‏اینکه می فرماید: «مومنان فقیه دژهای اسلامند» در حقیقت فقها را موظف و مأمور‏‎ ‎‏می کند که نگهبان باشند، و از عقاید و احکام و نظامات اسلام نگهبانی کنند. بدیهی است‏‎ ‎‏این فرمایش امام به هیچ وجه جنبۀ تشریفات ندارد. مثل تعارفاتی نیست که به هم می کنیم.‏‎ ‎‏من به شما «شریعتمدار» می گویم، و شما به من «شریعتمدار» می گویید! یا مثل اینکه پشت‏‎ ‎‏پاکت به هم می نویسیم: حضرت مستطاب حجت الاسلام. اگر فقیه کنج منزل بنشیند و در‏‎ ‎‏هیچ امری از امور دخالت نکند، نه قوانین اسلام را حفظ کند، نه احکام اسلام را نشر دهد،‏‎ ‎‏نه دخالت در امور اجتماعی مسلمانان کند، و نه اهتمام به امور مسلمین داشته باشد، به او‏‎ ‎‏«حصن الاسلام» گفته می شود؟ او حافظ اسلام است؟ اگر رئیس حکومتی به‏‎ ‎‏صاحب منصب یا سرداری بگوید: برو فلان ناحیه را حفظ کن و حافظ آن ناحیه باش.‏‎ ‎‏وظیفۀ نگهبانی او اجازه می دهد که برود خانه بخوابد تا دشمن بیاید آن ناحیه را از بین ببرد؟‏‎ ‎‏یا به هر نحوی که می تواند باید در حفظ آن ناحیه جدیت کند؟ اگر بگویید که ما بعضی‏‎ ‎‏احکام اسلام را حفظ می کنیم، من از شما سؤال می کنم: آیا حدود را جاری و قانون جزای‏‎ ‎‏اسلام را اجرا می کنید؟ نه. شکافی در اینجا ایجاد گردید. و در هنگامی که شما وظیفۀ‏‎ ‎‏نگهبانی داشتید، قسمتی از دیوار خراب شد. مرزهای مسلمین و تمامیت ارضی وطن‏‎ ‎‏اسلامی را حفظ می کنید؟ نه، کار ما دعاگویی است! قسمت دیگر دیوار هم فرو ریخت.‏‎ ‎‏شما از ثروتمندان حقوق فقرا را می گیرید و به آنان می رسانید؟ چون وظیفۀ اسلامی شما این‏‎ ‎‏است که بگیرید و به دیگران بدهید. نه! اینها مربوط به ما نیست. ان شاءالله دیگران می آیند‏‎ ‎‏انجام می دهند! 

کتاب ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س) - بخش ولایت فقیه به استناد اخبار

. انتهای پیام /*