گفتمان عدالت اجتماعی در اندیشه امام خمینی (س)

پژوهشگر: فهیمه غفاری

رشته، مقطع و محل تحصیل: برنامه ریزی رفاه اجتماعی، کارشناسی ارشد / ۱۳۹۰، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی

استاد راهنما و استاد مشاور: محمدتقی کرمی، جعفر هزارجریبی

چکیده: در عرصه حیات فردی، سیاسی و اجتماعی انسان «عدالت» از جمله مسائل بنیادی است که همیشه و در همه جوامع مهمترین دغدغه انسان بوده و ذهن اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول داشته است. فلاسفه بزرگی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن‌سینا و ... و بسیاری از نظریه‌پردازان معاصر این مسأله را در کانون توجه اندیشه خود قرار داده‌اند. در اندیشه دینی، و از جمله اسلام، نیز عدالت جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده و به ویژه در اندیشه شیعی «عدل» به عنوان یکی از اصول اعتقادی مطرح شده است که علاوه بر عرصه باور و اعتقاد، بازتابهای مهمی در حوزه سیاسی و اجتماعی دارد. بعثت پیامبران و تشریع ادیان نیز برای به سعادت رساندن انسان‌ها با اجرای قسط و عدل در زندگی آنان بوده است. آن فلسفه بعثت پیامبران را استقرار عدالت و گسترش آن دانسته و آن را بارزترین ویژگی آفرینش و نیکوترین خصلت انسان معرفی کرده است.

امروزه به ویژه بعد عمومی و اجتماعی عدالت، یعنی «عدالت اجتماعی» با توجه به توسعه نگرش اجتماعی و سیاسی بشر و افزایش حضورش در عرصه و میدان سیاست و جامعه از جایگاهی در خور برخوردار شده و پرداختن به آن از دغدغه‌های بسیاری از اندیشمندان گشته است، به‌گونه‌ای که طرح مسأله عدالت بدون توجه به این بعد طرحی تک گفتاری و تک بعدی محسوب می گردد. انقلاب اسلامی ایران که با محتوای ایدئولوژیک پایه‌ریزی شد، مرهون تلاش امام خمینی (س) است که نهضتی عظیم را پایه‌ریزی کرد و در میان امواج مختلف توطئه و دسیسه دشمنان، آن را به سرانجام رساند. در اندیشه انقلاب اسلامی، یکی از مهمترین ارزش‌ها و خواسته‌ها، عدالت اجتماعی است. طبیعی است که بیش از هر چیز برای شناختن ارزش‌های هر انقلابی باید به اندیشه رهبران و بنیانگذاران آن روی آورد. در این راستا، امام نه تنها به عنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام، بلکه به عنوان یک عالم برجسته دینی نیز حائز اهمیت و صاحب‌نظر است. بنابراین بر ماست که برای شناخت ارزشها به آثار و اندیشه او توجه نماییم.

در این نوشتار، با در نظر گرفتن اهمیت عدالت اجتماعی در اندیشه امام خمینی سعی شده چیستی عدالت اجتماعی از دیدگاه ایشان بررسی و همچنین اصول کلی حاکم بر اندیشه ایشان پیرامون مسأله عدالت اجتماعی، راهکارها و شاخصه‌های آن استخراج و بیان شود.

***

بررسی و تبیین نظریه عدالت (قسط) با تکیه بر دیدگاههای سه اندیشمند مسلمان ابونصر فارابی، امام خمینی و شهید صدر

پژوهشگر: محمدحسین جمشیدی

رسته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، دکتری / ١٣٧٩، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی

