اول آبان ماه سال ۵۶ بود. خبری دهان به دهان میان کوچه پس کوچه های نجف تکثیر می شد. خبر این بود: پسر حاج آقا روح الله از دنیا رفته است. وجودش را تاب نیاورده بودند و او را به شهادت رسانده بودند.
برای امام فرقی نمی کرد شلوغ است یا خلوت، روز است یا شب، ایشان طبق برنامه همیشگی شان زیارت رفتن در دستور کار زندگی شان بود.
با اینکه «زندگی طلبگی ایشان» به «زعامت عام جهانی» تبدیل شده بود، ولی تحولی در آن دیده نمی شد و کاملاً مقتصدانه بود.
محمدعلی رحمانی، عضو دفتر امام خمینی(س) به جماران گفت: آقای رجایی خدمت امام رسیدند و گزارششان را داده بودند و ما که آنجا نبودیم که ببینیم چه مطلبی بوده است.
امام هر شب بعد از نماز مغرب و عشا با تاکسی در شهر قم می گشتند و به چند مسجد و تکیه سر میزدند.
زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی ام، یکی از متون فلسفی را می خواندم...
آیت الله به جای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین میکرد
پانزدهم مرداد سال ۶۶ بود، درست روز عید قربان، گلوله ضد هوایی ماموریت پیدا کرده بود تا عباس را به قربانگاه بفرستد. ابتدا مجروح و لحظاتی بعد شهادت را به آغوش کشید.
در یک سال قمری کربلا هفت زیارت مخصوصه دارد و نجف سه زیارت مخصوصه. امام خمینی عارف عابدی بودند که سعی در انجام مستحبات می کردند از جمله اینها همین زیارت های مخصوص کربلا و نجف بود.
آقای کوثری که سال ها در قم روضه خوان خاص امام بود نقل می کرد: پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند خوب به موقع آمدی امام را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم،
از جمله برنامه های عبادی امام، تقیدشان به خواندن زیارت عاشورا بود. مشهدی جعفر از چگونگی انجام آن گفته است.
از رفتارهایی که امام به هنگام تشرف به حرم امام حسین علیه السلام مقید به آن بودند این بود که هیچ گاه از پایین پای حضرت عبور نمی کردند. علت این امر در روایتی آمده است.
مجلس خبرگان باید باشد و به کار خود ادامه دهد.
رابطه امام موسی صدر و شهید بهشتی، آخرین دیدار و سفرشان، دغدغه شهید بهشتی نسبت به سرنوشت امام موسی صدر از جمله مسائلی است که مرحوم صادق طباطبایی آن را به زیبایی روایت کرده است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.