فصل هفتم: شهادت طلبی جوانان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1368

زمان (شمسی) : 1385

زبان اثر : فارسی

فصل هفتم: شهادت طلبی جوانان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

               فصل هفتم: شهادت طلبی جوانان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 243

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 244

شهادت افتخار جاودان

‏من شهادت در راه حق و اهداف الهی را افتخار جاودانی می دانم.‏‎ ‎‏من به مادران و پدران جوانانی که در راه اسلام و آزادمنشی، خون‏‎ ‎‏داده اند، تبریک عرض می کنم. من به جوانان عزیز و غیوری که‏‎ ‎‏جان خود را نثار راه دوست کرده اند، حسرت می برم. آوای انقلاب‏‎ ‎‏بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنین انداز و‏‎ ‎‏افتخارساز است. شما ملت شریف، به جوانان غیور ملتهای‏‎ ‎‏اسلامی هشدار داده اید.(395)‏

1 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جوانان و آرزوی شهادت

‏ملتی که غلبه کرد برای اینکه شهادت آرزوی او بود. بعض‏‎ ‎‏جوانهای من از من شهادت را طلب می کردند و مرا قسم می دادند‏‎ ‎‏که دعا کن که شهید بشویم. زنهایی که جوانهای خودشان را دادند،‏‎ ‎‏افتخار بر این کردند که شهید دادیم. و آنکه یک پسر از او باقی‏‎ ‎‏مانده بود باز می گفت این را هم اهدا می کنم.(396)‏

18 / 12 / 57


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 245

استقبال از شهادت

‏رمز پیروزی امروز ما این است که اتکا به خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏داشتیم. رمز پیروزی ما این است که جنبه فقط سیاسی نبود، فقط‏‎ ‎‏برای نفت و امثال اینها نبود؛ جنبه جنبۀ معنوی بود، اسلامی بود.‏‎ ‎‏جوانان ما آرزوی شهادت می کردند، جوانان ما شهادت را استقبال‏‎ ‎‏می کردند؛ همان طور که در صدر اسلام سربازهای اسلام،‏‎ ‎‏شهادت را استقبال می کردند. سربازان ما از شهادت باک ندارند‏‎ ‎‏برای اینکه مردن را... فنا شدن نمی دانند. سربازان ما شهادت را‏‎ ‎‏سعادت می دانند و برای این سعادت کوشش می کنند. رمز پیروزی‏‎ ‎‏اتکال به قرآن و این شیوۀ مقدس بود که شهادت را استقبال‏‎ ‎‏می کردند، خوف در دل آنها نبود. در عین حال که تانکها و‏‎ ‎‏مسلسلها به روی آنها آتش می گشود آنها استقبال می کردند؛ خوف‏‎ ‎‏نداشتند. مشت بر تانک غلبه کرد، مشت بر مسلسل غلبه کرد،‏‎ ‎‏مشت بر ابرقدرتها غلبه کرد. این رمز را حفظ کنید؛ این رمز‏‎ ‎‏پیروزی را تا حفظ کنید پیروز هستید.(397)‏

26 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهادت، سعادت جوانان

‏جوانهای ما شهادت را سعادت می دانند؛ این رمز پیروزی است.‏‎ ‎‏آنها که مادی هستند و مادیگر، آنها هرگز شهادت را نمی خواهند‏‎ ‎‏ولی جوانان ما شهادت را سعادتِ خودشان می دانند، اول راحتِ‏‎ ‎‏خودشان می دانند. این رمز پیروزی بود. آنها که گمان کردند‏‎ ‎‏می توانند در این برهه از زمان بین جوانان من، بین جوانان ما، بین‏‎ ‎‏عزیزان ما اختلاف بیندازند در اشتباهند. جوانان ما همه به اسلام‏‎ ‎‏متوجهند؛ همه با ایمان راسخ به پیش می روند.(398)‏