استاد راهنما و استاد مشاور: عبدالرحمان عالم، اسدالله بیات، سید احمد موثقی

چکیده: عدالت از شئون و مقومات وجود و محور زندگی انسان است. چه بدون آن نه دایره وجود به هم رسیدی و نه آدمیان زندگانی را در می‌یابند. بنیاد هستی و آدمی بر عدل سرشته شده است و راهیابی انسان به سوی سعادت جز با انتخاب آگاهانه طریق عدل و قسط محقق نمی‌گردد. جامعه بشری نیز جز با قیام و بسط عدل قوام نمی‌یابد. در راه تبیین عدالت در طول تاریخ نظریه‌های متعددی ارائه شده که اغلب آنها به دلایلی چون تک بعدی، اعتباریت، نسبیت گروی، کثرت گرایی اخلاقی، برخورداری از مبانی ضعیف یا فقدان مبنا و ... عملاً تبدیل به ابزار ایدئولوژیک نظامهای حاکم گشته‌اند. در اسلام، نیز، هر چند این مسأله به وضوح در کتاب و سنت طرح شده است. ولی در طول تاریخ با ورود به حوزه منازعات کلامی و فقهی و ... به تدریج ابزار سلطه دستگاههای حاکم گردیده و همین امر باعث ایجاد رکود و انحراف در نگرش غالب مسلمانان به مسأله عدالت شده است. البته در نگرش شیعی، عدل به عنوان یکی از اصول دین و مرتبط امامت و رهبری جامعه و عصمت امام باعث خود انگیختگی و ظلم‌ستیزی شیعیان گردید ولی در این حوزه نیز بستری که توانست زمینه‌های لازم برای نظریه پردازی در باب عدالت را در درون خود فراهم آورد، حکمت سیاسی عدالت است. که با ابونصر فارابی تأسیس شد و بویژه در حکمت صدرایی جایگاه حقیقی خود را بازیافت و اندیشمندانی چون امام خمینی و شهید صدر در جهت شکوفایی آن همت گماشتند. حکمت سیاسی ما که در بنیان، ماهیت و محتوا اسلامی است با هدف قرار دادن سعادت حقیقی انسان و عبور او از مدینه برای رسیدن به آن، عدالت را به مثابه خط مستقیم و سیر اعتدالی ترسیم کرد که تنها راه رسیدن به سعادت است. بر همین اساس ما در این نوشتار با توجه به دیدگاههای اندیشمندان مورد بحث به ارائه نظریه‌ای در باب عدالت پرداختیم که بر اساس مفاهیمی چون فطرت، حکمت (بیان) و عدل وجودی شکل می‌گیرد. در این نگاه عدالت امری فطری - مدنی و در عین حال عینی - انسانی است که بر سه اصل اساسی (وجدان)، (عقل) و (آزادی) ابتناء می‌یابد. بر اساس این نظریه، عدالت به مفهوم اعتدال، تناسب توازن، وسطیت حقیقی، طریقه مستقیم و استقامت بر آن است و مساوات، قانونی بودن، احقاق حقوق، رعایت شایستگی ها و... از مصادیق آن تلقی می‌شوند. به علاوه در قالب چنین نظریه‌ای عدالت دارای مفهوم مطلق و غیرنسبی، ذاتی، غیرتاریخی، عقلانی و منطقی، غیر عقلانی، عام و فراگیر، واقع گرایانه، آرمان جویانه و قابل اجراست. عدالت صفت حقتعالی (ذات و فعل)، مقوم کائنات، خصوصیت انسان، خصلت و ویژگی جامعه و نهادهای اجتماعی، قانون، اخلاق، مدنیت تعلیم، و تربیت ، قضاء و غیره بوده، به علاوه امری طبیعی، تک بعدی، تک گفتاری، تک موضوعی، قراردادی و نسبی گرایانه نمی‌باشد. همچنین عدالت معیار و ملاک اولیه دین، شریعت، قانون، فقه، حکومت و تمام اعتباریات زندگانی انسان است.

***

توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی در اندیشه های امام خمینی (س)

پژوهشگر: سید محمد حسین زاده

رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد / 1379، قم، مرکز آموزش عالی تربیت مربی عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

