پرتال امام خمینی(س)- سید محمود صادقی: 1. از نگاه همه مؤمنان و باورمندان به ادیان الهی، دین چهره و جلوه مهربانی حق سبحانه و تعالی است که دست افکندن در ریسمان آویخته آن، فلاح و رستگاری را برای همه ابنای بشر به ارمغان می آورد؛ به این معنی سعادت جوامع بشری نیز تنها در پرتو نفوذ آوای دلنشین وحی در پرده نفوس و ژرفای قلوب انسانها شکل می گیرد؛ به این ترتیب فلسفه وجودی انبیا و ادامه راه ایشان با محوریت اوصیا و اولیای الهی نیز تثبیت می شود.

در حقیقت انبیاء و اوصیای الهی می کوشند که با معرفی صراط مستقیم و راهنمایی بشر به سوی آن، تیرگی های جهالت و ضلالت را با فروغ روشنی بخش علم و دانایی از میان برداشته، به زندگی و حیات انسان تعالی بخشند. اوصیای پیامبران نیز همچون پیامبران و رسولان حق، این مسئولیت طاقت فرسا را پس از ایشان بر دوش کشیده اند؛ لیکن در عصر فقدان انبیا (علیهم السلام) و روزگار غیبت اوصیا، این وظیفه طاقت سوز و مسئولیت توان گیر بر عهده عالمان و اندیشمندانی است که با همه هستی خود حقیقت دین را دریافته و همه وجود خویش را وقف اجرای احکام و فرامین آن کنند.

2. بی شک تاریخ پر فراز و نشیب بشری، از این دست عالمان و اندیشمندان و در یک کلام اولیای الهی، نام های ماندگاری در خاطر دارد که رنج مبارزه و جهاد برای اعتلای کلمه مقدس توحید را به جان خریدند، و با حرکت الهی _  انسانی خود، یاد و خاطره انبیای عظام و اوصیای کرام ایشان را در خاطره ها زنده کردند.

شخصیت کم نظیر امام خمینی نیز در کنار چنین نامدارانی قرار می گیرد. ظهور پر فروغ ایشان در دهه های  اخیر ، دیگر بار تلألؤ فروزان معنویت را در همه جهان گسترانید و یاد و خاطره بعثت انبیا و امامت اوصیا (علیهم السلام) را در خاطره ها زنده کرد.

حرکت عظیم و نهضت بی نظیر امام خمینی، گرچه منشأ و ریشه ای قرآنی دارد، لیکن در حقیقت، خود آزادی را برای همه انسانها در نظر دارد؛ در حقیقت هدف اولی و اساسی امام خمینی، بر داشتن حصارهای ستم و زنجیرهای ظلم است که بر دست و پای انسان عصر مدرن نهاده شده است؛ لیکن راهی که آن نادره دوران برای نیل به این مقصود برگزیده است، در مرتبه نخست، گسستن بندها و اغلالی است که طواغیت زمان و شیاطین دوران برگردن دین نهاده اند.

امام خمینی به نیکی دریافته بود که منشأ و ریشه سیاه روزی انسان عصر مدرن، اسارت، رقیت و بردگی دین در دست استعمارگران و استثمارگران عصر است، چرا که دین آزاد و رها، انسانی آزاد و رها تربیت می کند. از این رو همه تلاش ایشان در طول سال های مبارزه، آزاد سازی دین و قطع دست و پای متجاوزان به حریم آن بوده است، تا با آزادی و رهایی دین، زمینه برای تربیت انسان های آزاد و آزاده فراهم گردد.

امام خمینی این مسیر صعب و سخت را با بلندای اندیشه، صلابت نفس، استواری ایمان و البته قلبی آرام و ضمیری امیدوار به فضل خدا پیمود و به ستاره ای پر فروغ در تاریخ اندیشه انسانی مبدّل گردید.

3. پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(س) را باید نقطه عطف تاریخ معاصر نام نهاد و البته به این نکته نیز توجه داشت که این خیزش مردمی در دوره ای روی داده است که جهان، انقلابات و خیزش های بسیاری را تجربه کرده است؛ لیکن آنچه این انقلاب را در میان انقلابات مختلف و رنگارنگ این عصر متمایز می سازد، دو ویژگی مردمی بودن و اسلامی بودن آن است.

جهان، همچنین پس از انقلاب اسلامی سال 1357، خیزش های اسلامی بسیاری را تجربه کرده است و اکنون نیز در پس گذشت بیش از سه دهه از آن تحول عظیم، هنوز هم، انقلاب ها و دگرگونی های بسیاری در سطح جهان، به خصوص در کشورهای اسلامی، روی می دهد که هر یک از اینها دست کم در سطح نام و نشان، پسوند اسلامی به خود می گیرند؛ لیکن باید به این نکته توجه داشت که آنچه در ایران، تحت عنوان انقلاب اسلامی در سال 57 شکل گرفته است، با آنچه اکنون در دیگر کشورهای اسلامی جریان یافته، به صورت ماهوی تفاوت دارد که البته ریشه این تفاوت را باید در اندیشه های اسلامی رهبر فقید این انقلاب جست و جو کرد.

4. نگاه متفاوت امام خمینی(س) به جهان و تلقی خاص ایشان از شریعت اسلامی، تفسیری رحمانی از حقیقت اسلام ارائه می کند که با تلقی های رایج از دین تفاوت اساسی دارد.

امام خمینی در گام نخست، انقلاب اسلامی را بر اصول و مبانی قرآنی بنیان می نهد، چرا که از نگاه قرآن کریم، نظام آفرینش بر پایه و ستون استوار حق بنیان گرفته و بطلان را در آن راهی نیست (سوره حجر 85). بر همین اساس هرچه رنگ حق داشته باشد و مطابق با میزان حق شکل گیرد، کلیت و دوام یافته، تا همیشه تاریخ ماندنی است و در مقابل، آنچه در برابر حق پرچم بیفرازد، محکوم به زوال و نیستی است.

پیروزی حق و نابودی باطل، اصلی جاودانی و همیشگی در نظام آفرینش است که در همه ادوار تاریخ برقرار است (سوره فاطر، آیه 43). گرچه باید به این نکته توجه داشت که قیام، زمانی به صفت «حق» متصف می شود که اعتقاد عمیق به معارف الهی و برقراری قسط و عدل و قوانین الهی زیر بنای آن را تشکیل دهند.

به این بیان قیام و انقلاب برای حاکمیت حق، هیچ گاه در برابر باطل سر تسلیم فرود نمی آورد و نیز هرگز، برای رسیدن به مقصود، دست بیعت به باطل نمی دهد، چرا که حکومت حق، در پی خشکاندن ریشه باطل و بر کَندن شاخ و برگ های آن است.

منبع: حریم امام، شماره 120

. انتهای پیام /*