امام خمینی(س) و رویارویی با صهیونیسم
سید حسن نصرالله
سلام بر صدیقه کبریٰ حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام سرور و سالار زنان جهان، جگر گوشۀ پیامبر اکرم(ص) و جان دل او، مادر امامان معصوم علیهاالسلام، کسی که خداوند از برای رضای او خشنود و از برای خشم او خشمگین می شود، بانویی که امام راحلمان درباره اش فرموده اند: آن موجود ملکوتی که در این جهان به صورت انسان تجلی کرده، و زنی که، به معنی فراگیر و کامل، یک زن و انسان کامل، بوده است. و سلام بر نوادۀ بزرگ او، آن سلالۀ کوثر، شخصیت استثنایی تاریخ، هدیه و نعمت بزرگ الهی به امت عصر حاضر، زنده کنندۀ دین، بنیانگذار قیام مستضعفین، امام انقلابیون و مجاهدان، حضرت روح الله الموسوی الخمینی قدس الله نفسه الزکیه.
اما بعد...
امام از همان آغاز نهضت مبارک خود، دیدگاه روشن و صریحی را در مورد صهیونیسم و رژیم آن (اسرائیل) و میزان خطرهایی که بر امت وارد می آورد را بیان کرده و روش علمی و قاطعی را جهت مقابله با این خطر تاریخی که امت را تهدید می کند، فرا روی ما قرار داد. امام از همان آغاز نهضت خود نقطه نظرهای مبارزاتی خویش را اعلام
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 473
کرده و تمامی امکانات خود را در جهت عملی کردن آنها به کار گرفت، و بالاتر از آن، اینکه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی او در ایران و بازتابهای این پیروزی بزرگ و معجزه آسا، در سراسر جهان و بویژه در منطقه ما، نهضت ضد صهیونیستی را وارد مرحله دیگری کرد. به طوریکه می توانم مدعی شوم که پیروزی این انقلاب بزرگ سرآغازی برای نابودی رژیم اشغالگر و فاسد اسرائیل بوده است. این رژیمی که به رغم فراهم شدن شرایط سقوط و اضمحلالش، در ظاهر همچنان دارای ثبات سیاسی و عمومی بوده و خود بر دیگران اعمال سلیقه می کند.
برای اینکه در مقدمه سخن خود زیاده روی نکنم، مایلم که دیدگاه و شیوۀ امام در این زمینه را بیان کرده و در برخی موارد ارتباط میان دیدگاه نظری و شیوۀ عملی ایشان را بیان کنم.
نخست: امام اسرائیل را ساخته و پرداخته قدرتهای بزرگ دانسته و معتقد بود این رژیم پایگاه نظام استکبار است که در مرکز جهان اسلام احداث شده تا در خدمت تمامی طرحهای مستکبران در چیره شدن بر کشورها و امت ما به کار گرفته شود. به طوریکه منافع استعمار دیرینه و طمعکاریهای یهودیان صهیونیسم در این نقطه به یکدیگر رسیده و این فرزند نامشروع را بر سرزمین اشغال شده فلسطین به وجود آورد، و پس از آن برپایی دولت اسرائیل را اعلام کرد. همان رژیمی که امروز مورد حمایت و پشتیبانی سرکردۀ استعمار نوین و وارث استعمار کهن یعنی آمریکا قرار گرفته و کاملاً سیاست برتری کمی و کیفی اسرائیل را در منطقه اعمال می کند تا در مقابله با کشورهای عرب منطقه و سراسر جهان اسلام برتر بماند و از سوی دیگر نیز تمامی امکانات قدرت و مقاومت را در اختیار اسرائیل قرار می دهد و کار به جایی می رسد که اسرائیل به خاطر جنایتهایش در الجلیل و قانا محکوم می شود اما آمریکا این محکومیت را در شورای امنیت وتو می کند.
در مورد روابط موجود میان آمریکا و اسرائیل گفته ها و نوشته ها زیادی ارائه شده است تا جاییکه برخی مدعی شده اند که جنبش صهیونیسم در حقیقت، خود به دولتمردان آمریکا خط می دهد و دولتمردان آمریکا خود مغلوب و فرمانبر گروه فشار یهودی موجود در واشنگتن شده اند. به طوریکه برخی از پیروان این ایده به این نتیجه
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 474
رسیده اند که برای رهایی از این مشکل می بایست یک گروه فشار عربی و یا اسلامی در آمریکا تشکیل داده شود.
