اصول آموزش و پرورش از دیدگاه حضرت امام(ره)

دکتر مصطفی عسگریان

دانشگاه تربیت معلم

مقدمه:

در این مقاله نخست مفهوم اصول را بیان می کنیم، سپس اصولی را که در آموزش و پرورش مطرح است با استفاده از نظرات صاحبنظران ذکر می کنیم. متعاقب این امر، اصول آموزش و پرورش را از دیدگاه اسلام بیان می داریم. بدین طریق با ایجاد زمینه، اصول آموزش و پرورش از دیدگاه امام(ره) که در لابلای فرمایشات مختلف آن بزرگوار آمده است استنتاج می کنیم.

1 ـ مفهوم اصول

اصل در لغت به معنی ریشه، بنیاد، گوهر و تبار می باشد[1]

اصول، جمع کلمه اصل است که در معنی لغوی، ریشه ها، بنیادها، گوهرها و تبارهاست. از دیرباز فلاسفه و اندیشمندان درباره اصول نظراتی بیان داشته اند.

 ـ دکارت، اصول را ذات حرکت می داند، حرکت را می توان در مفهوم تغییرات باطنی دانست [2]

به طوریکه ملاصدرای شیرازی، حرکت جوهری را عامل عمده تغییرات باطنی دانسته است. آموزش و پرورش نیز در این راستا قرار دارد.

 ـ روسو معتقد است که اصول عبارتست از بنیادهای رفتاری که در اراده یک موجود آزاد وجود دارد.[3] با استفاده از نظر روسو می توان گفت که او نیز به شرایط درونی آدمی تحت عنوان استعدادهای باطنی و فطری توجه دارد و در نظرات تربیتی خود اصول را ملهم از باطنیات می داند.

ادیان الهی هر یک بر روی اصول خاص خود بنا شده اند که گروندگان خود را ملزم به رعایت آن می دانند پذیرفتن اصول ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام مستلزم تفکر و اندیشه است.

اصل آزادی

در این اصل، آزادی عمل در آموزش و پرورش مورد توجه است. از جائیکه آموختن شرط تربیت نیست بلکه توانستن و بکار بردن نیز لازمه آنست. لذا این هدف، آنچه را که متربی از راه آموختن به رهبری مربی خوب تشخیص دهد باید بیاموزد. این اصل آزادی انسان را محترم شمرده و هدایت را لازم آن می داند. فرازهائی از سخنان حضرت امام(ره) مبین این اصل است:

 «انسان در انتخاب شغل ها و سایر انواع انتخابات آزاد است. آزاد خلق شده است و در اسلام آزادی به او اعطا شده است.»

 «صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است یک طرفش به اولوهیت، راه مستقیم از علق شروع می شود. منتها بعضی از آنها طبیعی است و آنجایی که مهم است آنجائی است که ارادی است.»

ولی امام این آزادی را همراه کمک به متربی لازم می داند بطوریکه می فرماید:

 «بچه ای که بدنیا می آید قابل است که ملکات صالحه پیدا کند یعنی هدایت شود و قابل است ملکات رذیله.»

ملاحظه می شود که اصل آزادی در فرمایشات امام مبتنی بر رعایت اراده متربی است در این راه هدایت، مکمل آنست.

اصل تفرد:

طبق این اصل، هر انسانی دارای فردیت خاصی است. درهر فرد امیالی وجود دارد که آن فرد حق دارد برای رشد خود از امیال خود نیز تبعیت کند. تربیت باید مانع این رشد نشود تا فرد خود را متشخص کند. در توجیه این اصل می توان گفت که باروری استعدادهای فطری متربی موردنظر است. امام در این باره می فرماید:

 «شخص هم مانند یک جامعه می ماند، یک قوه هایی می خواهد هدایت کند و یک قوه عامله می خواهد که عمل بکند یک محصل فعال می خواهد، یک عقل نظری می خواهد و یک مکمل عمل می خواهد ادراک کند، تا هدایت کند همین انسان خودش را به اینکه در راه آن مقصدی که دارد عمل کند.»

