عناوین مطالب دیوان شعر امام

پرچم

پرچم

این عید سعید عیدِ حزبُ‌ الله استدشمن ز شکستِ خویشتن آگاه استچون پرچم جُمهوری‌ اسلامی‌ ماجاوید به اسمِ اعظمِ الله است.12 فروردین 1363

تشنه ی   پاسُخ

تشنه ی پاسُخ

ای‌ دوست هر آنچه هست، نور رُخ توستفریادرس دل، نظر فرُخ توستطی‌ شد شب هجر و مطلع فجر نشد[1]یارا! دل مُرده تشنه‌ی‌ پاسخ توست.18 اسفند 13631- در دستنوشته ی دیگر: «طی شد شب قدر ...

ما  عَرَفْناکَ

ما عَرَفْناکَ

فاطی‌ که ز من نامه‌ی‌ عرفانی‌ خواستاز مورچه‌ای‌، تخت سُلیمانی‌ خواستگویی‌ نشنیده «ما عَرَفْناکْ»[1]از آنکجبریل از او نفخه‌‌ی‌ ...

جُمهوری  ما

جُمهوری ما

جُمهوری‌ ما، نشانگر اسلام استافکار پلید فتنه‌جویان خام استملّت به رهِخویش جلو می‌‌تازدصدام، به دست خویش در، صد دام است12 فروردین1363

فریاد ز من!

فریاد ز من!

ای‌ پیر! هوای‌ خانقاهم هوس استطاعت نکند سود، گناهم هوس استیاران همه سوی‌‌ کعبه کردند رحیلفریاد ز من، گناهگاهم هوس است.اسفند 1363

چراغ  فطرت

چراغ فطرت

فاطی‌ که به قول خویش اهل نظر استدر فلسفه کوششِش بسی‌ بیشتر استباشد که به خود آید و بیدار شودداند که چراغ فطرتش در خطر است.اردیبهشت 1363

فریاد

فریاد

از درد دلم، بجُز توکی‌ با خبر است[1]یا با من دیوانه، که در بام و در است؟طغیان درون را به که بتوانم گفت؟فریاد نهان را به دل کی‌ اثر است؟اسفند 13631- خواجه ی شیراز نیز فرموده است:هر روز ...

جُمهوری   اسلامی

جُمهوری اسلامی

جُمهوری‌ اسلامی‌ ما جاویداستدشمن ز حیات خویشتن نومید استآن روز که عالم ز ستمگر خالی‌ استما را و همه ستمکشان را عید است12 فروردین 1363

هیهات!

هیهات!

فاطی‌! تو و ره به کوی‌ دلبر، هیهات!نظّاره‌گریِّ‌ روی‌ دلبر؟ هیهات!این راه، رهی‌ نیست که پیمایی‌ توجبریل در آن فکنده شهپر، هیهات!اردیبهشت 1363

باده ی   اَلَسْت

باده ی اَلَسْت

هُشیاری‌ من بگیر و مستم بنماسرمست ز باده‌ی‌ الستم بنمابر نیستیم فزون کن از راه کَرمدر دیده‌ی‌ خود هر آنچه هستم بنما.اسفند 1363

طفلِ  طریق

طفلِ طریق

ای‌‌ پیر طریق! دستگیری‌ فرما!طفلیم در این طریق، پیری‌ فرما!فرسوده شُدیم و ره به جایی‌ نرسیدیارا! تو در این راه امیری‌ فرما[1]!اسفند 13631- چون بسیاری از رباعیّات، ...

درِ  وصل

درِ وصل

ای‌ دوست! ببین حال دل زار مراوین جان بلا دیده‌ی‌ بیمار مراتا کی‌ درِ وصل خود به رویم بندی‌؟جانا مپسند دیگر آزار مرا.بهمن 1363

دلِ  خواب

دلِ خواب

چشم تو و خورشید جهانتاب کُجا؟یاد رُخ دلدار و، دل خواب کجا؟با این تن خاکی‌، ملکوتی‌ نشوی‌ای‌ دوست! تراب و رَبُّ الأرْباب کجا؟!26 خرداد 1363

در  مدح ولی  عصر(عج)

در مدح ولی عصر(عج)

دوستان! آمد بهار عیش و فصل کامرانی‌مژده آورده گل و خواهد ز بلبُل مژدگانی‌باد، در گلشن فزون از حد نموده مُشک بیزی‌ابر، در بُستان بُرون از حد نموده دُرفشانی‌برقْ رخشان در فضا، ...

بهاریه ی  انتظار

بهاریه ی انتظار

آمد بهار و، بوستان شد رشک فردوس برینگُلها شکفته در چمن، چون روی‌ یار نازنینگسترده باد جانفزا، فرش زمرّد بی‌شمرافشانده ابر پر عطا بیرون ز حد، دُرّ ثمیناز ارغوان و یاسمن، طرف چمن شد ...

مدیحه ی  نوریْنِ نیّریْن: فاطمه ی  زهراء  و فاطمه ی  معصومه  - سلام الله علیها –

مدیحه ی نوریْنِ نیّریْن: فاطمه ی زهراء و فاطمه ی معصومه - سلام الله علیها –

ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر!وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر!آیت رحمتز جلوه‌ی‌ تو هویدارایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَرجودت، همبسترا به فیض مقدّسلطفت همبالشا به ...

خلوت  مستان

خلوت مستان

در حلقه‌ی‌ درویش، ندیدیم صفایی‌در صومعه، از او نشنیدم ندایی‌در مدرسه، از دوست نخواندیم کتابی‌در مأذنه، از یار ندیدیم صدایی‌در جمع کتب، هیچ حجابی‌ ندریدیمدر ...

غمزه ی   دوست

غمزه ی دوست

جز سر کوی‌ تو، ای‌ دوست! ندارم جایی[1]در سرم نیست، بجُز خاک درت سودایی‌بر در میکده و، بُتکده و، مسجد و، دیرسجده آرم که تو شاید نظری‌ بنمایی‌مشکلی‌ حل نشد از مدرسه و ...

صفحه 7 از 33 < قبلی | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | بعدی >