برنامۀ مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی
از بین بردن آثار فکری و اخلاقی استعمار
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1394

زبان اثر : فارسی

از بین بردن آثار فکری و اخلاقی استعمار

از بین بردن آثار فکری و اخلاقی استعمار

‏     ‏‏عمال استعمار و دستگاههای تربیتی و تبلیغاتی و سیاسی حکومتهای دست نشانده و‏‎ ‎‏ضدملی قرنهاست که سمپاشی می کنند، و افکار و اخلاق مردم را فاسد می سازند. کسانی‏‎ ‎‏که از میان مردم وارد حوزه های روحانیت می شوند طبعاً آثار سوء فکری و اخلاقی را با خود‏‎ ‎‏می آورند؛ حوزه های روحانیت جزئی از جامعه و مردم است؛ بنابراین، ما باید در اصلاح‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 137

‏فکری و اخلاقی افراد حوزه کوشش کنیم. آثار فکری و روحی را که ناشی از تبلیغات و‏‎ ‎‏تلقینات بیگانگان وسیاست دولتهای خائن و فاسد است، از بین ببریم و با آن مبارزه کنیم.‏‎ ‎‏     این آثار کاملاً مشهود است. مثلاً بعضی را می بینیم که در حوزه ها نشسته به گوش‏‎ ‎‏یکدیگر می خوانند که این کارها از ما ساخته نیست. چکار داریم به این کارها؟ ما فقط باید‏‎ ‎‏دعا کنیم و مسأله بگوییم. این افکار آثار تلقینات بیگانگان است. نتیجۀ تبلیغات سوء‏‎ ‎‏چند صدسالۀ استعمارگران است که در اعماق قلوب حوزۀ نجف و قم و مشهد و دیگر‏‎ ‎‏حوزه ها وارد شده، و باعث افسردگی و سستی و تنبلی گردیده و نمی گذارد رشدی داشته‏‎ ‎‏باشند.‏

‏     مرتباً عذرخواهی می کنند که این کارها از ما ساخته نیست. این افکار غلط است. مگر‏‎ ‎‏آنها که اکنون در کشورهای اسلامی امارت و حکومت دارند چکاره اند که آنها از عهده بر‏‎ ‎‏می آیند و ما برنمی آییم؟ کدامیک از آنها بیش از فرد متعارف و معمولی لیاقت دارد؟ بسیاری‏‎ ‎‏از آنها اصلاً تحصیل نکرده اند. حاکم حجاز‏‎[1]‎‏ کجا تحصیل کرده و چه تحصیل کرده است؟‏‎ ‎‏رضاخان اصلاً سواد نداشت، و  سرباز بیسوادی بیش نبود! در تاریخ نیز چنین بوده است:‏‎ ‎‏بسیاری از حکام خودسر و مسلط از لیاقت ادارۀ جامعه و تدبیر ملت و علم و فضیلت‏‎ ‎‏بی بهره بوده اند. هارون الرشید‏‎[2]‎‏ یا دیگران، که بر کشور بزرگی حکومت می کردند، چه تحصیل‏‎ ‎‏کرده بودند؟ تحصیلات و داشتن علوم و تخصص در فنون برای برنامه و برای کارهای‏‎ ‎‏اجرایی و اداری لازم است، که ما هم از وجود این نوع اشخاص استفاده می کنیم. آنچه‏‎ ‎‏مربوط به نظارت و ادارۀ عالیۀ کشور و بسط عدالت بین مردم و برقراری روابط عادلانه میان‏‎ ‎‏مردم می باشد، همان است که فقیه تحصیل کرده است. آنچه برای حفظ آزادی ملی و‏‎ ‎‏استقلال لازم است، همان است که فقیه دارد. این فقیه است که زیر بار دیگران و تحت‏‎ ‎‏نفوذ اجانب نمی رود؛ و تا پای جان از حقوق ملت و از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی‏‎ ‎‏وطن اسلام دفاع می کند. فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمی کند.‏

‏     شما این افسردگی را  از خود دور کنید؛ برنامه و روش تبلیغات خودتان را تکمیل‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 138