ملاحظه می شود که در اصل تفرد امام(ره)، خود راهبری متربی ملحوظ است که روش فعال را برای خودآموزی متربی و خود عیانی او ترسیم می کند.

اصل سندیت

بنابر این اصل معتبر بودن مفاهیم آموخته شده مورد توجه است بدینگونه که علوم چه نظری و چه عملی اصولی دارند. در این اصول چه نهفته است؟

بطور مثال علم مدیریت می گوید که جهت بهبود کار جمعی سلسله مراتب رعایت شود این خود یک اصل است. تفویض اختیار و سپس خواستن مسئولیت نیز خود یک اصل است این اصول چه چیزهائی را بیان می کنند؟

ما معتقدیم که:

 «اصول، مقررات و دستورالعملهائی را برای قضاوت ارزش ها، جهت برآورده شدن یک هدف یا ایجاد قانون برای حرکت در مسیر تحقق هدف یا اهدافی عرضه می نماید» پس می توان گفت که اصول تکیه گاه حرکت منطقی در راستای تحقق هدفی است که در رابطه با آن هدف بمرور استنتاج شده، تکمیل گردیده و تدوین شده است. روی این اصل هر یک از علوم برای خود اصولی دارد. آموزش و پرورش نیز از این قانون برخوردار است.

2 ـ اصول آموزش و پرورش

اصول آموزش و پرورش از وجود متربی کشف می شود. به عبارتی، در این راستا توجه می شود که متربی کیست؟ یعنی استعدادها و نیازهای او باید شناخته شود. چگونه باید رشد کند؟ یعنی آموزش و پرورش در مسیر هدف شدن او چگونه باید باشد؟ ـ یادگیری چگونه باید صورت گیرد؟ یعنی روش آموزش چگونه باشد؟ عوامل در برگیرنده متربی کدامند؟ یعنی تأثیرات عوامل پیرامونی و فرهنگی در مربی معلوم شود.

3 ـ اصول آموزش و پرورش از نظر اندیشمندان و متفکرین

از دنیای باستان تاکنون، در لابلای گفتار اندیشمندان و متفکرین اصول آموزش و پرورش به چشم می خورد. سقراط شناخت ماهیت وجودی فرد را جهت بارور شدن او لازم می داند و در تعلیم و تربیت توجه به اخلاق را اصل قرار می دهد. ملاحظه می شود که در نظر سقراط رسانیدن متربی به حقیقت وجودی خود مورد توجه است که می تواند اساسی برای آموزش و پرورش باشد.

افلاطون توجه مربی را به وابستگی های تدریجی و ایجاد هم آهنگی بین کودک و طبیعت معطوف می دارد، بعلاوه نظام دادن بر تجارب فراگیر را یادآور می شود.

1. راسم، در نظریه تربیتی خود، تقویت جسم و روح را مورد توجه قرار داده و اخلاقی بار آوردن متربی را یادآور می شود.

روسو طبیعت انسانی را پاک و اجتماع را آلوده می داند، توجه بر نهاد کودک و آزادی عمل در تربیت از اصول تربیتی وی است.

در اصول تعلیم و تربیت ماریا منتسوری، اصل آزادی تربیتی کودک که بر خودیاری تربیتی موسوم است مستتر می باشد.

در نظر ابن سینا، شناخت طبع و قریحه و میزان هوش کودک به عنوان اساسی در تربیت مورد توجه است امام محمد غزالی، شناختن خویش، حق تعالی، دنیا و آخرت را مبنای آموزش و پرورش قرار می دهد دکتر هوشیار، اصولی را برای آموزش و پرورش پیشنهاد می کند، استقلال متربی را تحت عنوان اصل فعالیت بیان می کند. یادآور می شود که از تحقق اهداف جزئی کششی در متربی بوجود می آید که او را در رسیدن به هدف غایی که همان اصل کمال است یاری می دهد. معتبر بودن مفاهیم آموخته شده را مورد توجه قرار داده و متذکر می شود که این امر مستلزم بکار بردن و کارآمد بودن آموخته هاست بدین طریق اصل سندیت را مطرح می کند.