استاد راهنما و استاد مشاور: سید احمد موثقی، محمدباقر حشمت زاده

چکیده: امروزه یافتن طریقی مناسب برای دستیابی به توسعه اقتصادی در بحثهای توسعه از مسائل مطرح و در عین حال پیچیده است. مفهوم امروزین توسعه که پس از جنگ جهانی دوم اواخر دهه 1940 رایج گردید به زودی جایگاه خاص بین اندیشمندان و متفکران مباحث اقتصادی، اجتماعی،‌ سیاسی یافت و از آن تاریخ تا کنون همواره به عنوان یکی از مسائل مهم و سرنوشت ساز کشورهای جهان سوم شناخته می‌شود که علاوه بر آن به گونه‌ای با منافع کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز گره خورده است.در پایان دهه 1940، توسعه به مثابه کوششی برای تقلید از مدل توسعه غربی تلقی می‌شد. از این مدل در غرب به نام نوسازی (modernization westernization)یا غربی شدن نیز یاد می‌شود. عدم پاسخگویی مدل نوسازی توسعه به انجام اصلاحاتی در ساختار تئوریک آن منجر گردید. ولی در مجموع نتیجه مطلوبی از این مدلهای توسعه عاید کشورهای جهان سوم نگردیده و معضلات و مشکلاتی را در مقابل برای این گروه از کشورها به وجود آورده است. چنانکه امروزه توسعه یافتگی به منزله سرابی دست نایافتنی برای بسیاری از آنهاست. بعلاوه اینکه امروزه شکست نظری و عملی نظریه توسعه هم مورد پذیرش بسیاری از صاحبنظران توسعه است. این شکست حاصل یک الگوی نامناسب است. الگویی که در آن توسعه به منزله جایگزینی یک نظام مدرن (غربی) به جای نظام سنتی تلقی می‌شد و بهای گزاف از حیث فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در برداشت. در کشور ما نیز به دلیل عدم انطباق وضعیت درونی جامعه یا الگوهای توسعه غربی و عدم شناخت صحیح از ویژگیها و مقدورات داخلی جامعه این زیان وارد شد که پیروزی انقلاب اسلامی عملاً‌ ادامه آن روند را متوقف ساخت.در حال حاضر علاوه بر پشت سر گذاردن دگرگونیهای سیاسی عمیق ناشی از انقلاب اسلامی به جای ماندن خرابیهای اقتصادی ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و ضرورت بازسازی آنها و همچنین مطرح شدن اقتصاد اسلامی به عنوان ارائه کننده نظریات و عقایدی جدید در اقتصاد و الگویی جدید در توسعه اقتصادی (چیزی که برخی آن را تطبیق اقتصاد با سنتهای اخلاقی خوانده‌اند) همه و همه مطرح شدن مباحث توسعه اقتصادی را ضروری و لازم می‌نمایاند. البته در چند سال اخیر در مجامع علمی و پژوهش در زمینه چگونگی تدوین الگوی اقتصادی و توسعه اقتصادی مباحثات و کنکاشهای فراوان صورت پذیرفته است که همگی ناشی از اهمیت فوق العاده این موضوع است.طبیعتاً در چنین فضایی نظریاتی گوناگون ابراز شده است که مجموع آنها طیفی از آراء راتشکیل می‌دهد. در یک سوی این طیف عقایدی این گونه مطرح می‌شود که دستیابی به توسعه اقتصادی را مستلزم پیمودن راهی می‌دانند که غرب در جریان توسعه اقتصادی خود پیموده است و در زمینه‌های لازم برای رسیدن به توسعه اقتصادی همان عواملی را ارائه می کنند که در فرایند و پیدایش توسعه اقتصادی در غرب وجود داشته و آن را شکل داده است. در مقابل در سمت دیگر طیف با گونه دیگری از نظریات روبرو هستیم که اولاً‌ در ضرورت پیمودن راه توسعه‌ای که غرب به آن دست یافته است تشکیک کرده و مسئولان و متفکران جامعه را به اندیشیدن و برنامه ریزی برای رسیدن و دستیابی به شیوه و طریقی نو در اداره جامعه‌ فرا می‌خواند که اصولاً‌ صنعت در آن رنگ و روی کمتر و نقش غیر اساسی‌تر داشته باشد. بدین معنا که توسعه را ویژه مغرب زمین می‌داند و به ما نیز چنین الغا می کند که از راه و روشی که غرب در به کارگیری صنعت و صنعتی شدن پیموده است با توجه به پیامدهای اجتماعی آن باید پرهیز شود. در چنین اوضاعی که نظریات و دیدگاه‌های مختلف و متفاوتی وجود دارد آگاهی از نظریات امام خمینی در این زمینه از اهمیت خاص برخوردار است. اهمیت آگاهی از نظریات امام از آنجا ناشی می‌شود که ایشان با احاطه بی‌نظیر بر عرفان اسلامی ورزیدگی در فلسفه صدرایی در کنار ورزیدگی اصولی و فقهی یکی از نادر اندیشمندان اسلامی در روزگار معاصر و از وارثان علوم اسلامی محسوب می‌گردد. بررسی نظریات امام که از آن با نام تفکر اجتماعی امام خمینی می‌توان یاد کرد. در زمینه‌هایی مختلف و از جمله در مباحث اقتصادی توسعه و عدالت اجتماعی با توجه به اینکه در یکی از بزرگترین انقلابات سیاسی اجتماعی در تاریخ معاصر جهان و در تاریخ اسلام متبلور است و از ویژگی و اهمیت والایی برخوردار است،