5 / 2 / 58


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 246

شهادت برای اسلام

‏ما اسلام را می خواهیم. ما اینهمه فداکاری کردیم، جوانهای ما این‏‎ ‎‏همه در مبارزات وارد شدند و زحمت کشیدند و رنج کشیدند و‏‎ ‎‏خون دادند، برای این بود که اسلام را می خواستند. آنی که این‏‎ ‎‏نهضت را پیش برد آنی بود که می گفت من شهادت را فوز می دانم.‏‎ ‎‏شهادت را برای «دمکراتیک» فوز می داند؟ شهادت را برای مسیر‏‎ ‎‏چپ یا راست فوز می داند انسان؟ بچه های ما برای اینکه همان‏‎ ‎‏جمهوری که در شوروی هست، همان جمهوری که کمونیستها‏‎ ‎‏می خواهند، فریاد بزنیم دنبالش؟! ما خون دادیم برای آن‏‎ ‎‏جمهوری؟! ما خون دادیم برای جمهوری غرب؟! ما برای اسلام‏‎ ‎‏خون دادیم. جوانهای ما برای اسلام خون دادند.(399)‏

2 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جوانان، طالب شهادت

‏جوانهای ما شهادت را می خواهند. همین امروز هم، که من این‏‎ ‎‏بیرون ایستاده بودم، یک جوان برومندی فریاد می کرد از آنجا که،‏‎ ‎‏«شما دعا کنید که من شهید بشوم».(400)‏

11 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سعادت دانستن شهادت

‏ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامی؛ یک جوانهایی‏‎ ‎‏مثل جوانهای صدر اسلام که شهادت را برای خودشان فوز‏‎ ‎‏می دانستند، می گفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم. مساله این‏‎ ‎‏بود؛ و مساله این هست.(401)‏

16 / 3 / 58

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 247

‏ ‏

جوانان، عاشق شهادت

‏مکرر پیش من آمده اند، جوانها قسم داده اند به من که شما دعا‏‎ ‎‏کنید ما شهید بشویم؛ حالا هم دارند می گویند. حالا که دیگر قضیۀ‏‎ ‎‏میدان جنگی نیست، الآن هم به من می آیند می گویند که شما دعا‏‎ ‎‏کنید ما شهید بشویم.(402)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دنیاگریزی جوانان

‏الآن هم باز جوانهایی گاهی می آیند پیش من و می گویند دعا کنید‏‎ ‎‏که ما شهید بشویم. شهادت را می خواهند. این یک تحولی بود که‏‎ ‎‏در این ملت پیدا شد که برایشان زندگی این دنیا خیلی مطرح نبود؛‏‎ ‎‏شهادت را می خواستند. اگر مطرح بود این امور مادی این زندگی،‏‎ ‎‏نمی رفتند در مقابل توپ، در مقابل تانکها، مسلسلها.(403)‏

28 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روحیه شهادت خواهی

‏از نجف تا اینجا، مواجه شدم من با جوانهای زیبا، جوانهایی که‏‎ ‎‏اول جوانی شان است، و اینها یکی شان آمد در نجف آمد جلو من‏‎ ‎‏نشست بنا کرد قَسَم دادن من را، که شما‏‏[‏‏را‏‎ ‎‏]‏‏قَسَم‏‏[‏‏می دهم‏‏]‏‏، قَسَم‏‎ ‎‏داد که من شهید بشوم. بعد هم که ما در اینجا آمدیم، زن این تقاضا‏‎ ‎‏را کرده؛ جوانها این تقاضا را کرده اند. زنی که بچه هایش را از‏‎ ‎‏دست داده است باز می گوید که من یکی ـ دو تا دارم این را هم‏‎ ‎‏می دهم. این روحیه، روحیه ای است که اطمینان برای ما می آورد.‏‎ ‎‏این بر همۀ تانکهای عالَم مُقدَّم است؛ یعنی پیروز می شود. این‏‎ ‎‏روحیه، روحیه ای است که خدای تبارک و تعالی اِنعام کرده است،‏‎ ‎‏مرحمت کرده است، این مرحمت الهی را حفظ کنید، این امانت‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 248

