در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.
اصلیت خوزستانی دارد. در منطقه جنوب و در کنار کارون بزرگ شده است. دقایق آغازین جنگ را به یاد دارد، زمانی که عراق با 12لشکر زرهی به میهن اسلامی حمله کرد او و دیگر خوزستانی ها سینه سپر کردند و در برابر تجاوز دشمن ایستادند. با توجه به علاقه ای که به ارتش داشت در کنکور دانشگاه افسری ثبت نام کرد ودر سال 1359 با قبولی در آزمون این دانشگاه لباس رزم نیروی زمینی ارتش را به تن کرد. در سمت های مختلفی فرماندهی یگان های نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشت تا اینکه در سال 1387 با حکم فرماندهی معظم کل قوا به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب گردید. 29 فرودین بهانه ای بود تا با امیرسرتیپ احمد رضا پوردستان گفت و گویی داشته باشیم و از نقطه نظرات در خصوص اهداف پیش روی این نیرو و خاطرات وی دی طول هشت سال دفاع مقدس آشنا شویم.
اگرچه مرگ «داد» است، اما آدمی این «داد» را بر نمیتابد و عشق آدمی به حیات و مظاهر آن او را به «بانگ و فریاد» وامیدارد. چه میتوان کرد، آدمی را از مرگ گریزی نیست. «کل نفس ذائقةالموت.» همه کارهای جهان را در است مگر مرگ کان را دری دیگر است آدمی در جستوجوی جاودانگی از ظلمات گذر کرده،از افق افسانهها و اساطیر سر برآورده و به هر آنچه جاودانگی او را تضمین کند، روی خوش نشان داده است. ولی این همه، باز هم گره ناگشودۀ مرگ را نگشاده است و او در هر گامی به مرگ نزدیکتر شده است. گویی فرزند آدم را از این همزاد گزیر و گریزی نیست و تنها آنان که در چشمۀ مصفای خرد و حکمت و عشق و عرفان رویینتن شدهاند،به راز جاودانگی دست یافتهاند. یادگار گرامی امام راحل، حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی رحمةالله علیه، در زمرهمردانی است که به راز بیمرگی وقوف یافتهاند و وجود تابناکش بر آسمان معرفت انسانی همواره نورافشان خواهد بود.
یکی از ویژگی های حاج احمد آقا این بود که در دوران یازده سال رهبری حضرت امام بعد از پیروزی انقلاب سفرهای مکرر و به شکل ناشناس به سراسر ایران، به ویژه مناطق محروم داشتند. به دلیل مشغله زیاد در تهران و حساسیت کاری و همچنین عشق و علاقهایی که میخواستند لحظه ایی از امام جدا نشوند، معمولاً این سفرها کوتاه بود، ولی در تمام موارد ناشناخته بود. بعضی وقتها با لباس بسیجی یا به عنوان پاسدار همراه دوستانشان به مناطق محروم میرفتند و بعد از بازگشت مسائل را خدمت امام گزارش می کردند. نامه هایی از ایشان موجود است که گزارش مسائل مردم و مشکلات و درد دلهای ملت را همانگونه که بیواسطه مشاهده کرده و شنیده است، خدمت حضرت امام ارائه کرده است.
همسر گرامی حضرت امام خمینی(ره) نقل می کند: یک روز آمد... بعد از احوالپرسی ها گفت خانم من امیرالحاج شده ام. گفتم: چرا؟ قضایا را تعریف کرد که آقای خامنه ای به من گفته اند که این مسئولیت را قبول کن. من به او گفتم: احمدجان تو حتماً بهتر از من میدانی که ملک فهد تابع دستورات آمریکاست. اگر شما به آنجا بروی و مصلحت آمریکا چنین قرار بگیرد که شما را بگیرند و به فهد دستور دهد، فهد اطاعت میکند و این چیزی است که هم برای تو و هم برای ایران مناسب نیست، که ایشان رفتند و اطلاعیه ای در جواب نوشتند که خانم راضی نیستند.
بی شک نام سید احمد خمینی برای همیشه در کنار نام امام خمینی باقی خواهد ماند؛ همانی که همواره و بویژه بعد از فوت "سید مصطفی" چه در مبارزه و چه در اداره مبارزه و امور انقلاب و کشور یار امام و یاور مردم بود و لحظه ای پدر را ترک نکرد. چه اینکه رهبر انقلاب برای او فقط"پدر"نبود و"مراد" هم بود. همان او که هم "امین امام" بود هم امین "مردم ".
