انقلاب ایران به عنوان میراث دار یک فرهنگ بزرگ و غنی اسلامی شیعی و میراث دار مبارزات بخش عمده ای از اصلاح گران دینی در چند صد سال اخیر است، و انقلابی است که باید از آن پاسداری کنیم، باید از آن حمایت کنیم، و حمایت و پاسداری هم این است که اهدافش شناخته شود و به صورت منطقی و عقلانی ارزشهایش مطرح شود، جدای از این باید به کارآمدی این اندیشه در عرصه ی داخلی توجه شود، چون اصولاً فکر به تنهایی کافی نیست، فکر در صورتی ماندگار می شود که بتواند کارآمدی خودش را هم اثبات کند و این کارآمدی باعث رشد آن اندیشه می شود، باعث بالندگی آن اندیشه می شود، در واقع یکی از معیارهایی که یک اندیشه می تواند اثبات کند که اندیشه ی برتر است، در عرصه ی عمل است، در عرصه ی کارآمدی هست، به همین دلیل واقعاً باید توجه بیشتری به بحث کارآمدی اندیشه شود، نظریه پردازان به این بحث باید بپردازند که واقعاً چگونه ما می توانیم آن اندیشه ها را به شکل کارآمدی مطرح کنیم.

همت تو باید در همه حرکات و سکنات و اندیشه و فکرت در توجه به خداوند متعال و ملکوت او باشد، چرا که به سوی خدای متعال مسافری و ممکن نیست در این سفر با قدم نفْس راه پیمودن، پس چاره ای نیست جز آنکه با قدم خدا و رسول سفر کنیدر بهار 1382 که همایش «اندیشه های اخلاقی و عرفانی امام خمینی (س)» توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در قم برگزار شد، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به عنوان سخنران افتتاحیه مطالب مبسوطی بیان فرمودند که خلاصه ای از آن به شرح ذیل است:
امام (رضوان الله تعالی علیه) خصوصیاتی داشت که در دیگر عارفان کمتر بود. البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. هر یک از عُرفا مظهر اسمی از اسماء الله هستند. کاری که دیگران کرده اند این است که کتابهای مبسوطی در این زمینه نوشته اند، امام (رضوان الله علیه) فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود.
خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنتشان بین اخلاق و عرفان کاملاً فرق گذاشتند. فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویا است و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، فلسفه فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست، تا بگوئیم یکی پویا است
سرانجام، در حالی که هنوز دولت بختیار با حمایت امریکا و بقایای ارتش شاهنشاهی در مصدر کار بود و شایعۀ کودتای نظامیان در رسانه های داخلی و خارجی در سطحی گسترده مطرح بود، پرواز انقلاب فرا رسید؛ 12 بهمن نقطۀ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی شد و 10 روز پس از آن، بساط سلطنت 2500 سالۀ شاهان در ایران برچیده و حکومت اسلامی برقرار شد.
یکی از روشهای جلب اعتماد مردم مسلمان، تمسک به اسلام ناب محمدی است، در نگرش امام خمینی(س)، به دست آوردن قلوب ملت، با عمل به اسلام و احکام الهی میسر است؛ چرا که در نگرش الهی، خداوند مقلب القلوب است، بدین معنا که اگر مدیری در جهت رضای خداوند و عمل به موازین شرعی، کوشش و تلاش نماید و در این مسیر متحمل شداید گردد، خداوند ـ تبارک و تعالیٰ ـ قلوب انسانها را به سوی وی بر می گرداند.
کارتر در پیام خود، از امام خواسته بود که ایشان تمامی نیروهای خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با بختیار به کار گیرد. و با اعلام اینکه خروج شاه قطعی است و طی چند روز آینده روی خواهد داد، مدعی شده بود که خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد کرد. و به همین دلیل از امام پذیرش یک دوره سکوت و آرامش را خواستار شده بود. البته امام در پاسخ به این هیأت، حمایت از دولت بختیار و احتمال وقوع کودتا را منتفی دانستند و با تأکید بر ضرورت آرامش، خروج شاه از کشور و تشکیل حکومت منتخب ملت را، راه اصلی رسیدن به آرامش دانستند.
هوش فوق العاده امام، دانش بسیار قوی، مطالعات فراوان امام و دیدن حوادث خاص در دوران زندگی خودشان که همه درس بوده اند، در امام مجموعه ای از اندیشه ها را به وجود آورده بود که نتیجه اش این انقلاب عظیم شد.