هوشیار هر انسانی را دارای فردیت خاصی می داند. یادآور می شود که هر فردی حق دارد برای رشد خود از امیال خود تبعیت کند. مدرسه وظیفه دارد مانع این رشد نشود. بدین طریق اصل تفرّد و تشخّص را بیان می دارد.

اساس اصول آموزش و پرورش هوشیار بر اصل وجود، معرفت و رفتار استوار است که منشأ شناخت، آگاهی از بنیاد مافیها و تعادل بین مربی و متربی را به گونه ای بیان می دارد.

4 ـ اصول آموزش و پرورش از دیدگاه اسلام،

اصول تربیت اسلامی بر شناخت استوار است. لٰا تَجْهَلْ نَفْسَکْ فِاَنّ الجٰاهِلُ بِمَعرفةِ نَفسِه جاهلٌ بکل شیءٍ[4] (غررالحکم) نسبت به خود جاهل مباش که شخص ناآگاه به خویش، به همه چیز ناآگاه است.

انسان سوار بر مرکب تفکر به دنبال هدفی است، در این راستا دل از تعلقات می کند و در مزرعه کشت و برداشت خود را تکامل می بخشد و بدینگونه سعی در توحید وجود دارد. در تربیت اسلامی، اصل اساسی توحید است. توحیدی که با شناخت وجودی فرد نطفه می بندد و در سفر متکاملش با حرکت تکاملی و معنوی که همان تزکیه است، رشد معنوی پیدا می کند و به معرفت نفسانی دست می یابد. معرفتی که در آن آزادی و آزادگی ماویٰ گزیده است. آزادی که در آن انسان باتقوا و تزکیه قرین می شود و گوهر وجودی خود را در مقابل هیچ قدرتی تسلیم نمی کند بنده هیچکس نمی شود، بقأبالله و فنا فی الله را در شناخت تصویر می کند. چرا که او آزادی و آزادگی را جز این هیچ می انگارد. و یا به فرمایش بزرگ مرد اسلام، علی علیه السلام:

 «لٰا تَکُنْ عَبدَ غَیْرُکْ قَدْ جَعَلک اللهُ حُراً»[5]

بنده غیر مباش بدرستیکه خدا ترا آزاد آفریده است.

ملاحظه می شود که آزادی قرآنی در تربیت اسلامی اصل است و هدف آن از راه تزکیه رسیدن به توحید است. توحیدی که شناخت خدائی را با تقرب به او در خود جای می دهد و فرد را معطوف بخود می کند تا با شناخت خود، خدای خود را بشناسد.

 «قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون (انعام 50)»

بر این اساس در آموختن و تربیت کردن، هموار ساختن راه اندیشیدن و تفکر کردن از اصول تربیت اسلامی است. راهی که در انتخاب آن اجبار جایگاهی ندارد ولی مساعدسازی زمینۀ هدایت پذیری متربی سفارش شده است زیرا ارشاد را مکمل بر اصول توصیه می کند. ارشاد و هدایت، همراه با میدان انتخاب دادن به فراگیر، جهت سبک و سنگین کردن شنیده ها و انتخاب کردن بهترین ها از میان آنها، روح علمی را تقویت می کند و انسان به سوی حقیقت جوئی سوق داده می شود. پس توجه به تقویت و روح علمی بر اصول تربیتی اسلام افزون می شود، اصول تربیتی اسلام از دستورات اسلامی نشأت می گیرد که در میان آیات، احادیث و گفتار بزرگان اسلامی نمایان است.

5 ـ اصول آموزش و پرورش از دیدگاه حضرت امام(ره)

در توجیه اصول آموزش و پرورش از دیدگاه حضرت امام(ره) سعی بر آن داریم، مفهومی از اصول آموزش و پرورش را در میان سخنان امام (ره) به قرار ذیل جستجو کنیم.

