آشنایی حجت الاسلام سید محمود دعایی با حبیبی اما به همین چند جلد کتاب خلاصه نمیشود، بلکه به سالها پیش و به نجف اشرف باز میگردد، زمانی که امام راحل در تبعید بود و حسن حبیبی در پاریس. بعد از دوران مبارزه و پیروزی انقلاب، دعایی و حبیبی هر دو در مجلس اول شورای اسلامی همکار شدند و دوستی آنها مستحکمتر شد.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در گفتگو با هفته نامه «آسمان» به بیان ناگفتههایی از رابطه حسن حبیبی با امام راحل و منش و روش او در زندگی شخصی و عرصه سیاسی پرداخت. او در بخشی از این گفتگو بیان کرده است:
امام احترام خاصی برای دکتر حبیبی قائل بودند منتهی کمتر اظهارنظر میکردند حتی در برابر نزدیکترین دوست و یا خویشاوندان خود سعی میکردند اگر نظر انتقادی یا اصلاحی هست را یادآوری کنند وغیر از آن اظهارنظر ویژهای نمیکردند. به هر حال آشنایی ما با آقای حبیبی از اینجا شروع شد تا اینکه جریان هجرت امام پیش آمد ، خدا رحمت کند مرحوم حاج احمد آقا را، در فرودگاه بغداد به من گفت که ما تصمیم گرفتیم به پاریس برویم و یکی از تاکیداتش این بود که ما با شخصیتی به نام دکتر حبیبی صحبت کردیم که ایشان پای تلفن بنشیند و از پای تلفن تکان نخورد تا وقتی که ما در فرودگاه پاریس به زمین بنشینیم. پیدا بود که یک علقه و اطمینان و رابطه تعیین کنندهای با این بزرگوار داشتند که وقتی امام(س) تصمیم به هجرت میگیرند اولین کسی را که به عنوان یک امین و شخصیتی که بشود از او کمک گرفت او بود. که امین این تصمیم و راز باشد و اگر هر اتفاقی بیفتد از همانجا مدیریت کند.
مرحوم امام و حاج احمد آقا از طریق اظهارات دوستانی که رفت و آمد داشتند این اطمینان را حاصل کرده بودند و بخصوص آقای طباطبایی در این زمینه گزارشات و توضیحات خوبی درباره فعالیتهای آنها داده بود، البته خود آقای حبیبی هم ارتباط خوبی با امام از طریق مکاتباتی که داشت برقرار کرده بود و مشخص بود یک رابطه اساسی دارند. امام وارد پاریس شدند و جلسات تعیین کنندهای هم با دوستانی که آنجا بودند داشتند، یکی از آن افراد آقای دکتر حبیبی بود. البته دوستان اتحادیه انجمنهای اسلامی هم مورد مشورت امام قرار میگرفتند که به تدریج افراد دیگر هم اضافه شدند و از ایران هم مراجعاتی شد مرحوم آقای مطهری، مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای منتظری رفتند و علما و شخصیتهای دیگری رفتند و غیر از متفکرین و شخصیتهای برجسته روحانی و غیر روحانی، یاران امام به ایشان پیوستند از جمله مرحوم مهدی عراقی.
این افراد آنجا یک سازمانی را تاسیس کردند به عنوان هستههای اولیه برنامهریزی برای فعالیتهای مبارزاتی حضرت امام و طراحی مسیر و راهی که در پیش است. یکی از اساسیترین مسائلی که درباره نهضت اسلامی و حرکت مبارزاتی حضرت امام به آن اهتمام داشتند تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود و مسئولیت تدوین پیش نویس قانون را امام به آقای دکتر حبیبی محول کردند که این نشان دهنده عمق اعتماد امام به ایشان و ویژگی و شایستگی آقای دکتر حبیبی در همراهی و هم جهتی با نهضت حضرت امام بود.
امینترین فردی که شایستگی داشته باشد راز هجرت امام به پاریس در اختیار داشته باشد که آقای حبیبی است. بعد از آن آقای حبیبی میآیند و در شورای انقلاب عضو میشوند، باید توجه داشت که هر کسی را در این شورا نمیپذیرفتند اما یکی از افرادی که به عضویت این شورا در میآید آقای دکتر حبیبی است که نشان دهنده اهمیت نقش ایشان بود.
انقلاب پیروز میشود، قانون اساسی تدوین و تصویب و تائید میشود و آقای حبیبی در انتخابات مجلس، رای دوم مردم تهران را میآورد و در جریان انتخابات ریاست جمهوری هم کاندیدا میشود. البته این کاندیدا شدنش هم به پیشنهاد کسانی بوده که مایل بودند شخصیتهای بالایی که صلاحیت این امر را دارند انتخاب شوند من مطمئنم که خود آقای حبیبی به دلیل وارستگی و گریز از نام و مقام و موقعیتی که داشته خودش داوطلب نبوده بلکه بزرگانی به او پیشنهاد دادند و قطعا با امام مشورت کردند. در آن هیاهوی تبلیغاتی و جو حاکم بر مسائل سیاسی و اجتماعی آقای حبیبی رای نمیآورد و به قدری زیبا با رای نیاوردن خود برخورد میکند که مورد تحسین امام واقع شد. با او مصاحبه کردند که چرا رای نیاوردید؟ خیلی راحت آقای حبیبی گفتند مردم رای ندادند. خبرنگار پرسید نظرتان چیست؟ آقای حبیبی گفت من به نظر مردم احترام میگذارم.
.
انتهای پیام /*