سخنرانی دکتر حداد عادل
دکتر غلامعلی حداد عادل در ابتدای سخنرانی خود خواستار آن شد که «امام(ره) و انقلاب را به آنهایی که حرفهای خودشان را فراموش کرده اند، یادآوری کنند» و افزود: تأثیر امام تنها به خاطر اعتبار انقلاب نیست، بلکه به اعتبار خود ایشان است. امام شخصی ادیب، شاعر و حکیم است که شاعران و ادبیات زمان خود را به خوبی می شناخته است.
وی ادبیات را آیینه زندگی دانست و گفت: با یک انقلاب و تصویرهای آن
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 14 تحولی در ادبیات ایجاد می شود که منجر به پیدایش سبکهای ادبی می گردد. سپس انقلاب را فصلی از تاریخ ادبیات و مؤثر بر آن معرفی کرد و ابعاد این تأثیر را به صورت ذیل بیان کرد:
1- تأثیر در محتوا و ساختار: این بعد شامل، الف) تأثیر در سطح واژگان است که به رواج تعدادی از کلمات مهجور در ادبیات ما؛ مانند کلمات قرآنی و اسلامی و ترکیباتی مثل امت مستضعف و ... منجر شد؛ و ب) گرایش به قالبهای سنتی و مخصوصاً رویکرد شعرا به غزل و کند شدن جریان شعر نو است- اگر نگوییم به طور کلی متوقف شده است.
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 15 2- تأثیر در محتوا و مضمون: تأثیر اصلی را می بایست در این بخش دانست، ایجاد تعالی در مضامین شاعران و نویسندگان انقلاب که به افقهای دوردست نظر داشتند و رهایی از قالبهای تنگ دنیای مادی و دست یافتن به ارزشهای معنوی، نوعی تعالی به شعر و ادبیات بخشید، همت شاعران والایی یافت و ارزشهایی همچون شهادت، ایثار، هجرت، حماسه و ... محور ادبیات انقلاب گردید.
دکتر حداد عادل در ادامه، مشخصات و خصوصیات ادبیات انقلاب را چنین بر شمرد:
1- استقلال طلبی: دشمن ستیزی و عزت طلبی در ادبیات معاصر به وضوح به چشم می خورد؛ استقلال طلبی- که از ارکان و مفاهیم اساسی انقلاب است- همراه با آزادی در اوج انقلاب بر لب مردم بوده است.
2- ظلم ستیزی: ظلم ستیزی را می توان جوهرۀ انقلاب دانست.
3- مردم گرایی یا عدالت: که اساس نظام و هدف اصلی انقلاب بوده است.
4- پیدایش عفت: پدید آمدن عفت در بیان و قلم شاعران بعد از انقلاب؛ عفت در کلام و معنا، نویسندگان و شعرای ما را تطهیر کرد.
دکتر عادل با اشاره به اینکه در ادبیات رسانه ای بی تجربه هستیم و بیست سال هم برای نیل به کمال مطلوب کافی نیست؛ اضافه کرد: حتی در دورانهای پرشتاب، حداقل پنجاه سال برای تکوین یک مکتب لازم است و با تأکید برای شناخت ضعفها و اقدام برای رفع آنها چنین یادآور شد: در ادبیات داستانی ضعیف هستیم و ادبیات منثور ما همگام با سایر ملل متجلی نشده است. ما به ظرفیت داستان کوتاه و رمان در جهت بخشیدن به افکار و تحول در نسل جوان پی نبرده ایم و به دنبال آن نمایشنامه و
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 16 فیلمنامه های خوبی ارائه نشده است که موجب ضعف تئاتر و سینما شده است. هر چند سینمای ما بعد از انقلاب رو به پیشرفت بوده است. حداد عادل سپس به طرح چند سؤال پرداخت:
الف) آیا ادبیات انقلاب صرفاً در طاغوت ستیزی، شهادت، ایثار و ظلم ستیزی خلاصه می شود؟ شاعر می بایستی حق خونهای مظلوم را ادا کند.
ب) آیا اگر شاعری دربارۀ طبیعت شعر بگوید و آن را توصیف کند می توان آن را متعلق به ادبیات انقلاب دانست؟ یا اینکه می بایستی حدود مشخصی برای آن قائل شد و از پرداختن به سایر مطالب پرهیز کرد؟ باید امکاناتی ایجاد شود که دین اصل باشد و در بیان روحیات آفرینش هنری داشته باشیم.
در خاتمه دکتر عادل گفت: شاعران و نویسندگان نباید احوال شخصی خود را در قالب نثر و شعر بیان کنند. می بایستی مجال بیشتری باشد، دایره ای وسیعتر ایجاد گردد و برای بیان سایر مسائل، تجربه انقلابی لازم است؛ هنرمند باید خود را از هوای نفسانی پاک کند تا سخن خود را اصالت بخشد.
کتابیادنامه کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصرصفحه 17