1 ـ اصل کمال

2 ـ اصل اجتماع

3 ـ اصل آزادی

4 ـ اصل تفرد

5 ـ اصل سندیت

قبل از اینکه اصول آموزش و پرورش را از دیدگاه حضرت امام مورد بررسی و تجسس قرار دهیم، لازم است به منظور سهولت تفهیم فرمایشات امام، غایت سخنان ایشان را بیان کنیم.

غایت نظرات تربیتی حضرت امام(ره)

امام(ره) طی سخنان مبسوطی که در زمینه های مختلف تربیتی ایراد فرموده اند انسان را مورد خطاب قرار می دهند. در این خطاب جنبه های فلسفی و روانی همیشه مورد توجه بوده است. نظرات امام، ملهم از دستورات تربیتی دین مبین اسلام است. در نظرات تربیتی امام ویژگی های عظمت انسان، حقیقت انسان مقام و منزلت انسان به کرات مورد طرح قرار گرفته است از آنجمله می توان ذکر نمود.

 «عظمت انسان به اخلاق، رفتار و کردار انسان است»

 «انسان حقیقتی است که آن حقیقت اگربروز بکند شرافتمند است»

 «انسان باید به مرتبه تعالی انسانی برسد، اگر رسید سعادت دارد که این سعادت محصور در همین عالم نیست بلکه عالم غیبی هم هست»

اگر امام(ره) انسان را توجیه می کند، برای سعادت او به مبانی فلسفی تربیت او توجه دارد و در این باره رهنمودهائی می دهد.

 «سعادت امری است که مربوط به روح و قلب انسان است»

 «اصل برابری انسانها و اینکه امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار قاعده، تقوی و پاکی از انحراف و خطاست»

امام در مسیر تربیت انسانها، تهذیب و علم را با هم مورد نظر قرار داده و هدایت را نتیجه تزکیه می داند.

 «تزکیه اینست که انسانها هدایت شوند.»

 «غایت بعثت انبیاء تزکیه است و دنبال آن تعلیم»

 «تهذیب و علم با هم مورد نظر است.»[6]

از نظر امام(ره) تربیت باید به جوهر وجودی انسان توجه کند. «انسان هر چه را درک می کند اعراض است. در این رابطه حواس دخالت دارد که مربوط به جسم است. ولی این جسم کجاست؟ هر چند آنرا تعریف می کنند ولی آنهم از اعراض است «ملاحظه می شود که در این گفته توجه به جسم و جان در متعلم مورد توجه است، که عالم معنی را به عالم محسوسات ترجیح می دهد بطوریکه باز می فرماید:

 «انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد تربیت آن ورق که ورق معنوی انسان می باشد. باید کسی این تربیت را عهده دار باشد که علم به آن طرف داشته باشد، دراین فراز بعد معنوی مربی هم مذکور است»[7].

تربیت معنوی در نظر امام(ره) جایگاه رفیعی دارد و آنرا عامل آزادسازی از قید و حب نفس می داند در این باره می فرماید:

 «انسان دارای حب نفس است و این حب نفس او را از بسیاری امور غافل کرده، پس در تربیت باید این امر در جهت آزاد سازی انسان مورد توجه قرار گیرد.»

نظر به اینکه انسان موجودی است روانی و زیستی و جهت تعادل او باید این دو بعد همآهنگ رشد کند، لذا تربیت باید هر دو بعد را مورد توجه قرار دهد.

 «انسان دو جنبه دارد، یکی معنوی و یکی ظاهری و مادی، انسانها در جنبه های معنوی یک نحو تعلیمات دارند و در جنبه های ظاهری و مادی یک نحو دیگر و اگر اینها با هم جمع شوند یک انسان به تمام معنی بوجود خواهد آمد».

گفتار امام(ره) مملو از نظرات فلسفی و روانی است که می تواند مبنای تعیین اهداف و روشهای تعلیم و تربیت باشد. به دیگر سخن بیانات امام(ره) ضمن تحلیل مبانی فلسفی و روانی تربیت، اهمیت آنرا بیان می کنند.

 «اگر انسان تحت تربیت واقع نشود، هر چند بزرگتر به حسب سال و بلندپایه تر شود به حسب مقام، جهات روحی او تنزل می کند.»