نقطه تمایز امام به عنوان متفکر اجتماعی؛ از متفکران اجتماعی دوره‌های قبل، در این است که امام عملاً نظریات خود را در بوته آزمایش گذارده و در راستای تفکر اجتماعی خود سعی در عملی نمودن آنها داشته و خود به عنوان معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی مطرح هستند. ایشان توانست علاوه بر احیای اندیشه و تفکر دینی عمل اجتماعی و سیاسی مبتنی بر دیانت را نیز احیا کند و در میان بهت و ناباوری نخبگان تمدن جدید و بیگانه با دیانت در عصر برکناری دین از صحنه جامعه، انقلاب و حکومت دینی را بنا نهد؛ او تجسم فکر و عمل دینی بود. دینی ناب،‌ جامع انقلاب و حکومت دینی. او تجسم فکر و عمل دینی بود. دینی ناب،‌ جامع و همه سو نگر، بر این اساس و با توجه به آنچه گفته شد ضرورت و اهمیت و نجات جامعه اسلامی از دوگانگی شبه مدرن سنتی و رفع گسستگی فکری،‌فرهنگی ما را به ضرورت اهمیت مطالعه و بررسی از آثار آرا و نظرات حضرت امام خمینی رهنمون می‌گردد.

***

بررسی مقایسه‌ای مفهوم عدالت و تأثیر آن بر ‌ایده حکومت مطلوب از دیدگاه امام خمینی (س) و افلاطون

پژوهشگر: نیکو رضایی جوزانی

رشته، مقطع و محل تحصیل: ان‍دیش‍ه‌ سیاسی در اس‍لام، کارشناسی ارشد / ۱۳۸۸، پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده ‌ام‍ام‌ خمینی (س) و ان‍ق‍لاب‌ اس‍لامی

استاد راهنما و استاد مشاور: منصور انصاری، محمدحسین جمشیدی

چکیده: برای بررسی مفهوم عدالت و تأثیر آن بر حکومت مطلوب باتوجه به دو دیدگاهی که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته اند یعنی افلاطون و امام خمینی،‌ ابتدا باید به تحلیل ارزشها پرداخت. چرا که هم مفهوم عدالت و هم ایده حکومت مطلوب از نوع پدیده های ارزشی هستند که این امر هم با روش هنجارگرایانه قابل بررسی می باشد. این مسأله که بهترین نوع حکومت، ‌حکومتی است که باید بر مبنای عدالت رفتار کند، ‌از دیرباز مورد توجه بسیاری از اندیشمندان سیاسی بوده است. حکومت مطلوب امام خمینی (س) که تجسم خود را در شکل ولایت فقیه می یابد، عمدتاً متأثر از درک ویژه ایشان از مفهوم عدالت است. افلاطون نیز عدالت را ویژگی حکومت مطلوب می داند که باید حکومت را بر اساس آن بنیان نهاد. آرمانشهر افلاطون غایتی جز تحقق عدالت ندارد. از نظر افلاطون تنها کسی که شایستگی حکومت بر جامعه را دارد فیلسوف است، ‌چون دارای صفت عدالت است. آرمانشهر افلاطون که در کتاب جمهور به تصویر کشانده شده دارای نظم آرمانی مبتنی بر عدالت و حکومت نخبگان است. امام خمینی (س) هم مفهوم عدالت را یک مفهوم معنوی و الهی می داند و به همین جهت عدالت را از خداوند حکیم آغاز می کند که به انسان کامل یعنی حضرت رسول (ص) سرایت می کند. بنابراین مفهوم عدالت در اندیشه امام خمینی (س) بیشتر رنگ و بوی عرفانی دارد. اما از نظر افلاطون آنچه محوریت دارد انسان است. از نظر وی اگر چه جهان آفرینش طی یک نظم خاص توسط خالق آفریده شده و جهان بر اساس نظم طبیعی استوار گردیده است،‌ اما انسان باید عدالت را ایجاد گرداند تا بتواند به رفاه برسد. در مجموع هم اندیشه امام خمینی (س) و هم اندیشه افلاطون اساساً عدالت محور هستند،‌ ولی با وجود قرابتهای درک آنها از عناصر گفتمانی عدالت متفاوت بوده و در نتیجه حکومت مطلوب امام خمینی (س) اساساً رنگ اخلاقی – دینی می یابد و مبتنی بر معرفت است، اما حکومت مطلوب افلاطون مبتنی بر معرفت اکتسابی است.

