فصل دوم: در عراق
عضویت در هسته مرکزی روحانیون مبارز خارج از کشور
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : فردوسی پور، اسماعیل

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1390

زبان اثر : فارسی

عضویت در هسته مرکزی روحانیون مبارز خارج از کشور

‏ کیفیت تشکیل هسته مرکزی ‏‏روحانیون مبارز خارج از کشور ‏‏به ‏‎ ‎‏چه نحوی بوده و نقش شما در این هسته به چه شکلی بوده است؟‏

‏در آغاز ورود امام به عراق روابط ایران و عراق حسنه نبود، به ‏‎ ‎‏همین جهت دولت عراق به مخالفین دولت ایران اجازه می داد که هر ‏‎ ‎‏فعالیت سیاسی که می خواهند علیه رژیم پهلوی انجام بدهند و از کلیه ‏‎ ‎‏افرادی که مخالف شاه بودند دعوت هم کرده بود بیایند. رادیو و امتیاز ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 117

‏انتشار روزنامه به آنها می دادند و در آنجا ما هم کوشش کردیم و یک ‏‎ ‎‏برنامه رادیویی گرفتیم که آقای دعایی‏‎[1]‎‏ سخنگوی روحانیون مبارز بود که ‏‎ ‎‏ایشان هفته ای یکروز می رفت و در حدود نیم ساعت برنامه اجرا می کرد، ‏‎ ‎‏البته برنامه ای که ایشان اجرا می کرد با مشورت بقیه برادران بود. نجفی ها ‏‎ ‎‏با این کارها مخالف بودند و دنبال این ‏‏بودند که ببینند‏‎ ‎‏این چه کسی‏‎ ‎‏است ‏‎ ‎‏که می‏‏ ‏‏رود و رادیو صحبت می کند و برنامه اجرا می کند. بالاخره در‏‎ ‎‏آن ‏‎ ‎‏روزی که ایشان برای صحبت کردن می رفت، روز را مشخص کردند و ‏‎ ‎‏سرانجام شناسایی کرده بودند. اوضاع آنجا هم این جوری بود که یک ‏‎ ‎‏روز آقای سید حمید روحانی‏‎[2]‎‏ آمد گفت که امروز می خواهیم مدرسه ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 118

‏سید برویم، نماز شرکت نمی کنیم. گفتم ‏‏مدرسه‏‎ ‎‏سید چه خبر است؟گفت ‏‎ ‎‏تصمیم گرفتند اثاث آقای دعایی را بیرون بریزند. آنجا یک متولی خیلی ‏‎ ‎‏متعصب داشت که نوه سید بود، به ایشان حرفهایی راجع به آقای دعایی ‏‎ ‎‏و همه افرادی که مبارزه می کردند گفته بودند و باید بگویم اصولاً ما را ‏‎ ‎‏توده ای و کمونیست و نجس می دانستند. ‏‏به هر حال ‏‏تصمیم گرفته بودند ‏‎ ‎‏اثاثیه آقای دعایی را بیرون بریزند و او را از آنجا بیرون کنند و ایشان ‏‎ ‎‏گفت که ‏‏به آن مدرسه م‏‏ی رویم و هر چه پیش آمد کوتاهی نمی کنیم. ‏‎ ‎‏تصمیم گرفته بود که دعوا کند و مبارزه کند ولی ما رفتیم و دیدیم نه ‏‎ ‎‏خبری نیست خوشبختانه چنین کاری نکردند ولی چنین نیت هایی با ‏‎ ‎‏افرادی که مبارزه می کردند و شناخته شده بودند وجود داشت.‏

‏برادرهایی هم که آنجا حضور داشتند بطور متفرق و قاچاق از طریق ‏‎ ‎‏آبادان و خرمشهر و یا از طریق کویت یا پاکستان و از راههای مختلف ‏‎ ‎‏خودشان را به عراق رسانده بودند و در جوار حضرت امیر(ع) و در ‏‎ ‎‏خدمت حضرت امام (ره) بودند. از نظر دولت عراق با فعالیتهای سیاسی ‏‎ ‎‏مخالفتی نبود بلکه امکانات می دادند و اگر می خواستیم اعلامیه ای چاپ ‏‎ ‎‏بکنیم اجازه می‏‏ ‏‏ دادند و البته امن العام عراق در بغداد بود. ما اعتراض ‏‎ ‎‏کردیم و گفتیم‏‏ ما‏‏ برای چاپ یک اعلامیه باید بغداد بیاییم از شما امضاء ‏‎ ‎‏بگیریم این درست نیست و در خود نجف یک کسی را تعیین کنید که ‏‎ ‎‏پیش او برویم، گفتند استاندار نماینده ماست شما اگر کاری داشتید به ‏‎ ‎‏ایشان مراجعه کنید.‏

‏ما ابتدائاً یک روزنامه به نام 15 خرداد آنجا منتشر کردیم که 12 ‏‎ ‎‏شماره از آنرا چاپ کردیم و به خارج از عراق و از جمله برای انجمن ‏‎ ‎‏اسلامی دانشجویان ایران در خارج از کشور فرستادیم و بعضی از ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 119

