در حالی که فقر و محرومیت در بسیاری از نقاط ایران حاکم بود و هرگونه صدای حق طلبی در گلو خفه می شد و جمعیت بسیاری از مبارزان و حق جویان در زندان و یا تبعید به سر می بردند، شاه و دستگاهش در تدارک عظیم ترین و پرخرج ترین مراسم یعنی (جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران) بودند. به همین مناسبت امام خمینی(س) در اول تیرماه ۱۳۵۰ در سخنرانی خود در جمع طلاب و روحانیون حوزه علمیه نجف، ضمن اشاره به فقر و فلاکت و گرفتاری های مردم ایران و بیان جنایات دودمان پهلوی این جشن ها را تحریم کردند. این سخنرانی در محیط های علمی و دانشگاهی و محافل خبری مستقل بازتاب زیادی داشت.
«...جشنی برای ما نمانده. برای ملت ایران چه جشنی مانده؟ ملت ایران موظف است که با این جشن مبارزه منفی بکند - مثبت نه، لازم نیست. از خانه بیرون نیایند وقتی که این جشنها هست، شرکت نکنند در جشنها؛ جایز نیست شرکت کردن در این جشن ها. هر چه می توانند از زیر بار اینطور چیزها در بروند. اگر علمای ایران دسته جمعی اعتراض کنند همه‏ شان را می‏گیرند؟! همه علمای ایران را می‏گیرند و اعدام می‏کنند یا تبعید می‏کنند؟! اگر از تمام مملکت ایران، علمای ایران- که اقلًا صد و پنجاه هزار نفر معمم در ایران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آیت اللَّه دارد- اگر اینها اعتراض کنند و این مُهر سکوت را بردارند و این امضا را (که به سکوت آنها امضا حساب می شود) این مُهر را بردارند، سکوت را بردارند، همه آنها را از بین می برند؟! آنها اگر می خواستند از بین ببرند اولش خوب بود مرا از بین ببرند؛ نبردند هم؛ صلاحشان نمی دانند. ای کاش صلاحشان بود.»
صحیفه امام، ج۲، ص ۲۶۶ و ۲۶۷

. انتهای پیام /*