هر چقدر در مکتب اهل بیت علیهم السلام شاگرد زرنگ تر باشی به همان میزان به آنها شباهت پیدا می کنی. امام هم یکی از آن شاگردهای ممتاز بود. خانم حائری همسر حاج آقا مصطفی خمینی از نوع رفتار امام و تقیدشان به نظافت و نظم روایت شیرینی دارد.
روزی ساعت تقریبا ۵ / ۱۱ بود که از داخل حیاط عبور می کردم. در این لحظه حاج احمد آقا مرا صدا زدند و فرمودند بروید مهیا شوید باید به قم بروید. به اتاق حاج احمد آقا رفتیم و ایشان مقداری کاغذ از حضرت امام گرفته بودند. آنها کاغذها را به من دادند و فرمودند تکثیر کنید. هر چیزی که آنجا به ما می دادند اصلا کنکاش نمی کردیم که ببینیم محتوایش چیست ولی هنگام زیراکس برای اینکه اول و آخر آن را تشخیص بدهیم مجبور شدم به کاغذ نگاهی بیندازم و کلمات را ببینم نوشته شده بود مثلا صدر عالیه هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی آقای گورباچف. فهمیدم که موضوع مربوط به اتحاد جماهیر شوروی است پس از آن به آقای جوادی آملی زنگ زده بودند و گفته بودند که نامه را برایتان ارسال می کنیم. از من پرسیدند که کی حرکت می کنی؟ گفتم همین حالا. آنها هم به آقای جوادی آملی گفتند که ساعت دو نامه به منزلتان می رسد. نامه را داخل پاکتی گذاشتیم در آن را چسباندیم. خیلی به من سفارش کردند که فلانی این نامه مبادا گم بشود، حتما اسلحه با خودت ببر و در بین راه اگر ماشین ات پنچر شد این نامه را از خودت جدا نکن. سفارشاتی داشتند. به سمت قم حرکت کردم و حوالی ساعت دو به قم رسیدم و مستقیم به بیت آیت الله جوادی آملی رفتم. ایشان منتظر بودند. خودشان دم در آمدند و استقبال
امیر سرتیپ خلبان حسین خلیلی از همرزمان شهید بابایی در خاطراتش از ایشان به روایت حک یا ثارالله بر روی کلاه او پرداخته که خواندنی است.
احمد کشوری، خلبان شجاع هوانیروز در پانزده آذر ماه یعنی دو ماه و نیم بعد از حمله رژیم بعث عراق به ایران به شهادت رسید. دوستانش شهیدان فلاحی و شیرودی به نقل خاطراتی از او پرداخته بودند.
در این گونه مراسم نوعا مهمترین شخصیت را در آخر مجلس دعوت می کنند. مجری جلسه از آیت الله سید رضی شیرازی به عنوان عالمی برجسته و شخصیتی که یک عمر معارف قرآنی را به مردم آموخته است برای دریافت لوح «خادم القرآن الکریم» دعوت کرد. آیت الله شیرازی که در ردیف اول نشسته بودند برخاستند تا به بالای جایگاه بروند. حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی رئیس جمهور با عجله از پله های جایگاه پایین آمدند و اجازه ندادند که ایشان به زحمت بیفتند و با نهایت احترام و تشکر از اینکه حضور در این مجلس را پذیرفته اند لوح را تقدیم ایشان کردند.
چهاردهم آذر ماه بود که عباس بابایی که قرار بود سال ها بعد سرباز دلیری برای این آب و خاک شود در قزوین به دنیا آمد. او درخواست هایی از همسرش داشته که موجبات شادمانی و خوشحالی اش را فراهم می کرده است.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی به بیان خاطره ای از پیوستن اعضای سفارت ایران در پاریس به امام خمینی پرداخته است.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.