدین ترتیب امام را از هر سو تحت فشار قرار دهد. در عین حال ظاهر قضیه نیز حفظ شود و عملاً رژیم دائماً در معرض اعتراض افکار عمومی نباشد. خدا میداند که اگر نبود هوشیاری و صبر اعجاب انگیز امام خمینی و مجاهدات یاران انقلابی امام که خود را به آب و آتش زدند و به عراق رساندند و عدهای نیز در ایران زیر تازیانهها مقاومت کردند تا کانون مبارزه را همچنان مشتعل نگه دارند. امریکا به اهداف خود میرسید و نهضت 15 خرداد فراموش میشد.
کتابدلیل آفتاب: خاطرات یادگار امامصفحه 68