***

عدالت اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)

پژوهشگر: سمانه معلمی

رشته، مقطع و محل تحصیل: مدرسی معارف، کارشناسی ارشد / ۱۳۸۷، قم، دان‍ش‍گ‍اه‌ ب‍اق‍رال‍ع‍ل‍وم‌ (ع‌)

استاد راهنما و استاد مشاور: سید غلامرضا موسوی، حسین شرکت توسلی

چکیده: عدالت آرمانی دینی و الهی است که همه پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کرده اند. اساساً یکی از اهداف تمامی انقلابها و تحرکات اجتماعی، رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز به رهبری امام خمینی و بر اساس همین هدف بزرگ شکل گرفت و از ابتدا همواره در پی آن بوده است که الگوی پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی خود را از مسیر عدالت اجتماعی به بار نشاند. این پژوهش مجال اندکی است برای بیان دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره عدالت اجتماعی. در فصل اول از این اثر معنا و مفاهیم عدالت و بخصوص عدالت اجتماعی از دیدگاه امام خمینی بیان می شود و مشخص می شود که حضرت امام (س) عدالت را حد وسط افراط و تفریط یعنی اعتدال می داند که محور تمام امور و عامل بقا حیات انسان در زمین است. عدالت به این معنا علاوه بر اینکه صفتی نفسانی و معنوی برای فرد انسان است، خصلت جامعه هم می باشد. امام خمینی عدالت اجتماعی را به معنای تأمین سلامت و رفاه و سعادت برای عموم افراد بشر می داند. در فصل دوم پایان نامه جایگاه و اهمیت عدالت در جامعه انسانی از نظرگاه امام خمینی بررسی و تبیین می شود. ایشان در این زمینه دیدگاهی کاملاً منطبق بر اصول و مبانی دین مبین اسلام دارد و همانطور که دین مقدس اسلام معیار و ملاک زندگی اجتماعی را حق و عدالت می داند، امام خمینی نیز عدالت را تکلیفی الهی می داند و اجرای آن را سیره همه پیامبران و اوصیای الهی می شمارد. فصل سوم از این پژوهش به بیان موضوع و زمینه های اجرای عدالت در اندیشه امام خمینی می پردازد. در این فصل مشخص می شود که از دید امام (س) عدالت در تمام شئون فردی و اجتماعی لازم الاجرا و ضروری است اما برای تحقق عدل در جامعه نیاز به سازمان و تشکیلاتی به نام حکومت است، تا عدالت را به صورت همه جانبه در جامعه محقق سازد. در فصل چهارم ویژگی های حکومت عادلانه از دیدگاه امام خمینی بیان می شود. پس از بیان اهمیت حکومت در این فصل شاخصه ها و ویژگی های حکومت عادلانه از بیانات حضرت امام خمینی استخراج شده و بررسی می شود که عبارتند از: برابری مسئولان با افراد رعیت، فقدان ظلم و انظلام، فقدان تبعیض. اما در فصل پنجم و آخرین فصل این پایان نامه به بیان نتیجه تحقق عدل در جامعه از دیدگاه امام خمینی می پردازد. در اندیشه امام خمینی استقرار عدالت در جامعه زمینه را برای احیای معارف دینی و مکارم اخلاقی و شکوفایی استعدادهای آدمیان فراهم می کند. به عقیده ایشان جامعه عادلانه جامعه ای آزاد، مستقل و سرشار از امنیت است که با وجود این مواهب، توسعه و رفاه عمومی بر تمامی اقشار مملکت سایه می افکند. امیدواریم یاد و نام و اندیشه های ناب آن پیر فرزانه همواره زنده و جاوید بوده و در کالبد جامعه اسلامی ایران باقی و جاری باشد.

***

عدالت اجتماعی از اندیشه امام خمینی (س)

پژوهشگر: حسن عقیدتی

مقطع و محل تحصیل: کارشناسی / 1382، قم، مرکز آموزش عالی تربیت مربی عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

استاد راهنما: امیر ملامحمدعلی

چکیده: انسان برای زندگی اجتماعی خود نیاز به یک سری برنامه‌های اصولی دارد که برای جلوگیری از هرج و مرج در میان جوامع انسانی مفید است. وجود عدالت اجتماعی به عنوان یکی از این برنامه‌ها برای جلوگیری از تضییع حقوق قشر مستضعف و مبارزه با ظالمان مورد توجه ادیان مختلف خصوصاً اسلام بوده است. این مهم در انقلاب اسلامی ایران نیز از سوی شخص حضرت امام مورد توجه و تأکید قرار گرفت. محقق با بررسی ابعاد مختلف این مسأله از دیدگاه حضرت امام به نکات زیر دست یافت:

