چهارم شهریور 1358 بار دیگر جهل و خشک مغزی، فردی را از انقلاب گرفت که به گفته مرادش امام خمینی به تنهایی بیست نفر بود. در حالی که شغل وی در صنف فخاران (آجرپزی) بود، دیگران شغل اصلی وی را زندانی بودن می دانستند. وقتی شکنجه گران ساواک ناخنهای وی را می کشیدند و انواع شکنجه را بر پیکر و روح وی پیاده می کردند، حاضر نشد حتی یک اسم از همرزمانش بر سر زبان آورد و ذره ای از اصول خود کوتاه بیاید. آری فردی که جاهلان و فریب خوردگان زمان آن را از انقلاب اسلامی ایران دزدیدند، کسی نیست جز شهید والا مقام، شهید حاج مهدی عراقی، به همین مناسبت گذری خواهیم داشت بر زندگی و مبارزات ایشان.

گذری بر زندگی و مبارزات

محمدمهدی حاج ابراهیم عراقی در سال 1309 در پاچنار یکی از محله های مذهبی جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود وی در دامان پدر و مادری با ایمان و پارسا پرورش یافت. پدر بزرگوارش شغل آجرپزی داشت و فردی دیندار و درستکار بود و مهدی را بر پایه آداب اسلامی پرورش داد، و مهدی نیز در همان دوران کودکی در انجام فرایض الهی کوشا بود. پس از سپری کردن دوره دبستان، برای ادامه تحصیل به دبیرستان مروی و سپس دارالفنون تهران رفت، ولی ناگزیر به ترک تحصیل شد و برای کسب و کار به بازار روی آورد.

مهدی عراقی در سال 1324 تنها زمانی که 15 سال سن داشت، به سبب شرکت در هیئتهای مذهبی با تشکل فداییان اسلام کارهای مبارزاتی خود را آغاز کرد. این فعالیت تا زمان شهادت شهید نواب ادامه داشت. در این مدت رابطه شهید عراقی و شهید نواب صفوی رابطه مرید و مرادی بود وی در یک دهه دوران مبارزه فداییان اسلام علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی، در همه فعالیتهای آنها نقشی ویژه داشت و بازوی توانمند شهید نواب صفوی به شمار می رفت نخستین همکاری وی با این گروه را می توان در حرکت شهید سید حسن امامی به هنگام اعدام انقلابی احمد کسروی در 20 اسفند 1324 ردیابی کرد برابر اسناد بر جای مانده از ساواک مهدی عراقی در بیشتر نشست های فداییان اسلام حضور پیوسته داشته است، شهید عراقی، گاهی پیامها و نامه های شهید نواب صفوی را در دیدار با وی دریافت می کرد و در نشست های فداییان برای دیگران می خواند از میان دیگر کوشش های مهم عراقی می توان ماموریت در 13 آبان 1328 برای همکاری در اعدام انقلابی، عبدالحسین هژیر، نخست وزیر محمدرضا شاه، مأموریت در راستای کشتن شاه در هنگام تشییع جنازه رضا خان 1329، و ماموریت 16 اسفند 1329 در اعدام انقلابی حاجعلی رزم آرا نخست وزیر دیگر محمدرضا شاه، اشاره نمود. شهید عراقی به هنگام اوج گیری جنبش ملی نفت ایران، رابط میان شهید نواب صفوی، آیت الله کاشانی و دکتر مصدق بود. وی از سخنرانان فداییان اسلام در میدان بهارستان تهران درباره دلایل اعدام انقلابی رزم آرا هم به شمار می رفت بعد از شهادت شهید نواب صفوی فعالیت های مبارزاتی حاج مهدی تا حدودی کم شد تا اینکه در سال 1334 با خانم ایجادی ازدواج کرده و تشکیل خانواده می دهد، که حاصل آن سه فرزند پسر به نامهای امیر، نادر (محمود) و شهید حسام عراقی می باشد.