تاریخ وادی « لاادری » است. در این وادی، گزاره های تاریخی تنها بخش نازلی از تاریخِ زیسته را روایت می کنند. تاریخِ زیسته وقتی پشت پرده های سکوت و رمز می رود، ناشناخته تر و مبهم تر می شود. تاریخ انسان های تاریخ ساز و کم گوی، تاریخِ « نمی دانم » ها است. حیات کوتاه اما پرفرازِ « احمد » فرزند و مشاور رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران در سال 57 از گونه تاریخ هایی است که در آن زیسته با گفته فاصله بسیار دارد. احمد را فرزندش، « گنجینه اسرار انقلاب » خواند، گنجینه ای که بسیار زودتر از معمول، بر خاک رفت تا نه بازکاوی جزئیات که حتی تحلیل کلان روایت های دهه دو دهه 40 و50 و از همه مهمتر دهه 60 همچنان در هاله ابهام بمانند. در بازخوانی حیات خمینیِ پسر، دوران کوتاه زیست او بدون خمینیِ پدر از اهمیت فراوانی برخوردار است. چه، این فرزند امین، « خود » را تمام وانهاده و « دیگری » را گزیده بود. « دیگری» پدر نه، که « مراد » و « عشق » او بود. او پس از سالها « احمد » بودن اینک « خمینی » شده بود ،خمینی دیگری که اگرچه دل در اندیشه خمینیِ راحل داشت اما اینک در نبود پیر جماران، « یادگار امام » بود. صرف نظر از گذشته ها، همین یک عنوان کافی بود تا او به عنوان رجل سیاسی تمام عیار در جمهوری ده ساله مطرح شود.
پایان نامه «ترجمه و شرح برخی اصطلاحات عرفانی کتاب مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة» به کتابخانه و آرشیو افزوده شد.
روزى مرحوم آقاى بروجردى ، مرحوم آقاى حجت ، مرحوم آقاى صدر، مرحوم آقاى خوانسارى ، رضوان اللَّه علیهم، براى مذاکره در یک امر سیاسى در منزل ما جمع شده بودند. به آنان عرض کردم که شما قبل از هر کار تکلیف این مقدسنماها را روشن کنید.
در پی سخن امام به این مضمون که «بروید تحکیم وحدت کنید» دانشجویان مسلمان در شهریور ۵۸ گردهم آمدند تا شیوه های وحدت و تشکل یافتن در قالب اتحادیه ای فراگیر را به بحث بگذارند.
پایان نامه «ترجمه و تحقیق مبحث حرمت غیبت از کتاب مکاسب محرمه امام خمینی(س)» به کتابخانه و آرشیو افزوده شد.
به حق منشور روحانیت نام گرفته است. در ارتباط با این موضوع، گرچه حوزه های علمیه باید پیش قدم باشند، اما به نظر می رسد دانشگاه ها در سال های اخیر بیشتر به این مهم توجه داشته اند. حوزه ها که هر چه دارند، از امام دارند باید برای تبیین و تشریح این منشور بلند که در واقع نقشه راه روحانیت است، بحث کنند که به فراموشی سپرده نشود، اما متأسفانه این مهم صورت نگرفته و کمتر توجهی به این پیام شده است. این نقص بزرگی است که باید برطرف شود. امام در حوزه ها مظلوم واقع شده است و به نظر می رسد افکار ایشان بتدریج به حاشیه می رود، لذا ضرورت دارد هر کس به سهم خود در حوزه ها، مؤسسات فرهنگی و... نسبت به تبیین اندیشه ها و افکار امام و نشر سیره عملی امام بکوشد تا نسل های بعدی، روحانیون، طلاب جوانی که دوران امام را بخوبی درک نکرده اند، از این چشمه زلال و افکار بلند بهره مند شوند.
امام خمینی (س) درتاریخ سوم اسفند ماه سال 1367 پیامی با عنوان منشورروحانیت برای روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات صادرکردند.موضوع این پیام امام خمینی (س) تعیین استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران ورسالت حوزه های علمیه بود.متن کامل این پیام به شرح زیراست:
مؤسسه فرهنگی دین پژوهی «بشری» به اعتبار رسالتی که در حوزه پژوهش و آموزش درباره موضوع روحانیت به مثابه یک نهاد یا یک سازمان یا یک قشر، برای خود قائل است، بررسی مجموعه آثار و کتاب های درباره روحانیت، نقد آنها و بازتحلیل آنها و فراهم کردن زمینه تقدیر و تشکر از صاحبان آثار برتر و فراهم کردن زمینه تحقیقات جامع تر و علمی تر و عمیق تر و تأثیرگزارتر درباره این نهاد مقدس را از سال ها پیش در دستور کار خود قرار داده است. یکی از کارهایی که در حوزه روحانیت شناسی و روحانیت پژوهی در دستور است، شناسایی آثار، گردآوری آنها، تشکیل کتابخانه تخصصی، فراهم کردن سایت ویژه و گزاره مان نگاری از این آثار و تهیه مقالاتی در تحلیل و بررسی و نقد این آثار است که اولین گام در این زمینه به تولید دو اثر، یکی در 800 صفحه و دیگری در 420 صفحه با عنوان «روحانیت، نگرش ها و نگارش ها» منتج شد.
کتابی با عنوان «نگرش ها درباره روحانیت» تدوین شده که البته هنوز به چاپ نرسیده است. در این کتاب 15 مقاله تألیف و تدوین شده و دیدگاه برخی از شخصیت های حوزوی را درباره روحانیت تحلیل کرده است. این کتاب مقدمه ای دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنم. در مقدمه این کتاب آمده است، روحانیت یک خاستگاه دینی دارد و یک هویت تاریخی، یعنی روحانیت اصل وجودش را از مبانی دینی و رسالت دینی گرفته، ولی هویتش در طول تاریخ شکل گرفته است. آنچه ما اکنون به عنوان روحانی و روحانیت می شناسیم، به مرور زمان شکل گرفته گر چه خاستگاه آن دینی است، هویتش تاریخی است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.