‏نمایید، و در معرفی اسلام جدیت به خرج دهید؛ و تصمیم به تشکیل حکومت اسلامی‏‎ ‎‏بگیرید؛ و در این راه پیشقدم شوید؛ و دست به دست  مردم مبارز و آزادیخواه بدهید؛‏‎ ‎‏حکومت اسلامی قطعاً برقرار خواهد شد. به خودتان اعتماد داشته باشید. شما که این‏‎ ‎‏قدرت و جرأت و تدبیر را دارید که برای آزادی و استقلال ملت مبارزه می کنید، شما که‏‎ ‎‏توانسته اید مردم را بیدار و به مبارزه وادار کنید، و دستگاه استعمار و استبداد را به لرزه‏‎ ‎‏درآورید، روز به روز بیشتر تجربه می آموزید؛ و تدبیر و لیاقت شما در کارهای اجتماعی‏‎ ‎‏بیشتر می شود. وقتی موفق شدید دستگاه حاکم جائر را سرنگون کنید، یقیناً از عهدۀ ادارۀ‏‎ ‎‏حکومت و رهبری توده های مردم برخواهید آمد. طرح حکومت و اداره، و قوانین لازم برای‏‎ ‎‏آن آماده است. اگر ادارۀ کشور مالیات و درآمد لازم دارد، اسلام مقرر داشته. و اگر قوانین‏‎ ‎‏لازم دارد، همه را وضع کرده است. احتیاجی نیست بعد از تشکیل حکومت بنشینید قانون‏‎ ‎‏وضع کنید؛ یا مثل حکام بیگانه پرست و غربزده به سراغ دیگران بروید تا قانونشان را عاریه‏‎ ‎‏بگیرید؛ همه چیز آماده و مهیاست. فقط می ماند ‏‏برنامه های وزارتی، که آن هم به کمک و‏‎ ‎‏همکاری مشاورین و معاونین متخصص در رشته های مختلف در یک مجلس مشورتی‏‎ ‎‏ترتیب داده و تصویب می شود.‏

‏     خوشبختانه ملتها هم تابع و متحد شما هستند. آنچه که کم داریم همت و قدرت‏‎ ‎‏مسلح است، که آن را هم ان شاءالله به دست می آوریم. به عصای موسی احتیاج داریم و به‏‎ ‎‏همت موسی. کسانی باید باشند که عصای موسی و شمشیر علی بن ابیطالب(ع) را به کار‏‎ ‎‏ببرند.‏

‏     بله، آن آدمهای بی عرضه ای که در حوزه ها نشسته اند، از عهدۀ تشکیل و ادامۀ حکومت‏‎ ‎‏برنمی آیند؛ چون آنقدر بی عرضه اند که قلم هم نمی توانند به کار ببرند، قدمی هم در هیچ‏‎ ‎‏کاری بر نمی دارند.‏

‏     ازبس اجانب و عمالشان به گوش ما خوانده اندکه آقا برو سراغ کارت. سراغ مدرسه‏‎ ‎‏و درس و تحصیل. به این کارها چکار دارید. این کارها از شما نمی آید. ما هم باورمان آمده‏‎ ‎‏که کاری از ما نمی آید! و اکنون من نمی توانم این تبلیغات سوء را از گوش بعضی بیـرون‏‎ ‎‏کنم، و به آنها بفهمانم که شما باید رئیس بشر باشید. شما هم مثل دیگرانید. شما هـم‏‎ ‎‏می توانید مملکت را اداره کنید. مگر دیگران چطور بودند که شما نیستید؟ جز این ‏‏نیست‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 139

‏که بعضی از آنها به جایی رفته خوشگذرانی کرده و یا تحصیلی هم کرده اند.‏

‏     ما نمی گوییم تحصیل نکنند؛ ما مخالف تحصیل نیستیم؛ مخالف با علم نیستیم؛ به‏‎ ‎‏کرۀ ماه بروند؛ صنایع اتمی درست کنند؛ ما جلو آنها را نمی گیریم؛ منتها در آن موارد هم‏‎ ‎‏تکالیفی داریم. شما اسلام را معرفی کنید، برنامۀ حکومتی اسلام را به دنیا برسانید، شاید‏‎ ‎‏این سلاطین و رئیس جمهورهای ممالک اسلامی متوجه شوند که مطلب صحیح است  و‏‎ ‎‏تابع گردند. ما که نمی خواهیم از دست آنها بگیریم؛ هرکدام را که تابع و امین باشند‏‎ ‎‏سرجایشان می گذاریم.‏