‏است. این را کوشش کنید محفوظ بماند.(404)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهادت، میراث اولیا

‏آنگاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او‏‎ ‎‏می رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیای‏‎ ‎‏خدا ـ علیهم السلام ـ شهادت را یکی از دیگری به ارث می بردند،‏‎ ‎‏و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا‏‎ ‎‏می کرده و می کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به‏‎ ‎‏ترور وحشیانه می زنند، ما را از چه می ترسانند؟(405)‏

27 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عواطف امام نسبت به جوانان

‏امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک‏‎ ‎‏دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من،‏‎ ‎‏فلانی را ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این‏‎ ‎‏عکس و باز عکسهای دیگری که از جوانهای ما در این راه شهید‏‎ ‎‏شدند باز احساس یک سنگینی می کنم. بر دوش من سنگین است‏‎ ‎‏این عواطف و آن چیزی که همۀ سنگینیها را سبک می کند، این‏‎ ‎‏است که ما از خدا هستیم و به سوی او می رویم. راه، راه‏‎ ‎‏خداست.(406)‏

10 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

جوانان، مرد شهادت

‏نویسندگان و گویندگان ما ملت را با قلمها و زبانهای خود به پیش‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 249

‏ببرند و جوانان برومند ما را از این پیشامدهای ناچیز نترسانند که‏‎ ‎‏جوانان ما مرد شهادت و شهامتند و از قلمهای مزدور آسیب‏‎ ‎‏برنمی دارند.(407)‏

10 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مباهات امام به جوانان

‏من وقتی شما جوانها را می بینم که با صداقت، با سلامت روح‏‎ ‎‏فعالیت برای اسلام می کنید و خودتان را در معرض خطر مرگ‏‎ ‎‏قرار می دهید مباهات می کنم. افتخار می کنم که در بین مسلمانها‏‎ ‎‏یک همچو جوانهای رشید متعهد هست. از این جهت، ما نباید از‏‎ ‎‏قدرتمندهایی که اتکال به خدا ندارند، اتکال به مسلسل دارند، ما‏‎ ‎‏نباید بترسیم. ترس مال آن است که برای شهادت حاضر نباشد...‏‎ ‎‏جوانهای ما که اعتقاد به ماورای طبیعت دارند، و شهادت را برای‏‎ ‎‏خودشان یک فوزی می دانند، اینها ترس ندارند.(408)‏

12 / 2 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روحیه مکتبی جوانان

‏شما می بینید که حتی این جوانهایی که الآن در اینجا و در لبنان و‏‎ ‎‏اینها مشغول خدمت هستند، چه روحیه هایی دارند. همین دیروز‏‎ ‎‏یک جوانی آمده بود اینجا می خواست یک زنی را عقد کند. بعد از‏‎ ‎‏اینکه صحبت از مِهر شد، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد‏‎ ‎‏که به مکّه من را ببرد. آن جوان می گفت که من زنده نیستم تا تو را‏‎ ‎‏به مکّه ببرم، من شهید می شوم. بالاخره با مدتی صحبت، ما‏‎ ‎‏راضی اش کردیم به اینکه نه، ان شاءالله ، شما هستید و خدمت‏‎ ‎‏می کنید. این یک روحیۀ خیلی خوبی است که در جوانها پیدا شده‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 250

 

‏است و امیدوارم که در همۀ ما این روحیه ها پیدا بشود؛ آن روحیۀ‏‎ ‎‏مکتبی، توجه به مکتب، نه توجه به امور دیگر.(409)‏

6 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ابتهاج امام از جوانان

‏ما این منظره ها را که می بینیم و این عزمهای راسخ و تصمیمهای‏‎ ‎‏جزم که در شما جوانان می بینم، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم‏‎ ‎‏متاثرم. ابتهاج به اینکه یک ملتی آن طور متحول شده است که در‏‎ ‎‏راه خدا همه چیز خودش را ایثار می کند و با آغوش باز دنبال مرگ‏‎ ‎‏می رود. این در طول تاریخ اگر نمونه ای داشته باشد در صدر اسلام‏‎ ‎‏است، بعد از آن نمونه ای ندارد. مثل شما جوانها نمونه ای نیست.‏