آشنایی با امام خمینی

سابقه آشنایی حاج مهدی با امام خمینی به سال 1340 و همزمان با رحلت آیت الله بروجردی باز می گردد با درگذشت آیت الله بروجردی در دهم فروردین 1340 در قم و فقدان مرجعیت شیعه عراقی به همراه دوستان و خانواده اش به قم رفتند. آشنایی شهید عراقی با امام خمینی در قم موجب شد تا آن شهید، گمشده خویش را در وجود شخصیت روحانی و انقلابی امام پیدا کند. وی امام خمینی را برای مرجع و رهبر خویش برگزید. از این زمان، او سخت پیرو امام بود و همه فعالیتهای جهادی و سیاسی خود را با کسب تکلیف از امام خمینی دنبال می کرد. اندکی بعد، بر پایه رهنمودهای امام خمینی (ره) و با یاری کسانی چون شهید امانی ائتلافی به نام هیئتهای موتلفه اسلامی را سازمان دادند، این هم پیمانی هیئتهای مذهبی در یکم خرداد 1341 آغاز شد. به گونه ای طی چندین سال، شهید عراقی به صورت غیر رسمی دبیر کل موتلفه اسلامی بود. در سال 1341 بعد از تبعید امام بنا به پیشنهاد شهید عراقی و شهید امانی شاخه نظامی جمعیت موتلفه اسلامی تشکیل شد از مهمترین اقدامات شاخه نظامی موتلفه تصمیم برای ترور حسنعلی منصور نخست وزیر محمدرضا پهلوی در سال 1343 بود. حاج امیر عراقی فرزند شهید عراقی در رابطه با ترور منصور این گونه بیان می کند:

در شاخه نظامی تصمیم می گیرند که ترور منصور را در دستور کار قرار دهند طوری برنامه ریزی کرده بودند که اگر کسی دستگیر شد، دامنه دستگیری ها توسعه پیدا نکند اما به هر حال از طریق خانواده ها و کار اطلاعاتی از سوی ساواک دستگیر شدند. تا قبل از دستگیری شهید عراقی دستگیری ها ادامه داشت و به 10 – 12 نفری رسیده بود اما دستگیری شهید عراقی دستگیری ها توسط ساواک تعطیل شد. یعنی نتوانستند تحت فشار پدر را مجبور به معرفی سایر اعضای مرتبط کنند.

بعد از دستگیری اعضای موتلفه مرتبط با ترور منصور برای شش نفر از آنها یعنی آقایان بخارایی، نیک نژاد، صفار هرندی، صادق امانی، هاشم امانی و مهدی عراقی حکم اعدام بریدند اما با فشار روحانیت و مردم، مهدی عراقی و هاشم امانی تخفیف گرفتند اما 4 نفر دیگر اعدام شدند مهدی عراقی بعد از تخفیفی که در محاکمه ترور منصور گرفت، تا سال 1348 در زندان بود و بعد از آن به خاطر فعالیت مبارزاتی که در زندان برازجان که گرمای زیاد و طاقت فرسایی داشت، تبعید شد و حدود 10 ماه در تبعید به سر برد. در این بین یکی از دوستان شهید عراقی که با مرحوم فلسفی ارتباط خوبی داشت به دیدار وی رفت و از او خواست تا با استفاده از نفوذ خود، برای ایشان تخفیف بگیرد تا از گرمای برازجان نجات پیدا کند، که با میانجیگیری مرحوم فلسفی شهید عراقی از برازجان به تهران بازگشت.

قضایای 15 خرداد 1342

از دیگر نقشهای مهم شهید عراقی می توان به نقش مهم وی در قضایای 15 خرداد 1342 و قضیه کاپیتولاسیون اشاره کرد. در دهه آغازین ماه محرم و همزمان با 13 خرداد 1342 سخنرانی کوبنده و افشاگرانه امام خمینی علیه محمدرضا شاه آشکار شده چهره واقعی پهلوی نزد مردم منجر گردید به برپایی راهپیمایی در روزهای تاسوعا و عاشورا پرداختند و راهپیمایی بزرگی را از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تا دانشگاه تهران برنامه ریزی و اجرا کردند و شهید عراقی در جلو در بزرگ دانشگاه به سخنرانی پرداخت با تصمیم امام خمینی مبنی بر سخنرانی در عصر عاشورا در مدرسه فیضیه شهید عراقی خود را بی درنگ پس از پایان راهپیمایی در تهران، به قم رساند و محافظت از امام را بر عهده گرفت همچنین عراقی در جریان راهپیمایی در عاشورای سال بعد، در حالی که رهبری جمعیت را بر عهده داشت به همراه 38 نفر دیگر دستگیر گردیده و نزدیک به 70 روز را در بازداشت بودند.