‏     ما امروز در دنیا  هفتصد میلیون جمعیت داریم، 170 میلیون یا بیشتر شیعه داریم،‏‎ ‎‏اینها همه پیرو ما هستند؛ ولی از بس بی همت هستیم نمی توانیم آنها را اداره کنیم. ما باید‏‎ ‎‏حکومتی تشکیل دهیم که امانتدار مردم باشد؛ مردم به او اطمینان داشته باشند، و بتوانند‏‎ ‎‏سرنوشت خود را به او بسپارند. ما حاکم امین می خواهیم تا امانتداری کند، و ملتها در پناه‏‎ ‎‏او و پناه قانون آسوده خاطر به کارها و زندگی خود ادامه دهند.‏

‏     اینها مطالبی است که باید در فکر آن باشید. مأیوس نباشید. خیال نکنید این امر‏‎ ‎‏نشدنی است. خدا می داند که لیاقت و عرضۀ شما کمتر از دیگران نیست. اگر عرضه ظلم‏‎ ‎‏و آدمکشی باشد، البته ما نداریم. آن مردک‏‎[3]‎‏ وقتی که آمد (در زندان) پیش من، من بودم و‏‎ ‎‏آقای قمی‏‎[4]‎‏، سلمه الله ، که اکنون هم گرفتارند. گفت: سیاست عبارت از بدذاتی، دروغگویی‏‎ ‎‏و...خلاصه پدرسوختگی است. و این را بگذارید برای ما! راست هم می گفت. اگر‏‎ ‎‏سیاست عبارت از اینها است، مخصوص آنها می باشد. اسلام که سیاست دارد، مسلمانان‏‎ ‎‏که دارای سیاست می باشند، ائمۀ هدی، علیهم السلام، که «ساسة العباد»‏‎[5]‎‏ هستند، غیر این‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 140

‏معنایی است که او می گفت. او می خواست ما را اغفال کند. بعد رفت در روزنامه اعلام‏‎ ‎‏کرد تفاهم شده که روحانیون در سیاست دخالت نکنند!‏‎[6]‎‏ ما هم بعد از  آزادی رفتیم سر منبر‏‎ ‎‏تکذیبش کردیم. گفتیم دروغ گفته است! اگر خمینی یا دیگری چنین حرفی بزند، بیرونش‏‎ ‎‏می کنیم.‏‎[7]‎

‏    اینها از اول در ذهن شما وارد کردند که سیاست به معنای دروغگویی و امثال آن‏‎ ‎‏می باشد تا شما را از امور مملکتی منصرف کنند؛ و آنها مشغول کار خودشان باشند، و شما‏‎ ‎‏هم مشغول دعاگویی باشید. شما اینجا بنشینید«‏خلد الله ملکَه»‎[8]‎‏ بگویید! و آنها هم هرکاری‏‎ ‎‏که دلشان می خواهد بکنند؛ هرگونه هرزگی که می خواهند بکنند. البته خودشان بحمدالله ‏‎ ‎‏این فهمها را ندارند، ولی اساتید و کارشناسان این نقشه ها را کشیده اند. استعمارگران‏‎ ‎‏انگلیسی که از سیصد سال پیش در ممالک شرق نفوذ کردند و از همه جهات این ممالک‏‎ ‎‏اطلاع دارند، این برنامه را درست کردند. بعدها نیز استعمارگران امریکایی و غیر آنها با‏‎ ‎‏انگلیسها همراه و متفق شدند، و در اجرای این برنامه شرکت کردند. من در همدان بودم که‏‎ ‎‏یکی از طلبه های ما که مرد فاضلی بود  و از لباس خارج شده ولی اخلاقش محفوظ بود،‏‎ ‎‏ورقۀ بزرگی را به من نشان داد که در آن به رنگ سرخ علامت گذاریهایی شده بود. به طوری‏‎ ‎‏که می گفت این علامتهای سرخ مال مخازن زیرزمینی بود که در ایران وجود دارد؛ و‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 141