‏     و تاثر برای اینکه این جوانهای عزیز ما که باید برای ملت ما‏‎ ‎‏خدمت کنند و برای اسلام خدمت کنند، به دست اشرار یا شهید‏‎ ‎‏شدند و یا معلول؛ این موجب تاثر بسیار است. و تاثر دیگر اینکه‏‎ ‎‏این گروههای منحرف و این اشخاصی که طرفدار ابرقدرتها هستند‏‎ ‎‏و می خواهند همان وضع سابق را پیش بیاورند یا در صدد قدرت‏‎ ‎‏طلبی هستند. چطور می خواهند با خون این شهیدان ما و با این‏‎ ‎‏معلولان ما، اینها را ندیده بگیرند، و برای قدرت خودشان یا برای‏‎ ‎‏اَبَرقدرتها خدمت کنند، و از روی خون این جوانهای ما بگذرند و‏‎ ‎‏خدمت به امریکا یا شوروی بکنند. چطور انسان متاثر نباشد از‏‎ ‎‏اشخاصی که قدرتمندی خودشان را در خون شهیدان ما می بینند؟‏‎ ‎‏آنهایی که برای خودشان و برای قدرت خودشان خون شما جوانها‏‎ ‎‏را و شما معلولها را وسیله قرار می دهند؛ از فطرت انسانی‏‎ ‎‏خارج اند. اینها حیواناتی هستند به صورت انسان. آنهایی که در این‏‎ ‎‏موقعی که جنگ برقرار است و ارتش ما و سپاه ما و همۀ ملت فکر‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 251

‏جنگ هستند، فکر این باشند که گروه خودشان قدرت به دست‏‎ ‎‏بیاورد، اینها جزء انسانها نیستند، اینها حیواناتی هستند به صورت‏‎ ‎‏انسان... تاثر این است که چرا انسان باید این قدر نادان باشد، این‏‎ ‎‏قدر شقاوت داشته باشد؟ جوانهای ما دارند در مرزها و در اطراف‏‎ ‎‏مملکت برای نگهداری جمهوری اسلامی جانفشانی می کنند، و‏‎ ‎‏آنها که نه به اسلام اعتقاد دارند و نه به جمهوری اسلامی، دنبال‏‎ ‎‏این هستند که با خون اینها برای خودشان قدرت درست کنند.(410)‏

4 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهادت بهترین جوانان

‏بهترین جوانان عزیز ما را که می بایست در راه اعتلای اسلام در‏‎ ‎‏سراسر جهان و کشور عزیز کوشش می کردند، شهید و ارتش عراق‏‎ ‎‏را که لااقل می بایست با دشمن اعراب ـ اسرائیل جنایت پیشه ـ به‏‎ ‎‏جنگ برخیزد و قدس را نجات دهد، به تجاوز به کشوری که جز به‏‎ ‎‏اسلام فکر نمی کند وادار و به هلاکت رساندند.(411)‏

12 / 1 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

درس از وصیتنامه جوانان

‏این وصیتنامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال‏‎ ‎‏عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها‏‎ ‎‏را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند‏‎ ‎‏الآن هم وقتی می آیند از من می خواهند که دعا کنم که اینها شهید‏‎ ‎‏بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه‏‎ ‎‏می کند و می خواهد که دعا کنیم که شهید بشود.‏‏(412)‏