 «از اول سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سر بکند تا برسد به آنجایی که وهم ما نمی تواند برسد و همه اینها محتاج به تربیت است»

ملاحظه می شود که تمام نظرات تربیتی حضرت امام(ره) ملهم از دستورات انسان دین مبین اسلام است.

حال با توجه به غایتی که ذکر شد توجیه سخنان امام را طبق اصولی از اصول شناخته شده در آموزش و پرورش پی می گیریم.

1 ـ اصل کمال

در اصل کمال رسیدن به غایت مطرح می شود و این غایت با رشد انسان از طریق بارور شدن فطرت او میسر می گردد. رشدی که در آن «شدن» و «متعادل شدن» مطرح است. مسیر رشد انسانی مراتبی دارد در این باره امام می فرماید:

 «انسان از اول با فطرت بدنیا آمده است و این تربیت است که می تواند فطرت انسان را شکوفا کند»

 «بشر خاصیت هائی دارد که در هیچ موجودی نیست. منجمله اینست که در فطرت بشر طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود طلب کمال مطلق است نه کمال محدود.»

اصل کمال در بیانات حضرت امام، رشد انسان در همه ابعاد است. که رهنمودی است بر تربیت همه جانبه متربیان.

 «انسانها ابتدا یک موجود ضعیف و ناقص هستند لکن قابل ترقی هستند و می توانند در همه ابعاد ترقی کنند و به کمال برسند.»[8]

توجه به اصل کمالی که مذکور افتاد، اجازه استنتاج می دهد که این اصل در نظر امام توجه به فطرت انسان دارد. فطرتی که در کتاب انسان ساز قرآن اشارات فراوانی به آن شده است.

2 ـ اصل اجتماع

دراین اصل توجه به جمع مطرح است. بدین معنی که به فرد کمک شود تا اینکه از طریق عمل و انطباق ارزشی برای زندگی اجتماعی آماده شود. طبق این اصل فرد مسئولیت اجتماعی را درمی یابد و خود را در میان جمع می بیند به عبارتی اراده فرد باتفاق اراده جمعی، کارساز در اجتماع می شود. امام(ره) در این باره سفارش می کنند:

 «به خود امیدوار باشیم تکیه به اراده خودمان بکنیم، تابع اراده دیگران نباشیم لکن همه با هم مجتمعاً این اراده را بکنیم تا کار انجام بگیرد.»

تربیت اجتماعی با تأثر از فلسفه اجتماعی قوام می یابد. چونکه بدینگونه ارزش ها تفهیم شده و فرهنگ پذیری میسر می گردد. فلسفه اجتماعی در جامعه ما نشأت گرفته از ایدئولوژی اسلامی است. لذا در رعایت اصل از امام چنین سفارش است:

 «سعی شود که تربیت اسلامی در بین افراد احیاء شود. امروز مردم از هر لحاظ کمک خواهند کرد و به همین جهت مشکلات حل خواهد شد»

 «وقتی که شما الهی شوید، توجه به خدا داشتید، دنبال او دیگر تفرقه حاصل نمی شود، اختلاف حاصل نمی شود و وحدت و انسجام بوجود می آید.»

اصل اجتماع وقتی می تواند به عنوان یکی از اصول تعلیم و تربیت در انسجام جامعه کارساز باشد که در تربیت همگان مطرح شود و در عبارتی، تربیت کل آحاد جامعه را در برگیرد در این باره امام می فرمایند:

 «همه جمعیت احتیاج به تعلیم و تربیت دارد. هیچکس نمی تواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به اینکه تعلیم بشوم و تربیت بشوم.»

با استنتاج از آنچه که بیان شد، می توان گفت که اصل اجتماعی آموزش و پرورش در رسیدن انسان به قدرت شناخت و توانائی سنجش ارزش ها کمک می کند. در نتیجه فرهنگ پذیری فهمی حاصل می شود و بفرد بهتر اجازه ورود به اجتماع را می دهد. چرا که نظم و نظام اجتماعی مستلزم بکارگیری ارزش های اجتماعی است و این امر ضامن بقاء جامعه است.