‏کارشناسان خارجی کشف کرده بودند! کارشناسان خارجی روی کشور ما مطالعه کردند.‏‎ ‎‏همۀ مخازن زیرزمینی ما را که کجا طلا دارد، کجا مس دارد و نفت و ... به دست آوردند.‏‎ ‎‏روحیۀ افراد ما را هم سنجیدند که چطوری است. و دیدند تنها چیزی که نمی گذارد‏‎ ‎‏نقشه هایشان عملی گردد و در مقابلشان سد می باشد، اسلام و روحانیت است. آنان قدرت‏‎ ‎‏اسلام را دیدند که بر اروپا سلطه پیدا کرد؛ و دانستند که اسلام واقعی مخالف با این بساط‏‎ ‎‏است. نیز به دست آوردند که روحانیین واقعی را نمی توانند تحت نفوذ خود درآورند و در‏‎ ‎‏فکرشان تصرف کنند؛ لذا، از روز اول کوشیدند که این خار را از سر راه سیاست خود‏‎ ‎‏بردارند، و اسلام را کوچک و روحانیت را ضایع کنند. با تبلیغات سوء این کار را هم کردند.‏‎ ‎‏به طوری که امروز اسلام در نظر ما بیش  از چهار تا مسأله نیست! از طرفی بر آن شدند که‏‎ ‎‏فقها و علمای اسلام را که رأس جمعیتهای اسلامی قرار دارند، با تهمت یا به وسایل دیگر‏‎ ‎‏لکه دار و ضایع نمایند. آن شخص بسیار بی آبرو که عامل استعمار است، در کتابش نوشته:‏‎ ‎‏ششصد نفر از علمای نجف و ایران وظیفه خوار انگلیس بودند! شیخ مرتضی‏‎[9]‎‏ فقط دو‏‎ ‎‏سال حقوق بگیر بود بعد متوجه شد‏‎[10]‎‏! مدرکش اسنادی است که در وزارت خارجۀ انگلستان‏‎ ‎‏در هند بایگانی شده است! این دست استعمار است که می گوید به ما فحش بدهید تا‏‎ ‎‏نتیجه بگیریم. استعمار خیلی مایل است که همۀ علما را جیره خوار خودش معرفی کنند، تا‏‎ ‎‏علمای اسلام را در میان مردم بدنام ساخته مردم را از آنان روگردان و منصرف کنند.‏

‏     از طرف دیگر، با تبلیغات و تلقینات خود تلاش کرده اند تا اسلام را کوچک و محدود‏‎ ‎‏کنند؛ و وظایف فقها و علمای اسلام را به کارهای جزئی منحصر گردانند. به گوش ما‏‎ ‎‏خوانده اند که فقها جز مسأله گفتن کاری ندارند و هیچ تکلیف دیگری ندارند! بعضی هم‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 142

‏نفهمیده باور کرده و گمراه شده اند. ندانسته اند که اینها نقشه است  تا استقلال ما را از بین‏‎ ‎‏ببرند، و همۀ جهات کشورهای اسلامی را از دست ما بگیرند. و ندانسته به بنگاههای‏‎ ‎‏تبلیغات استعماری و به سیاست آنها و به تحقق هدفهای آنها کمک کرده اند. مؤسسات‏‎ ‎‏تبلیغاتی استعماری وسوسه کرده اند که دین از سیاست جـداست. روحـانیت نبایـد‏‎ ‎‏در هیچ امر اجتماعی دخالت کند. فقها وظیفه ندارند بر سرنوشت خود و ملت‏‎ ‎‏اسلام نظارت کننـد. متأسفانه عده ای باور کرده و تحت تأثیر قرار گرفته اند.‏‎ ‎‏و نتیجه این شده که می بینیم. این همان آرزویی است که استعمارگران داشته اند و دارند و‏‎ ‎‏خواهند داشت.‏

‏     شما به حوزه های علمیه نگاه کنید، آثار همین تبلیغات و تلقینات استعماری را‏‎ ‎‏مشاهده خواهید کرد.افراد مهمل و بیکاره و تنبل و بی همتی را می بینید که فقط مسأله‏‎ ‎‏می گویند، و دعا می کنند؛ و کاری جز این از آنها ساخته نیست. ضمناً به افکاری و‏‎ ‎‏رویه هایی برخورد می کنید که از آثار همین تبلیغات و تلقینات است. مثلاً اینکه حـرف زدن‏‎ ‎‏منافی شأن آخوند است! آخوند و مجتهد باید حرف بلد نباشد! و اگر بلد است حرف نـزند!‏‎ ‎‏فقط لا الٰهِ الّا الله بگوید! و گاهی یک کلمه بگوید! در حالی که این غلط است، و بـرخلاف‏‎ ‎‏سنت رسول الله است. خدا از سخنگویی و بیان و قلم و نگارش تجلیل کرده، و در سـورۀ‏‎ ‎‏«‏الرحمن‏» می فرماید: «‏عَلّمَهُ الْبَیٰانَ‏»!‏‎[11]‎‏ و این را که بیان کردن آموخته را نعمتـی بزرگ و‏‎ ‎‏اکـرامی می شمارد بیان برای نشر احکام خدا و تعالیـم و عقـاید اسلام است. با بیـان و‏‎ ‎‏نطق است که می توانـیم دین را به مـردم بیاموزیم و مصـداق ‏یعلمونها الناس ‏شـویم.‏‎ ‎‏رسول اکرم(ص) و حضرت امیـر(ع) نطقها و خطبـه هـا ایـراد می کـرده و مـرد سخـن‏‎ ‎‏بوده اند.‏

‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 143

  • )) فیصل بن عبدالعزیز آل سعود(1906ــ 1975م.) مدتها وزیر امور خارجه و نخست وزیر عربستان بود و در سال  1964م. پس از خلع برادرش به جای او نشست.
  • )) هارون الرشید(193هـ .ق.) پنجمین خلیفۀ عباسی.
  • )) مراد پاکروان ـ رئیس سازمان امنیت وقت ـ است که در یازده مرداد 1342ـ زمانی که امام در زندان بودند ـ به دیدار ایشان رفت. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی؛ ج1، ص575.
  • )) مراد حاج سیدحسن قمی ـ  فرزند مرحوم آیت الله حاج سید حسین قمی ـ است که در آن تاریخ با حضرت امام(س) در حبس بوده اند، و سپس تا سال پیروزی انقلاب در منطقۀ کرج به حال تبعید به سر می بردند. و با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام(س) و حرکت مردم از تبعید آزاد شدند و به مشهد بازگشتند.
  • )) «ساسه» جمع«سائس» به معنی مرد سیاست و نیز متولی امر است. این تعبیر در زیارت «جامعؤ کبیره» وارد شده است. من لایحضره الفقیه؛ ج2، ص370، «ابواب زیارات»، «باب 225»، حدیث 2.
  • )) در دوازده مرداد 1342 جراید کشور این خبر را منتشر ساختند: (طبق اطلاع رسمی که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردیده است چون بین مقامات انتظامی و حضرات آقایان خمینی، قمی، محلاتی تفاهم حاصل شد که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد...).  نهضت امام خمینی؛ ج1، ص585 ـ کوثر؛ ج1، ص104.
  • )) امام خمینی(س) در روز جمعه 21 فروردین 1343 در منزل ضمن سخنانی که ایراد فرمودند اشاره کردند: «در روزنامه[مورخ 13 / 5 / 1342] که مرا از زندان قیطریه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد. من الآن حقیقت موضوع را برای شما بیان می کنم.  یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، آمد گفت: آقا،  سیاست عبارت است از:  دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدر سوختگی است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم. گفتم: ما از اول وارد این سیاست که شما می گویید، نبوده ایم. امروز چون موقع مقتضی است می گویم اسلام این نیست. والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کرده اند. سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد.من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم».  کوثر؛ ج1، ص104ـ 105.
  • )) «خداوند حکومت او را پایدار سازد».
  • )) مراد شیخ مرتضی انصاری ـ  فقیه و اصولی بزرگ شیعه ـ  است.
  • )) حقوق بگیران انگلیس در ایران؛ اسماعیل رائین؛ ص102 ـ 103. توضیح آنکه رائین از بدو تأسیس ساواک با شمارۀ رمز 1498 با آن همکاری داشت. او کتاب فراموشخانه و فراماسونری خود را با همکاری ساواک تهیه و منتشر کرد. تطبیق اسناد مندرج در کتاب رائین با اسناد فراماسونری بایگانی ساواک نشان می دهد که بخش مهمی از این اسناد به شکل گزینش شده عیناً در کتاب رائین آمده است. وی با عَلم ـ وزیر دربار شاهنشاهی ایران ـ نیز روابط حسنه ای داشت؛ و همو بود که رائین را به تألیف کتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران وا داشت تا از این رهگذر چهرۀ روحانیت را مخدوش جلوه دهد ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ ج2، ص242ـ246 ـ مطالعات سیاسی؛ موسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب اول، ص41ـ92.
  • )) «به او سخن گفتن آموخت». (الرحمن/4).