امت اسلامی، هرگاه که جبین مراجع خود را از نور اجتهاد و جهاد فروزان یافته و آن را آیینه حقیقت هستی و ذات حقیقت دیده است، اسلام عدالت ‏خواه و انسان ‏پرور را از زبان و زندگی آنان الهام گرفته و به پیشوایی آنان گرد ملالت و خمودی را از چهره جان زدوده است و به سوی استقرار نظامی از زندگی پیش تاخته است که جز در پناه آن جان بی ‏نهایت رشد یابنده آدمی قرار و آرام نمی‏ یابد.

و «امام خمینی» در عصر ما مظهر همان «مرجعیّت» مهجور بود و دیدیم که مردم مسلمان ایران (و به تعبیری جهان اسلام) چون آن را یافتند چگونه در تاریخ شگفتی آفریدند.

 آدمی حتی اگر هیچ ‏کس هم به عمد درصدد تخریب آن نباشد، هر لحظه در معرض سؤال و شبهه قرار دارد. سؤال و شبهه‏ای که اگر نمی ‏بود، سیر کمالی اندیشه بشری وجود نمی ‏داشت. تلاش گسترده و عمیق علمی و فکری فیلسوفان الهی و متکلمان دینی و متألهان اهل بحث و نظر همگی با لحاظ این خصوصیّت طبیعی انسان- که احیاناً مورد سوء استفاده اصحاب غرض نیز قرار می ‏گیرد- بوده است و در این باب تردید نداریم که حکمت و عرفان اسلامی از قوت و غنا و عمق و گیرایی ویژه‏ای برخوردار است.

«دین خدا» به طور خاص از دو جهت همواره در معرض تهدید بوده است و خواهد بود. یکی از جانب کج‏ اندیشان تنگ نظری که می‏ کوشند تا درک ناقص و نسبی خود را از دین به جای حقیقت زلال و مطلق «دیانت» بنشانند و عادات ذهنی و آداب مأنوس زمانه را رنگ «قداست» و «اطلاق» بخشند و به نام دفاع از «دین» و احیاناً به انگیزه خدمت، «دین خدا» را که امری فرازمانی و متعلق به همه انسانها، در همه زمانهاست در تنگنای خفه ‏کننده قشریت و تحجّر گرفتار کنند. تا آنجا که می‏توان گفت اگر این آفت، بزرگترین عامل پیدایش شبهات و بی‏جواب ماندن آنها در ذهن پویای انسانهای جستجوگر و طبعاً گرایش آنان به سوی بی ‏دینی یا بددینی نباشد دست‏ کم یکی از مهمترین عاملها به حساب می‏آید و فاجعه ‏هایی که از این بابت برای جامعه دینی پیش آمده است کم نیستند.

و دیگر اینکه «دین» در معرض انواع تعرضهای بداندیشان دنیا طلبی بوده است که‏ چون آن را مانع هوس ‏پرستی، فزون‏ خواهی و زورگویی خود دیده‏ اند یا درصدد براندازی کامل دین از عرصه ذهن و زندگی انسانهای تحت سلطه برآمده‏ اند یا اگر چنین کاری میسّر نبوده است، کوشیده‏ اند، صورت تحریف ‏شده از «مذهب» را که سازگار با اهوا و امیال آنان باشد بر جامعه تحمیل و در تاریخ تثبیت کنند.

چهره گلگون هزاران مجتهد روشن‏بین و مجاهد روشنگر که «شهیدان فضیلت» اند گواه روشنی است بر اصالت و تداوم جریان اصلاح اجتماعی و احیای دینی در جامعه اسلامی و امام خمینی مجاهدی است استوار که هم در عرصه اندیشه، روشن ‏بین و پویا و گشاینده راهی است نو به روی همه کسانی که عزم مبارزه با قشریگری و تحجّر دارند؛ و هم رهبری کم نظیر است در یکی از سهمگین ‏ترین صحنه‏ های درگیری اجتماعی و پیکارگر و مجاهدی است سرنگون‏ کننده حکومتی جبار و وابسته به دشمنان مردم و تبدیل ‏کننده ایران استعمارزده به کانون پرطپش استقلال ‏طلبی و عزت‏خواهی. انقلاب اسلامی، مهمترین حاصل تلاش دهها ساله فکری و جهادی ایشان در صحنه «احیای دیانت» و «اصلاح جامعه» بود.

انقلاب اسلامی در عصر عسرت «دیانت» و مهجوریت آن در فرهنگ و تمدن غالب، پیروز شد و بار دیگر اسلام را به عنوان دینی زنده و نجات ‏دهنده ملّتی که افیون استعمار نشاط و استقلال او را گرفته بود به صحنه بازگرداند؛ دینی فراخواننده به عدالت، آزادی، استقلال و حکومتی مبتنی بر خواست و اراده و ایمان مردم؛ یعنی آنچه مبرم‏ ترین نیاز همه ملّتهای محروم بود و مکتبها و احزاب و جریانهای مدعی، در عمل از برآوردن آن ناکام مانده بودند.

امام خمینی به عنوان اندیشمندی زمان ‏شناس و روشن ‏بین در اندیشه و عمل منادی اسلام زنده و مخالف با کج ‏اندیشیها و واپسگراییها بود و با متحجّران نیز همان‏ گونه ستیز داشت که با شاه و پشتیبانان او. بنابراین از دو سو مورد خشم و حمله بودند. هم از سوی رژیم دین ‏ستیز ریاکار وابسته ‏ای که سرانجام، انقلاب طومار حیات آن را درهم پیچید و با فروپاشی آن، ایران اسلامی و رهبری ممتاز آن بی‏پرده با امریکا و دیگر پشتیبانان شاه روبه‏ رو قرار گرفتند و هم از سوی کج‏اندیشان متحجر«خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است ...». (صحیفه امام؛ ج 21 ص 278).

اما علی ‏رغم همه مشکلات، حقیقت دین خدا در اندیشه و عمل امام خمینی شفافیت‏ و صفای دیرین خود را باز یافت و دلهای فراوانی را ربود و منشأ تحولی شگفت‏ انگیز شد.

اسلامی که امام خمینی شارح و نماینده آن بود، انسان زمین ‏گیرشده بریده از آسمان را به خود آورد تا در عصر سلطه فنّ تصرف در طبیعت مادی و غلبه پندار «اصالت تمایلات نفسانی»، به معنویت متعالی بیندیشد ولی نه به عنوان رؤیایی برای گریز از خشونت ماده که اصل واقعیّت و واقعیّت اصلی پنداشته می‏ شود بلکه به عنوان حقیقتی پایدار که می ‏تواند سرنوشت انسان گرفتار ماده و اسیر نفسانیّت را چنان تغییر دهد که نه تنها بر ماده که بر نفس خویش نیز تسلط کافی و کامل پیدا کند.(ر.ک. مقدمه کتاب آیین انقلاب اسلامی، ج1)

امام خمینی، مصلح احیاگر دین شد و امید است این اندیشه به یاری نسل امروز و فردا بیاید.

تبیان آیین انقلاب اسلامی که در دوجلد تنظیم شده است، گزینشهایی از آرای امام خمینی در موضوعات مختلف است که از آثار ایشان استخراج و تنظیم شده است. جلد اول شامل مبانی اندیشه و علل و زمینه‏ های انقلاب اسلامی‏ و جلد دوم شامل جلوه ‏های عینی تفکر امام در اداره جامعه‏ می باشد.

 

 

. انتهای پیام /*