اما، آقایان محترم، این به معنی تلف کردن وقت و تلاشهای انجام شده است. چون یکی از ایده های تشکیل چنین گروهی، این است که می گوید برای آزادسازی سرزمین و مقدسات خودمان در فلسطین، سوریه و لبنان باید ابتدا واشنگتن را از سلطۀ گروه فشار صهیونیستی درآورد!!... و این خود اوج بیهودگی افکار و آرزوهای متفکران و پژوهشگرانی است که ایدۀ آنان سرشار از ایده ها و گرایشهای غربی بوده و اینکه آن را برای فرار و عقب نشینی از عرصۀ مبارزه مطرح می کنند.
امام در دیدگاه خود نسبت به اسرائیل بسیار روشن و صریح بود. او اسرائیل را دست پرورده و فرزند نامشروع آمریکا می دانست که هر وقت بخواهد آن را برای به کارگیری طرحهای سلطه جویانه و اسکتباری خود به کار می گیرد. به عبارت دیگر اسرائیل پلیس آمریکا در منطقه ما بوده و جنبش صهیونیسم در خدمت طرحهای استبدادی آمریکا در منطقه می باشد. البته این حقیقت نیز به نوبه خود به طور همزمان امیدها، آرزوها و طمعکاریهای یهودیان و صهیونیسم را نیز جامعه عمل می پوشاند چون آنان همواره در خدمت شیطان و این آرزوها و طمعکاریهای او بوده و هستند.
این دو برداشت متفاوت از جوهر روابط آمریکا و اسرائیل، نیاز به شیوۀ عملی متباینی در برخورد با آمریکا دارد که می توان به چند نوع آن در زیر اشاره کرد:
الف ـ کشورهای عربی و اسلامی و ملتهای آنان باید پیش از هر چیز آمریکا را مسؤول تمامی اشغالگریها، تجاوزها، کشتارها و جنگ افزاریهای روزانه اسرائیل دانسته و تأکید کنند که مسؤول و عامل نادیده گرفتن حقوق بشر، آن هم در موارد زیاد و هولناک توسط این رژیم آمریکا است.
ب ـ این کشورها و ملتها باید آمریکا را دشمن شماره یک و حقیقی خود دانسته و در حقیقت این آمریکا است که به وسیله دست پروده اش اسرائیل، با ملت ما وارد منازعه و جنگ شده است.
ج ـ هرگونه حکمیت و مرجعیت آمریکا را رد کرده و با تمامی اقداماتی که ایدۀ مطرح کردن آمریکا به عنوان میانجی و یا داور بی طرف حمایت می کند، مخالفت کنند، چگونه
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 475
آمریکا می تواند داور باشد در حالیکه خود دشمنی است که هرگز رحم نمی کند و در تجاوز هیچ تردیدی نمی کند.
د ـ تدوین طرحی برای مقابله با شیطان بزرگ که هم اکنون تمامی قدرتهای استکباری در آن خلاصه می شوند، و باید دست آن از مراکز تصمیم گیری، ثروت و کشور ما کوتاه گردد تا بتوان نبرد را با عامل آن در منطقه «اسرائیل» به نفع خود تمام کنیم، و این همان مطلبی است که امام در طول عمر مبارک خود به آن دعوت می کرد.
دوم: امام اسرائیل را غدۀ سرطانی نامید، و طبیعی است که غدۀ سرطانی خود و بدن را فاسد می کند و به نقطه معینی محدود نمی شود بلکه تا آنجایی که می تواند پیشروی می کند و این به معنی آن است که اسرائیل می خواهد جامعه های ما را فاسد بکند، ملتهای ما را بکشد و بدون هیچ حد و مرزی به توسعه طلبی خود ادامه دهد. امام معتقد بود که آرزوها و طمعکاریهای اسرائیل بسیار فراتر از نیل به فرات است و این طمعکاریها و توسعه طلبیهای اسرائیل همگام با قدرت طلبی، کنترل بر منطقه و غلبه بر آن بیشتر و بیشتر می گردد. به همین جهت است که امام خطر اسرائیل را محدود به ثروتهای طبیعی و سرزمین محدود نمی دانسته و می گفتند اسرائیل تمامی ارزشهای انسانی، دینی و فرهنگی تمدن اسلامی را نیز تهدید می کند.
