اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
بیست و دوم آبان ماه سال ۷۵ بود که آیت الله سید مرتضی پسندیده، برادر بزرگتر امام خمینی(س) در جوار رحمت حق آرام گرفتند. کتابی از خاطرات ایشان با عنوان خاطرات آیت الله پسندیده سال ها قبل به چاپ رسید که در آن به بیان تاریخچه ای از خاندان خود و شهر خمین و... پرداخته اند...
حضرت امام همیشه تأکیدشان بر حفظ آبروی افراد بود. در مواردی که تخلفی از مدیران سر می زد، می فرمودند؛ آنها را بخواهید و بگوئید؛ خودشان دست از این کارهایشان بردارند، نصیحت محرمانه بکنید و کار را تمام کنید.
روزگار هشت ساله دفاع مقدس با خاطرات تلخ و شیرین همراه بود و امام به عنوان رهبر جمهوری اسلامی موضع گیری های متفاوتی در قبال شنیدن اخبار جنگ داشتند که حاج احمد آقا تلخ ترین و شیرین ترین آن را روایت کرده است.
بعد از تبعیدم مناظراتی با اعضای انجمن حجتیه داشتم و از همان جا نامه ای به امام نوشتم که این افراد انحراف دارند و امام در جواب فرمودند من از وقتی فهمیدم هیچ کمکی به اینها نکردم؛ این سبب شد تا انجمن به مخالف با من بپردازد.
از سوریه و لبنان برگشته بودند، به فرودگاه که رسیدند یکراست راهی جماران شدند. جلسه شورای عالی دفاع هم برقرار بود. آنها هم وارد شدند. وقت اما وقت نماز بود. بعد از نماز گزارش کار دادند و آنگاه همگی سراپا گوش شدند.
گلوله های توپ اتریشی بود که در عملیات بدر، زمین زیر پای بچه ها را به لرزه در می آورد. تعداد شهدا رفته رفته رو به فزونی می گذاشت. خبر به امام که رسید، پیام مهمی صادر کردند. حاج احمدآقا مامور ابلاغ پیام شد و آبی بر آتش دشمن ریخت.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی از سابقون نهضت امام خمینی(س) و از همراهان صادق انقلاب اسلامی که حافظه وی مانند لوح فشرده ای از اسناد پیش و پس از انقلاب اسلامی است، در خاطرات خود به بیان علت جنگ ایران و عراق پرداخته است.
برای امام فرقی نمی کرد شلوغ است یا خلوت، روز است یا شب، ایشان طبق برنامه همیشگی شان زیارت رفتن در دستور کار زندگی شان بود.
با اینکه «زندگی طلبگی ایشان» به «زعامت عام جهانی» تبدیل شده بود، ولی تحولی در آن دیده نمی شد و کاملاً مقتصدانه بود.
محمدعلی رحمانی، عضو دفتر امام خمینی(س) به جماران گفت: آقای رجایی خدمت امام رسیدند و گزارششان را داده بودند و ما که آنجا نبودیم که ببینیم چه مطلبی بوده است.
امام هر شب بعد از نماز مغرب و عشا با تاکسی در شهر قم می گشتند و به چند مسجد و تکیه سر میزدند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.