نجف اشرف؛ ۱۳۵۶_ نامه در مورد میزان استفاده از سهم مبارک امام (ع)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۱۹۸ 

***

قم؛ ۱۳۵۸_ نامه تشکر به آقایان سید ابراهیم حق شناس، علی انصاری، عطاء الله اشرفی اصفهانی و افقهی سبزواری (تسلیت شهادت مرحوم مطهری)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۰۷ - ۲۱۰ 

***

قم؛ ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع دانشجویان تهران (علما ـ انقلاب ـ شهید مطهری)

اهم بیانات:

الآن اینها احساس کردند و لمس کردند که ملتی با هم شدند و یک قدرتی پیش آمده. یک قوۀ ایمان و تحولی در اینها پیدا شد که شهادت را برای خودشان فوز می دانند، فریاد می زنند که ما می خواهیم شهید بشویم. در مقابل تانک می ایستند، کشته می دهند لکن می گویند که دیگر اثر ندارد.

حالا که یک همچو نهضتی پیدا شده است، و نظیر این هم دیگر نمی شود که پیدا بشود، ما همه مقاصدمان را چرا نگوییم؟ مقصد اصلی ما این است که این خارجیها نخورند اموال ما را، این خارجیها همه چیز ما را نبرند، این خارجیها فرهنگ ما را عقب نزنند.

باید برای ساختن این مملکت هرکس، در هر جا هست، فعالیت بکند یعنی هر فرد ـ هر فرد ما ـ خیال نکند از او کاری برنمی آید؛ این فردْ، فرد است، راست است تنهایی نمی تواند، اما هر فرد با فرد وقتی که همه کار کردند، از همه کار می آید؛ چنانکه از یک یک فرد نمی شد این سد شکسته بشود، از یک گروه نمی شد؛ وقتی همه با هم شدند شکستند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۱۱ - ۲۲۰ 

***

قم؛ ۱۳۵۸_ بیانات خطاب به گروهی از بانوان ساری (پیشگامی بانوان در انقلاب)

 اهم بیانات:

خداوند شماها را حفظ کند؛ شماها که در زمان خود بزرگان را می پرورانید؛ شما که وظیفۀ مادری دارید و این بزرگترین وظیفه است که اسلام به آن احترام گذاشته است؛ مادرانی که فرزندانی تربیت می کنند که آتیۀ ملت را حفظ می کند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۲۱ 

***

قم؛ ۱۳۵۸_ بیانات خطاب به پاسداران کمیته مولوی تهران (اخلاص جوانان)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۲۲

***

قم؛ ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع بانوان شهرهای قصر شیرین و ساری (آشفتگی های بعد از انقلاب)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۲۳ - ۲۲۴

***

قم؛ ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع اعضای ایلات زراسوند و پادگان های فارس (ستم گری های پهلوی)

اهم بیانات:

ماها را از هم جدا کردند. روحانیت را از دانشگاه جدا کردند. دانشگاه را در نظر روحانیت یک مبدأ فساد، مبدأ کارهای زشت قلمداد کردند. روحانیت را در پیش آنها درباری و عقب افتاده و اینها، قلمداد کردند. ملت را پیش آنها به غیر آنطوری که هست معرفی کردند. ایجاد دشمنی کردند بین برادرها. یعنی دشمنی ایجاد کردند ـ تا آنقدری که می توانستند ـ مابین روحانیون و فرهنگی و دانشگاهی و اینها، و دشمنی مابین ارتشیها و ملت. ملت از ارتش می ترسید، ارتش با ملت یک جور دیگری خیال می کرد باید رفتار کند. این بزرگتر خیانتی بود که به ملت ما و به اسلام کردند.

خدا خواست که با قدرت الهی این تحول پیدا بشود؛ تحول معجزه آسا. یک تحولی پیدا بشود که ما با هم برادروار اینجا جمع بشویم و درد دل کنیم. یک تحولی پیدا بشود که زن و مرد و بچه و بزرگ در مقابل توپ و تانک بایستند و بگویند دیگر مسلسل اثر ندارد! مسلسل می کشتشان؛ لکن قدرت روحی اینطور شده بود که مشتشان را گره می کردند می گفتند اثر ندارد.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۲۵ - ۲۳۰

***

قم؛ ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع دانشجویان (مواهب انقلاب ـ اعمال تروریستی)

اهم بیانات:

 برادران من! ما راه را تا بین راه آمده ایم و باید به آخر برسانیم. باید این نهضت را حفظ کنید. شما باید این آتش روشن را روشنتر کنید. اگر خدای نخواسته لطمه ای به این نهضت وارد بشود، تا آخر اسارت است؛ و نخواهد شد. این نهضت به ثمر خواهد رسید. و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی ـ که حافظ همۀ سعادتهاست و حافظ استقلال مملکت ما و حافظ آزادی ملت ماست ـ برقرار خواهد شد

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۲۳۱ - ۲۳۲

***

تهران، شمیران، دربند؛ ۱۳۵۹_ بیانات پیرامون برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۲۸۰

***

جماران؛ ۱۳۶۸_ نامه به رئیس دیوان عالی کشور (رسیدگی به پرونده غارتگران بیت المال)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۲۸۴

***

جماران؛ ۱۳۶۸_ نامه به آقای احمد احمدی (اداره مدرسه دارالشفای قم توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۲۸۵

***

. انتهای پیام /*