براساس همین دیدگاه است که امام شیوۀ عملکرد و برخورد با اسرائیل را مشخص کرده و می فرماید: اسرائیل باید از صحنۀ روزگار محو شود، این غدۀ سرطانی باید از بیخ درآورده شود. چون هرگز نمی توان در برابر سرطان ساکت ماند و زندگی هم نمی توان با آن کرد، چه رسد به خطرها و تهدیدهایش که جز با درآوردن ریشه های آن بر طرف شدنی نیست، هر چند این کار دردناک باشد و برای ما گران تمام شود.
سوم: از دیدگاه امام، مسأله قدس تنها به فلسطینیان و اعراب محدود نمی شود بلکه مسأله تمامی امت اسلامی است، مسئولیت ملتها، دولتها و دیگر طبقات جامعه های اسلامی است و به همین دلیل است که بزرگترین روز را در بزرگترین ماه، یعنی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را برای آن انتخاب کرده و آن را روز جهانی قدس نامیده و فرمود این روز، روز فلسطین و روز اسلام است. امام با این موضعگیری خود مسأله قدس را به جایگاه طبیعی و تاریخی خود در منازعه موجود با صهیونیسم بازگرداند و توانست
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 476
آن را از چنگ کسانی که آن را محدود به مسأله فلسطین می دانستند آزاد کند. چرا که هیچ مسلمانی در این جهان نیست که بپذیرد قدس بخشی از اسرائیل بوده و یا سندی را امضاء کند که بر اساس آن قدس پایتخت اسرائیل معرفی شود، این مسلمان خواه خود حاکم و فرمانروا باشد، یا به نمایندگی از سازمان و یا گروهی باشد چه رسد که یک ملت باشد چنین سندی را امضاء نمی کند. آری تا زمانی که این ملت بویی از روح و عزم خمینی در میان خود دارد هرگز قدس بخشی از اسرائیل نخواهد شد.
از سوی دیگر امام مسأله قدس را به عنوان محور و زمینه ای برای وحدت و همبستگی ملتهای عربی و اسلامی مطرح کرد، تا در میان ملتها زنده، محترم و شایسته و عزیز بماند. مردم اگر هم در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند اما در مقابله با اشغالگران و متجاوزان، تمام اختلافات را کنار زده و با یکدیگر متحد گشته و تمام نیروهای خود را در جنگی سرنوشت ساز به کار می گیرند. مقابله با صهیونیسم و مقاومت در برابر اشغالگران اسرائیلی که سرزمین ما را اشغال کرده است، مهمترین عاملی است که می تواند تمامی نیروهای امت ما و جریانهای مختلفش را حول یک محور سرنوشت ساز جمع آوری کند و چنانچه در همبستگی حول چنین محوری ناکام بمانیم محققاً در متحد شدن حول محورهای دیگر ضعیف تر و ناکام خواهیم بود.
چهارم: امام همواره تأکید می کردند که بازپس گیری مقدسات و برکندن این غده سرطانی هرگز از راهها و مانورهایی سیاسی تحقق نمی یابد و باید با تفنگهایی که بر ایمان تکیه دارد، انجام می شود. امام روش جهاد و مبارزه را با قدرت تمام به عنوان تنها راه حل پایان دادن به نزاع، مطرح کردند. این طرح امام، عملکرد جمهوری اسلامی ایران و اقدامات عملی جنبشهای جهادگر لبنان و فلسطین، دشمن صهیونیستی را در برابر نوع دیگری از رویارویی که منحصر به فرد است قرار داده است.
خانمها آقایان.... هر جنگی جهاد نیست و هر کشته ای شهید نمی باشد. تنها نبرد در راه خدا جهاد و کشتۀ این راه شهید است. نبردی را که امام با اسرائیل آغاز کرد پیش از آن که در شکل و شیوۀ خود با طرحهای گذشته تفاوت داشته باشد از لحاظ ماهیت، جوهر و محتوا با آنها تفاوت دارد. به عنوان مثال مقاومت اسلامی که در لبنان مبارزه و از خودگذشتگی می کند خود در راه و شیوۀ این امام همام گام برمی دارد و از تفکر ایشان
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 477
الهام می گیرد و به همین دلیل است که جنگ آن از لحاظ ماهیت و جوهر با دیگر جنگها متفاوت است. بردی است در راه خدا و هدف از آن جلب رضایت خدا و عشق به لقاء الله است. جنگ عارفان شب و مشتاقان وصلب یار، مقاومت کسانی است که با مرگ انس یافته و آن را شیرین تر از عسل می دانند. مقاومت طاحبان دلهای آرام گرفته ای است که هرگز چیزی از حرص و طمع به دلهایشان راه نمی یابد، این مقاومت شعارش، محتوایش، فرهنگش، نفسهایش، عاطفه هایش، دوستی اش، دشمنی اش، رضایتش، خشمش، اندوهش، شادی اش، والائیش، اطمینانش، عزمش، خونش و تمامی عناصر تشکیل دهندۀ جوهر آن از نوع دیگری است.