‏نسخه هایش را جاسازی کردیم و به ایران هم فرستادیم. من بعضی از این ‏‎ ‎‏نسخه ها را احتمالاً داشته باشم ولی 12 شماره را آقای سید حمید ‏‎ ‎‏روحانی حتماً دارد، ‏‏ایشان خیلی مقیدبه حفظ کردناینها بود. تشکیل‏‎ ‎‏این ‏‎ ‎‏روزنامه به وسیله من و آقای روحانی و آقای شیخ حسن کروبی بود، ‏‎ ‎‏دیگران هم کمک می کردند اما از اینکه روزنامه منتشر می شود اطلاع ‏‎ ‎‏نداشتند.‏

‏فعالیتها در آنجا انفرادی بود هر کسی خودش به سلیقه خودش با ‏‎ ‎‏ایران روابطی داشت و اطلاعاتی پیدا می کرد، کارهای انقلابی انجام ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏داد، گاهی هم جلساتی تشکیل می شد منتهی آن جلسات خیلی مفید ‏‎ ‎‏نبود. و منجر به اختلاف و دعوا می گردید که نمونه ای از آن هم اتفاق ‏‎ ‎‏افتاده بود.‏

‏ما دیدیم که با این وضع کار پیش نمی‏‏‌‏‏رود امام هم کم و بیش از این ‏‎ ‎‏اختلافات مطلع بودند و از اینکه وقتی ما دور هم می نشینیم و ‏‏بین ما ‏‎ ‎‏اتحاد نظر و وحدت وجود ندارد رنج می بردند و همینطور شهید حاج آقا ‏‎ ‎‏مصطفی هم از این اختلافات ناراحت می شدند، بالاخره به این نتیجه ‏‎ ‎‏رسیدیم که یک تشکیلاتی درست کنیم و همه باهم ب‏‏ه ‏‏اتفاق آرا کار را ‏‎ ‎‏انجام بدهیم. جلسه ای تشکیل شد در آن جلسه تصمیم بر این شد که ‏‎ ‎‏رای گیری کنیم و به عنوان هسته مرکزی روحانیت مبارز خارج از کشور ‏‎ ‎‏سه نفر را انتخاب کنیم. هدف این بود که این سه نفر برای عضو گیری ‏‎ ‎‏افرادی که مایلند عضو این تشکل شوند اقدام بکنند منتهی این فرد ‏‎ ‎‏می بایست شرایطی را که ‏‏در ‏‏اساسنامه قید شده بود بپذیرد و بعد اعضای‏‎ ‎‏هسته مرکزی هم به اتفاق آرا آن شخص را تایید کنند. افرادی که در آن ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 120

‏جلسه‏‎ ‎‏به تاریخ 28 جمادی الاخر 1396 یعنی درست 25 سال قبل‏‎[3]‎‎ ‎‏شرکت کرده بودند عبارتند از: آقای دعایی، آقای سید هادی موسوی، ‏‎ ‎‏آقای سید حمید روحانی، آقای محمد طاووسی، آقای قاسم پور، آقای ‏‎ ‎‏رحمت که یک مدتی امام جمعه تنکابن بودند، آقای ناصری‏‎[4]‎‏، آقای ‏‎ ‎‏املایی‏‎[5]‎‏ که مرحوم شده اند، آقای سجادی، آقای نعمتی که الآن از فضلای ‏‎ ‎‏قم است‏‏، ‏‏آقای انصاری، ‏‏که ‏‏ایشان در نجف خیلی فعال بود‏‏ ولی‏‏ایران که ‏‎ ‎‏آمد عضو اصحاب آقای منتظری شد، آقای ثقفی که مدتی امام جمعه ‏‎ ‎‏چناران بود، آقای نیکنام که از طلاب قم است، آقای فاضل فردوسی و ‏‎ ‎

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 121

‏خود من آن وقت‏‏ به ‏‏فردوسی معروف بودیم، ‏‏آ‏‏قای برقعی،آقای ‏‎ ‎‏محتشمی‏‎[6]‎‏، آقای سید باقر موسوی و آقای سمیعی ‏‏که اسم مستعار آقای‏‎ ‎‏محمد منتظری‏‎[7]‎‏ بود طی انتخاباتی که در این جلسه برگزار شد آقای ‏‎ ‎‏ناصری، آقای محتشمی و بنده به عنوان هسته مرکزی انتخاب شدیم.‏

کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 122

  • . حجت الاسلام حاج سید محمود دعایی در سال 1320 شمسی در یزد متولد شد. تحصیلات  ابتدایی را در کرمان طی کرد اما آن را ناتمام گذاشته و به حوزه علمیه کرمان رفت تا دروس  حوزوی بیاموزد. همان زمان در مبارزات نهضت روحانیت حضوری فعال یافت که منجر به  دستگیری وی گردید. در همین راستا با طلاب مبارز قم در انتشار نشریات انقلابی بعثت و  انتقام همکاری نمود. ایشان بعدها عازم نجف شد و در آنجا با تهیه برنامه ای تحت عنوان  «نهضت روحانیون ایران» از رادیو بغداد که روزانه به مدت 20 دقیقه پخش می شد به  اطلاع رسانی درباره نهضت و رهبری آن پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب، نخستین سفیر ایران  در کشور عراق انتخاب شدکه با آغاز جنگ به کشور مراجعت نمود و در مجلس شورای  اسلامی و موسسه اطلاعات به فعالیت پرداخت.
  • . حجت الاسلام سید صادق زیارتی معروف به سید حمید روحانی فرزند سید علی احمد در  شهرستان مهدی شهر (سنگسر سابق) در استان سمنان متولد شد. پدرش از علمای منطقه و از  شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائری بود. ایشان برای تحصیلات حوزوی به تهران آمد و  سپس به قم رفت. از همان آغاز به مبارزات سیاسی وارد و بارها به اتهام توزیع اعلامیه های  امام مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. ناچار عازم عراق شد و در خدمت امام خمینی، تحصیل  و مبارزات خود را ادامه داد. در اواخر نهضت به نگارش کتاب «نهضت امام خمینی» اقدام کرد.  پس از پیروزی انقلاب با حکم امام به تدوین تاریخ انقلاب اسلامی پرداخت و مرکز اسناد  انقلاب اسلامی را تأسیس کرد.
  • . تاریخ مصاحبه با آقای فردوسی پور روز 13 / 9 / 1379 برابر با هشتم رمضان 1421 می باشد.
  • . حجت الاسلام شیخ محمد رضا ناصری در دیماه 1323 در یزد و از بیت آیت الله حاج شیخ  غلامرضا فقیه خراسانی یزدی متولد شد. پس از طی دوره متوسطه وارد حوزه علمیه  «ملامحمدجعفر» تهران شد. از سال 41 با شروع نهضت روحانیت به مبارزه سیاسی روی آورد  و در سال 42 به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد. در سال 1345 مورد تعقیب ساواک قرار گرفت  و بناچار از کشور خارج شد و در نجف به ادامه تحصیل پرداخت. در آنجا در دروس امام  خمینی و آقا مصطفی شرکت جست. در سال 49 در پی توزیع اعلامیه امام در میان حجاج  توسط ساواک دستگیر شد و مدت دو سال در زندان دولت سعودی بسر برد. پس از آزادی به  عراق مراجعت کرد و در همراهی با امام به فعالیت پرداخت. در جریان هجرت امام از عراق به  کویت و سپس فرانسه حضور داشت بعد از پیروزی انقلاب نماینده امام در چهار محال  بختیاری و به امامت جمعه شهر کرد منصوب شد.
  • . حجت الاسلام محمد حسین املایی در سال 1326 در همایونشهر اصفهان متولد گردید.  پس از تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و تا مرحله سطح فرا گرفت سپس به  حوزه علمیه قم روی آورد و در آنجا ضمن تحصیل به مبارزه پرداخت و در 15 خرداد دستگیر  شد. با تبعید امام به نجف وی نیز به آنجا عزیمت و در حوزه علمیه نجف ضمن تحصیل به  مبارزه خود ادامه داد و بعدها همراه امام به پاریس عزیمت کرد. با پیروزی انقلاب به کشور  مراجعت کرد و در 15 اردیبهشت 58 در سانحه رانندگی درگذشت.
  • . حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور متولد 1325 است. او تحصیلات دینی خود را  در حوزه های علمیه قم ومشهد طی کرد. درپی حضور در مبارزات نهضت روحانیت از طرف  ساواک دستگیر و تحت تعقیب قرار گرفت و به ناچار در سال 1345 به عراق عزیمت کرد و  در کنار امام تا پیروزی انقلاب به مبارزات خود ادامه داد. در آنجا بعنوان نیروی فعال در پیام  رسانی به کشورهای مختلف ایفای نقش کرد که بارها تحت تعقیب قرار گرفت. بعد از پیروزی  انقلاب به کشور مراجعت کرد و در سمتهای مختلف خدمت نمود.
  • . حجت الاسلام شیخ محمدعلی منتظری فرزند آیت الله حسینعلی منتظری در 1323 در نجف  آباد متولد شد. در ضمن کار به تحصیلات ابتدایی پرداخت سپس به تحصیل علوم دینی روی  آورد و در حوزه علمیه قم از محضر اساتید آیات: محقق داماد، مشکینی، امام خمینی بهره برد.  از همان زمان به مبارزات دامنه دار خود پرداخت که منجر به دستگیری او در سال 1345  انجامید که بعد از فرار از زندان از کشور متواری شد و در کشورهای افغانستان، اردن و فرانسه  به مبارزه خود ادامه داد. سپس فعالیتهای خود را در سوریه و لبنان متمرکز کرد و همچنین در  تأسیس برنامه رادیویی صدای روحانیت مبارز نقش مهمی ایفا کرد. بدنبال پیروزی انقلاب به  کشور برگشت و نماینده مردم نجف آباد در مجلس شد و سرانجام در هفتم تیرماه 60 در  انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.