با تصویب قانون مصونیت مستشاران نظامی امریکا در ایران یا کاپیتولاسیون در 21 مهر 1343، شهید عراقی با کمک یکی از آشنایان خود در مجلس شورای ملی، به متن کامل سخنان و گفتگوهای نمایندگان و نخست وزیر دست یافت و نخستین کسی بود که امام خمینی را از این موضوع آگاه ساخت. امام به تندی به قانون کاپیتولاسیون اعتراض کرد که منجر به تبعید غیر قانونی ایشان در 13 آبان 1343 به ترکیه، عراق و فرانسه شد.

مهدی عراقی پس از دستگیری و تبعید که از سال 1343 شروع شده بود سرانجام پس از 13 سال زندانی و شکنجه های فراوان در سال 1356 با موهای سفید از زندان آزاد شد پس از آزادی با گروههای اسلامی تازه سازمان یافته که گرفتار کجروی فکری و مارکسیسم زدگی نشده بودند؛ همچون گروههای توحیدی صف، بشیر و منصورون ارتباط برقرار کرد و تجربه خود را در اختیار آنان گذاشت با مهاجرت امام خمینی از عراق و استقرار ایشان در دهکده نوفل لوشاتو در فرانسه، مهدی عراقی با پیشنهاد شهید بهشتی به دیدار امام در فرانسه شتافت و مدیریت بیت امام را بر عهده گرفت. وی در نوفل لوشاتو وظایفی همچون تدارکات، تهیه غذا کنترل رفت و آمدها و ملاقاتها و امنیت محل اقامت امام خمینی را به عهده داشت. با بازگشت امام در دوازدهم بهمن 57 به ایران، شهید عراقی هم با هواپیمای امام خمینی به ایران بازگشت و کارهای تدارکاتی و امنیتی مدرسه علوی را بر عهده گرفت.

 

پس از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهدی عراقی با پیشنهاد شهید بهشتی، به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمد که اندکی پس از پیروزی انقلاب در 27 اسفند 1357 پایه ریزی شده بود. شهید عراقی، پس از آن با فرمان امام خمینی به سرپرستی زندان قصر در تهران منصوب گردید. پس از چندی نیز با دستور امام به عضویت شورای مرکزی بنیاد مستضعفان درآمد و در همین دوران به همراه حاج حسین مهدیان سرپرستی روزنامه کیهان را در زمانی که آنجا به جولانگاهی برای ساواکیها، توده ای ها و سلطنت طلبها تبدیل شده بود، به عهده گرفتند.

احساس مسئولیت پایبندی کامل به اهداف انقلاب اسلامی و پاسداری حمایت و تبعیت همه جانبه از امام خمینی سبب کینه توزی گمراهان و جاهلان از مهدی عراقی گردید و سرانجام صبح روز یکشنبه 4 شهریور ماه 1358، سه موتور سوار از گروهک فرقان (ضارب شهید عراقی جوانی به نام یوسفی بوده است که بعدها اعدام گردید) حاج مهدی عراقی را هنگامی که مانند هر روز، به همراه حاج حسین مهدیان و حسام فرزند کوچکش روانه موسسه کیهان بودند، به رگبار گلوله بستند و پدر و پسر را به شهادت رساندند.

پیکر شهید عراقی را به دستور امام خمینی به قم منتقل گردید و در تشییعی با شکوه پیکر ایشان در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد. در اقدامی کم نظیر امام خمینی در تشییع پیکر ایشان حضور داشت و در شب دفن ایشان نیز در حدود بیست دقیقه در کنار مزار مهدی عراقی حاضر شدند و برای ایشان دعا و طلب مغفرت کردند.

همچنبن امام خمینی در دیدار با خانواده شهید عراقی درباره ایشان چنین می فرمایند.«من ایشان را حدود بیست سال است که می شناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان می کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او می بایست شهید می شد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود. (صحیفه امام؛ ج 9، ص 350)

منابع:

1) خبرگزاری مهر، گفتگوی تفضیلی مهر با امیر عراقی، 6 شهریور 1395

2)پایگاه خبری ـ تحلیلی پارسینه، حاج مهدی عراقی که بود؟ 4 شهریور 1397

3) پیشکسوت انقلاب، شهید حاج مهدی عراقی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378 ش 

. انتهای پیام /*