جمهوریت به مثابه ظرف و شکل، و اسلامیت به مثابه محتوا و ماهیت نظام تازه تأسیس کشور ایران، همواره مد نظر امام خمینی(س) بوده است. ایشان مبنای مشروعیت نظام جدید پس از پیروزی انقلاب اسلامی را مردمی بودن و اسلامی بودن آن میدانستند. از این رو، در شرایطی که بدیلهایی همچون جمهوری دموکراتیک و یا حکومت اسلامی از سوی برخی افراد و گروهها مطرح میشد بر «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» تأکید میکردند.
هاشمی رفسنجانی یکی از اعضای بلندپایه انقلاب و شورا که بعدها سمتهای عالی حکومتی را نیز پذیرفتند، ... گفته است:
شورای انقلاب در شرایطی کار را به عهده گرفت که هیچ ارگان قابل اعتمادی در این کشور وجود نداشت و مشکلاتی که از برخورد نیروهای پلیسی و ارتش با مردم ایجاد شده بود و انتظاراتی که مردم از حکومت انقلابی داشتند و صف بندیهایی را که در مقابل انقلاب می شد شورای انقلاب مسئولیت اداره کشور را در این شرایط به عهده گرفت همه چیز را می بایست از صفر شروع می کردیم.
امام وقتی در پاریس بودند ، برای حل مشکل سوخت مردم در آن زمستان سرد گروهی را تعیین کردند که تقریباً سالخورده بودند. جوان ترین شان من بودم. بعد که شورای انقلاب را تشکیل دادند، هسته ی این شورا از ما شکل گرفت که پنج نفر بودیم. آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور امام را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند.
این وصیتنامه چراغ بسیار روشنی است برای هدایت مسیر همه مسئولین به سمت اهداف اصلی نظام و مبنای اساسی حکومت دینی و مردمسالاری دینی.
امام به آرمان های بلند دیرینه و آرزوهای تحقق نیافتۀ مصلحان، احیاگران و دردمندان تاریخ – در قلمرو نظر و عمل – عینیت بخشید؛ از همین روی باید او را خاتم احیاگران و مصلحان تاریخ اسلام بلکه بشریت خواند.
ظهور پر فروغ امام خمینی در دهه های پایانی قرن بیستم میلادی، دیگر بار تلألؤ فروزان معنویت را در همه جهان گسترانید و یاد و خاطره بعثت انبیا و امامت اوصیا (علیهم السلام) را در خاطره ها زنده کرد.
از بعضی از نزدیکان امام شنیده می شد که نماز شب را ترک نمی کردند. بعضی از طلاب از ایشان پرسیدند که آیا اشتغال به نماز شب قبل از سپیده صبح بهتر است یا مطالعه کتابهای علمی؟ در جواب فرمودند: نماز شب را سریعتر بخوانید، سپس مشغول مطالعه شوید.
امام خمینی، با درک و شناخت کامل از آدم و عالم، با جامعیت در علوم نظری وعملی، با زهد و وارستگی و شجاعت و قدرت در تصمیم گیری، چهارچوب حکومت اسلامی را مشخص کرد و جامعۀ آرمانی خود را بارها و بارها در طی مصاحبه ها، سخنرانی ها، تقریرات، ترسیم کرد. او با زندگی ساده و بی تکلّف، با این که در قلب ها جای داشت، آن همه عظمت و بزرگی را به رنگ ریا نیالود و جان قدسی خویش را اسیر آفت حقیقت سوز مقدس مآبی نکرد.
امام گفت: من هرجا بروم سجاده ام را پهن می کنم و به فعالیتم ادامه می دهم.
جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود می آورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است.
امام خمینی می فرماید: از جمله توطئه هایی که اثر گسترده ای در کشورهای مختلف و کشور عزیز ما به جا گذاشته، و پیوسته آثار آن در حد وسیعی پا بر جاست، این است که دولت های تحت سلطۀ استعمار را وادار کردند بیگانه از هویت خود زندگی کنند، تا مجذوب و مبهوت غرب و شرق شوند.
حضرت امام هدف و مقصد ما را از اول روشن کردند هدف ما رسیدن به آرمان هایی است که دین حنیف اسلام برای ما ترسیم کرده و ما در آن جهت در حرکت هستیم البته راه طول و درازی داریم تا به قله این آرمان ها و ایده آل های خود برسیم. تا به امروز در این سی و سه سال، خوشبختانه ملت به پیروی از ارشادات امام عزیز و رهبری عزیزمان، توانسته اند راه را به خوبی بپیمایند. ما هر چند گاهی در پیمایش این راه، گاهی با کندی و گاهی هم با تندی حرکت کرده ایم اما جهت را هرگز گم نکرده ایم.