1. عدالت خواهی یک امر فطری است: نگاهی به جوامع ابتدایی و جوامع کنونی از یک سو و بررسی میان جوامع غرب و جوامع اسلامی از سوی دیگر نشان می‌دهد که این مسأله به صورت ذاتی و فطری در وجود هر انسانی نهاده شده است و تمام انسان‌ها مایل به وجود قانون و برنامه‌ای در جامعه هستند که آنچه در جامعه برای تمام افراد جامعه قرار داده است، فقط در دست گروهی زرمدار و زورمدار نباشد و گروهی در فقر و بدبختی بسر ببرند.

2. تأکید اسلام بر عدالت اجتماعی: حضرت امام معتقد بودند که در دستورات اسلامی که در قرآن کریم و سنت رسول الله و گفتار ائمه هدی ‌(ع) و حتی سیره عملی ایشان آمده است به وضوح نشان می‌دهد که خداوند که بشر را گروه، گروه برای زندگی اجتماعی قرار داد قوانینی را هم برای بهره‌مندی یکسان افراد این جوامع از منافع موجود قرار داد و این مهم با دستورات و اوامر پیامبران و ائمه اطهار به مردم گوشزد شده است. تلاش ائمه برای اجرای عدالت اجتماعی، وجود مخالفتها و جنگهای مختلف برای عملی ساختن این امر مقدس،‌برخورد یکسان با همه در خصوص تقسیم بیت المال و ... همه و همه بیانگر تأکید اسلام و رهبران اسلامی بر این امر مهم می‌باشد.

3. عدالت اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه حضرت امام: ایشان با الگو پذیری از زندگی ائمه اطهار خصوصاً حضرت علی (ع) برای اجرای یک همچون عدالتی بسیار تلاش کردند. و همیشه مسئوولین را برای رسیدگی به وضع قشر مستضعف جامعه سفارش می کردند و پایه‌گذاری نظام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک نظامی که درصدد اجرای عدالت اجتماعی و مبارزه با هر گونه ظلم و بیداد است به مردم تبریک عرض کردند. ایشان وجود عدالت فردی را برای اجرای عدالت اجتماعی امری ضروری دانسته و بر آن تأکید کردند و معتقد بودند که اجرای عدالت اجتماعی و رعایت آن تنها وظیفه یک نهاد یا سازمان نیست بلکه همه نهادها و مسئولین هرکدام به نوبه خود مسئولند.

4. اقدامات حضرت امام برای تحقق عدالت احتماعی: ایشان با زندگی بسیار ساده‌ای که شاید بتوان گفت از سطح زندگی مردم عادی نیز پایینتر بود و با الگو قرار دادن زندگی بزرگان دین،‌با برخورد یکسان با همه در مسائل مختلف اجتماعی حتی فرزندان خود و ترجیح ندادن آنها بر دیگران،‌ دقت در مصرف بیت المال،‌ توجه به قشر محروم جامعه و سفارش مسئولین برای رسیدگی به آنان، دوری از سرمایه‌داری و تجمل گرایی، اهمیت قائل شدن برای ملت و یکسان دانستن خرد با آنها حتی در شرایط جنگ، و قانون محوری سعی داشتند به عنوان رهبر جامعه هم در گفتار و هم در عمل همچون بزرگان دین،‌ خود پیش قدم در جهت تحقق و اجرای این امر مقدس باشند.

احداث نهادها و مراکزی چون کمیته امداد امام خمینی‌، جهاد سازندگی،‌ بنیاد شهید، بنیاد مسکن که همه از یادگارهای ایشان است در حقیقت کاری برای زمینه سازی دفع شکافهای طبقاتی جامعه و ایجاد قسط اسلامی و عدالت اجتماعی بوده است.

بنابراین از دیدگاه حضرت امام عدالت اجتماعی یعنی نفی ظلم و زورگویی و اعطای حقوق مستمندان و رفاه عمومی و تساوی در برابر قانون و رعایت حقوق همه اقشار و برای رسیدن به این عدالت اجتماعی اول باید از خود شروع کرد بعد به طور عملی در این میدان پا نهاد. 

. انتهای پیام /*