فصل اول: در ایران
واقعه منزل آیت الله قمی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : فردوسی پور، اسماعیل

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1390

زبان اثر : فارسی

واقعه منزل آیت الله قمی

‏همان روز در مشهد مقدس ‏‏و در منزل آیت‏‏الله قمی مراسم ‏‏روضه و ‏‎ ‎‏مجلس سخنرانی بود. ما در بیرون خیابان بودیم برای اینکه داخل منزل ‏‎ ‎‏دیگر جا نبود، آن قسمتی که بیرون منزل است جمعیت زیادی بود. از ‏‎ ‎‏جلوی منزل ایشان تا بازار و تا جلوی مدرسه سلیمان خان که فاصله ‏‎ ‎‏زیادی است جمعیت ایستاده بودند‏‏.‏‏ در این مجلس ابتدا آقای نوغانی ‏‎ ‎‏سخنرانی کرد و بعد قرار شد که اعلامیه امام را بخوانند. به محض اینکه ‏‎ ‎‏منبر نوغانی تمام شد و شروع به خواندن اعلامیه امام کردند من متوجه ‏‎ ‎‏شدم که یک مرتبه از طرف ‏‏ساختمان اداره ‏‏مخابرات که در سمت چپ ‏‎ ‎‏منزل ایشان بود، یک دسته ژاندارم با تفنگ به وسط جمعیت آمده و ‏‎ ‎‏بدون مقدمه از همان اول کوچه با قنداق تفنگ مردم را زدن‏‏د‏‏. مردم هم ‏‎ ‎‏وقتی این منظره را دیدند هجوم آوردند برای اینکه فرار بکنند، یک ‏‎ ‎‏عده ای روی زمین افتادند از آنجمله، پدر مقام معظم رهبری مرحوم سید ‏‎ ‎‏جواد خامنه ای بود که از داخل منزل ‏‏آیت‏‏الله قمی ‏‏بیرون آمدند و قصد ‏‎ ‎‏داشتند منزل خودشان بروند که ایشان‏‏ روی زمین‏‏ افتاد و جمعیت روی ‏‎ ‎‏ایشان حرکت می‏‏‌‏‏کردند‏‏.‏

‏ما ‏‏این منظره را که دیدیم با چند نفر از طلبه‏‏‌های‏‏ جوان عمامه‏‏‌‏‏ها را ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 26

‏برداشتیم یا علی یا حسین گویان به ژاندارمها حمله کردیم. در همین ‏‎ ‎‏هنگام رئیس کلانتری آن منطقه که مدرسه روبروی ‏‏منزل ‏‏آیت‏‏الله قمی را ‏‎ ‎‏پایگاه قرار داده بود از آنجا بیرون ‏‏آمد ‏‏و یکی از این افراد را که فعالیت ‏‎ ‎‏می کرد زد، بلافاصله یکی از این تهرانی ها از وسط جمعیت بلند شد و ‏‎ ‎‏یک کشیده به این رئیس کلانتری زد ‏‏بطوریکه ‏‏عینکش شکست و ‏‎ ‎‏صورتش خونی شد. پاسبانها آن فرد را گرفتند و بیرون مدرسه بردند و ‏‎ ‎‏درب مدرسه را هم بستند.‏

‏این منظره که پیش آمد ژاندارم ها مردم را به عقب راندند اما یک ‏‎ ‎‏مرتبه متوقف شدند و ایستادند، ما هم با همین حمله ای که کردیم دو یا ‏‎ ‎‏سه تا افسر شهربانی را تعقیب می کردیم‏‏ بطوریکه ‏‏آنها هم فرار کردن‏‏د‏‏، ‏‎ ‎‏من دنبال یکی از آنها رفتم و یکی از برادرانی که در مبارزه فعال است و ‏‎ ‎‏الآن هم در قید حیات می‌باشد جلو آمد و به من التماس کرد که نزن اگر ‏‎ ‎‏می خواهی بزنی من را بزن ایشان را نزن فردا برایت خطرناک است. بعد ‏‎ ‎‏هم به من گفت اگر دستگیر شدی در بازجویی اعتراف نکنی که آن افسر ‏‎ ‎‏را با مشت زدی. در این بین که ما داشتیم این طور ‏‏داخل خیابان ‏‏مبارزه ‏‎ ‎‏می کردیم آقای طبسی در منزل آیت‏‏الله قمی رفت و یک سخنرانی مهیج ‏‎ ‎‏و مفصلی در رابطه با مساله انقلاب و قیام و نهضت روحانیت کرد. البته ‏‎ ‎‏قبل از آن اعلامیه امام هم در آنجا خوانده شد.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 27