 «اگر نظم و انضباط را در امور درسی و زندگی خود حکمفرما نسازید، در آینده خدای نخواسته محکوم به فنا خواهید بود.»

متعلم آنچه را که آموخته است معتبر و دارای اعتبار باشد، تا بتواند آنچه که در جامعه اعتبار دارد به آن نایل شود.

بنابراین تحمیل مطالب بدون توجه به مستندات که بی اعتباری و دیکتاتوری مربی را بیان می دارد ناقض این اصل و بدور از شکل پذیری تربیت با دلیل و برهان است. در ضمن خود مربی باید سند و الگوئی از مفاهیم و مطالب باشد، تا بتواند متربیان آراسته به استدلال تربیت کند. جهت دریافت مفاهیم اصل سندیت از فرمایشات امام شاهد مثالهائی ذکر می کنیم.

 «اگر تربیت صحیح باشد، دیکتاتوری کودک رو به ضعف می رود و اگر تربیت ناصحیح باشد آن دیکتاتوری که کم بود رشد می کند.»

 «کوشش انبیاء از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند نه به هدایت و گفتن تنها، بلکه با راهنمائی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است برسانند.»[9]

بطوریکه بیان شد، اصل سندیت اگر به دنبال انسجام تربیت استدلالی است، مربی مستدّل تربیت شده ای را لازم دارد. لذا این اصل، تربیت معلم را لازم دانسته، لزوم و اهمیت مراکز تربیت معلم را توصیه می کند. این نکته ظریف از نظر امام نکته سنج نیز دور نمانده است چنانچه می فرماید:

 «اگر معلمین آموزش و پرورش خودشان یک پرورش صحیح نداشته باشند نمی توانند جوانها را تعلیم کنند و آموزش و پرورش بدهند. مبدأ هر امری از خود آدم شروع می شود.»

اصول آموزش و پرورش را از نظر مفهوم، صاحبنظران تعلیم و تربیت کلاسیک و از دیدگاه اسلام بیان کردیم، تا بدینوسیله در حد توان خوشه چینی از اصول تعلیم و تربیت از فرمایشات امام راحل کرده باشیم.

فرمایشات امام(ره) همه مبتنی و ملهم از تربیت اسلامی است، بدین سبب در کل سخنان امام راحل معرفت نفس به چشم می خورد و امام گهگاه در شگفت می ماند که هر کس برای گمشده خود جار می زند و از این و آن می پرسد، در حالیکه خود را گم کرده است و در پی یافتن خود نیست. خودباختگی از طریق شکوفائی فطرت انسانی میسر می گردد. جویائی و پویائی انسانیت که فطرت او را بارور کرده و بفرمایش امام «او را از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیبت تا فنا تا اولوهیت می رساند» چونکه انسان از اول با فطرت الهی به دنیا آمده است.

می توان استنتاج نمود که اصل تربیت با تزکیه در جهت باروری فطرت متربی برای تقرب به الله در میان سخنان گهربار امام(ره) مستتر است که علاوه بر اصولی که بطور انتزاعی بیان شد، می تواند به عنوان اصلی ترین اصول تربیت قلمداد شود.

و السلامُ علیٰ رسولِ الله صلی الله عَلیه و آله الطیبین الطاهرین و سَلّمُ تسلیماً کثیراً»

 

منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)، ص 147.

 

منابع و ماخذ


[1] . فرهنگ معین

[2] . برگرفته از dep, education paris 1972 (Eif - Philosophie)

[3] . برگرفته از dep, education paris 1972 (Eif - Philosophie)

[4] . قرآن کریم

[5] . نهج البلاغه

[6] . استاد شهید آیت الله مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام

[7] . امام خمینی(ره) گزیده ای از فرمایشات، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

[8] . دکتر شریعتمداری علی، تعلیم و تربیت اسلامی

[9] . دکتر عسگریان مصطفی، اصول تعلیم و تربیت

. انتهای پیام /*