1 / 4 / 60


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 252

سیمای نورانی جوانان

‏یک همچو ملتی و یک همچو انسانهای ارزنده ای اسلام تربیت‏‎ ‎‏کرده است یک همچو جوانانی که الآن عکس بسیاریشان در منظره‏‎ ‎‏هست و سیمای نورانی شان در پیش چشم است اسلام تربیت‏‎ ‎‏کرده است، یک همچو مادران و پدران و اقربای شهدایی که در‏‎ ‎‏اینجا عده ای شان حاضر هستند، اسلام تربیت کرده است. من‏‎ ‎‏گمان ندارم که در غیر محیط اسلامی، یک همچو مسائلی تحقق‏‎ ‎‏داشته باشد که پیرزن جوانمرده اظهار بکند که من جوانان دیگری‏‎ ‎‏دارم که آن را هم تقدیم اسلام می کنم و پیرمرد جوان از دست داده‏‎ ‎‏اظهار کند که من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهید بشوم و‏‎ ‎‏جوانهای زیادی که می آیند تقاضا کنند که دعا کنیم که در راه اسلام‏‎ ‎‏شهید بشوند؛ جوان بخواهد که دعا کنیم به شهادت برسد.‏

‏     شما در کجا می توانید در غیر سایۀ اسلام و تربیت اسلامی،‏‎ ‎‏چنین جوانهایی و چنین بازماندگان از جوانهای شهید، پیدا بکنید؟‏‎ ‎‏اینها در عین حالی که جوانان خودشان را از دست داده اند و در‏‎ ‎‏جبهه ها خاندان خودشان را از دست داده اند و آواره شده اند،‏‎ ‎‏مع ذلک، ایستاده اند و شجاعانه در مقابل دشمنها ایستاده اند و‏‎ ‎‏برای فداکاری حاضرند.(413)‏

26 / 7 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

افتخار به شهادت

‏در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان‏‎ ‎‏و اظهار مظلومیت؛ یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان‏‎ ‎‏خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، اینطور ساخته‏‎ ‎‏جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و‏‎ ‎‏افتخار به شهادت می کنند و اگر شهادت نصیبشان نشود متاثر‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 253

‏می شوند و آنطور مادران را می سازد که جوانهای خودشان را از‏‎ ‎‏دست می دهند و باز می گویند باز هم یکی دو تا داریم.(414)‏

31 / 3 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهادت به خاطر دفع قدرتها

‏ما جوانهایمان تاکنون آنقدر شهید داده اند، تاکنون مادرها آنقدر‏‎ ‎‏شهید داده اند، پدرها آنقدر شهید داده اند، جوانها آنقدر خون‏‎ ‎‏خودشان را داده اند برای اینکه شرّ این قدرتهای بزرگ از سر ایران‏‎ ‎‏کم بشود.(415)‏

14 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شوق شهادت

‏الآن شما در این عصر که ملاحظه می کنید جوانهایی هستند که‏‎ ‎‏واقعاً فداکاری می کنند، واقعاً رو به شهادت می روند. کسانی‏‎ ‎‏هستند که واقعاً جوانهایشان را به شهادت می فرستند و خوشحال‏‎ ‎‏هم هستند.(416)‏

27 / 6 / 62

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

جوانان شیفته شهادت

‏الآن ما می بینیم که این جوانهای ما که دارند می روند در جبهه ها،‏‎ ‎‏برای شهادت می روند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقه شان‏‎ ‎‏خوش آمده است این معنا؛ این را از خدا می دانند ؛ چون از خدا‏‎ ‎‏می دانند از این جهت سخت برایشان نیست.(417)‏

‏ ‏

1 / 1 / 64

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 254

عجز از درک ارزش الهی جوانان

‏جوانان عزیز متعهدی که هر یک از آنها ارزشهای الهی ای دارند که‏‎ ‎‏ما از درک آن عاجزیم، شهید شده اند و معلول گردیده اند و به‏‎ ‎‏اسارت درآمده اند و ملتی که مشتاقانه در راه خدا از جان و جوان و‏‎ ‎‏مال و منال خود گذشته اند و داغ عزیزان خود را به جان‏‎ ‎‏خریده اند.(418)‏

16 / 5 / 65


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 255

‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 256