این مقاومت که امام آن را در این دوره به وجود آورد، عزیمت، صبر و امید به ظهور حجت حق حضرت مهدی(عج) که خداوند ظهور آن در قرآن را وعده داده است، به همراه خود دارد و چون اینچنین است امام دو سال پیش از رحلت ملکوتی خود درباره اش فرمودند: جهاد حزب الله لبنان خود حجت خداوند است بر تمامی علمای جهان اسلام!!....
این تجربه ما شیوۀ عملی امام را تحقق بخشید که می فرمود یک گروه اندک که مؤمن بوده و بر خدا توکل کرده است می تواند قدرتمندترین ارتش خاورمیانه را شکست دهد و می تواند آن را به ذلت نشانده و مغلوب کند و افسانه شکست ناپذیری آن را از بین ببرد. چه رسد به اینکه طرف این جنگ امت بزرگ، مقتدر و میلیونی باشد. امام هنگامی که فرمود: اگر هر مسلمان یک سطل آب بر اسرائیل بریزد، سیل آن را از جا خواهد کند مبالغه نمی کرد.
برادران و خواهران عزیز... امروز در یکصدمین سالگرد تولد امام، روح ایمان و مسئولیت شما را به کمک می طلبم، امروز در میان شما هستم، تا از میان شما این امت را مورد خطاب قرار داده، و ندای رسای امام را که در طول چندین دهۀ عمر شریف خود آن را مورد تأکید قرار داد، تکرار کنم.
امروز فلسطین در معرض خطرناکترین تسویه حسابها و تحریف تاریخ قرار گرفته است. قدس هر روز بیش از روز پیش به سوی یهودیان کشانده می شود. هر روز یک
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 478
شهرک یهودی نشین در آن ساخته می شود. مسجدالاقصی نیر در معرض خطر تخریب، آتش زدن و از میان رفتن قرار دارد....
برادران و خواهران عزیز... امتی که شرکت «والت دیزنی» آمریکا آن را فراری دهد، یهودیان صهیونیست نه قدس را برای آن خواهند گذاشت، و نه مسجدی و نه کلیسا و نه کرامتی!!.....
برادران و خواهران گرامی... انقلاب اسلامی ایران و جمهوری گرانقدر آن از همان آغاز پیروزی، تمام صهیونیستها و وابستگان به آنان را از خاک خود بیرون رانده و پرچم فلسطین را به جای سفارت اسرائیل در تهران برافراشت و خود را در کنار ملتها و دولتهای عربی در مقابله با اسرائیل قرار داد و تاکنون همان شیوۀ امام و راهش را با پیروی از رهبری ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (دام ظله) ادامه داده و مشکلات فشارهای مختلف و دردهای فراوانی را به خاطر این موضعگیری عقیدتی خود، در برابر مسأله فلسطین و قدس، تحمل می کند. همچنین در منطقه ما، ایستادگی و مقاومت در سوریه، و جایگاهی برای مبارزه و شهادت در لبنان و فلسطین وجود دارد. امت نیز همچنان قادر است امیدها و اعتماد به نفس را به دست آورده و پیروزی را از آن خود کند.
من به نام امام، و به نام تمامی مقدساتی که به آنها ایمان دارید از شما می خواهم تا مقابله با صهیونیسم و اسرائیل را در رأس اولویتهای خود قرار داده و با همت خود نیرنگ و دروغهای آمریکا و صهیونیسم را فاش کرده و تمامی موانع ترس زا و شک آلود را کنار زده، تلاشها و نیروهای خود را وحدت بخشید تا امید و وصیت امام جامۀ عمل پوشد.
و سرانجام... شیوه و راه امام خمینی(س) همچنان چراغ راه تمامی مبارزان و مجاهدان برای رسیدن به آزادی و آزادسازی خواهد ماند، و روزی که مسلمانان در قدس نماز پیروزی را به پا می دارند، روح امام بزرگترین روحی خواهد بود که در آنجا حضور خواهد داشت، چرا که آن روز نه اشغالگری خواهد بود و نه صهیونیسم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 479
کتابایدئولوژی، رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی: مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی (ج. 2)صفحه 480