پرتال امام خمینی(س): در مقدمه کتاب دغدغه ‏ها و نگرانی های امام(س) آمده است: بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران همواره به فکر این مردم بودند و همیشه نگران از آنکه مبادا این انقلاب به دست نااهلان بیفتد. توصیه‏ ها و رهنمودهای این بزرگوار، نشان دهندۀ آن است که در اداره حکومت، دغدغه‏ هایی مطرح است؛ زیرا همواره احتمال اینکه قدرت به فساد منجر شود، مصلحت مردم رعایت نشود و ارباب قدرت از موقعیت خود سوءاستفاده کنند و یا مردم از انقلاب دلسرد شوند و... وجود دارد. این دغدغه‏ ها در همه حکومتها هست؛ اما در حکومت دینی، نگرانی ها دوچندان می‏شود؛ و برای بنیانگذار آن نیز دغدغه ‏ها بیشتر. دغدغه، نوعی نگرانی دلسوزانه و دوست‏ داشتنی منتقدانه است. نگرشی است از سر اصلاح و خیرخواهی، آمیزه‏ای است از محبت و ترس، هشداری است برای ادامه راه و شناختن راه از چاه؛ نگاهی است ناشی از احساس مسئولیت در برابر هدف مورد نظر، و هرچه هدف بزرگتر و مهمتر باشد، دغدغه ‏ها و نگرانی ها نیز بیشتر می‏شود. آنچه در ادامه می خوانید بازخوانی برخی از این دغدغه ها در حوزه معیشت و اقتصاد مردم است که از نظر می گذرد: 

جبران کردن مسائل اقتصادی مردم این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که اداره‏شان باید بکنیم. یک دسته غنی بنشینند کنار، و اینها بیچاره‏ ها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه‏ دارها و این متمکنین، که گاهی می‏آمدند اینجا ـ و بعضی شان هم می‏خواستند من را اغفال بکنند! ـ به آنها گفتم آقا این نمی‏شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه‏ نشین های تهرانی، که همه ‏تان می‏بینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمی‏شود. این عملی نیست. من اخطار کردم، این یک خطری برای مردم هست. اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبۀ زندگی مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمی‏تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل می‏شد، ماها می‏توانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یأس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست.  

حل نشدن مسائل، موجب شکست

سیستم بانکداری به این وضعی که الآن در ایران هست، این وضع وضع طاغوتی است. ربا در اسلام حرام است؛ در قرآن اعلام به حرمت شده است: کسی که ربا بخورد،ربا بگیرد ـ در اسلام، در قرآن گفته شده است که جنگ با خدا می‏کند! این سیستم باید متحول بشود. سیستم بانکی باید عوض بشود. و ما امیدواریم که با همت همۀ کارمندان و کارگران اینطور مسائل حل بشود. اگر این مسائل حل نشود، فرهنگ ما همان فرهنگ باشد، وزارتخانه‏ های ما همان وزارتخانه‏ ها باشد، افراد وزارتخانه‏ ها باز همان باشد، ادارات ما باز همان ادارات باشد، و مردم ما باز همان افکار را داشته باشند که در زمان طاغوت داشتند، من خوف این را دارم که شکستی به ما وارد بشود که دیگر جبران نتوانیم بکنیم. باید همه با هم، همه مکلفیم ـ تکلیفْ تکلیف خدایی است ـ همه مکلفیم که اسلام و کشور را نجات بدهیم.

دست برداشتن از اجحافات

من با کمال تأسف هر روز مواجه هستم با مشکلاتی جانفرسا که گاهی ناچار می‏شوم تذکراتی به ملت شریف بدهم. از آن‏جمله قضیۀ اجحاف و گرانفروشی است که کراراً شکایت از آن دارند؛ و حتی گفته می‏شود که برخلاف موازین شرعیه، اجناس را که از طرف دولت مبنی بر آنکه به قیمت معینی بفروشند، به قیمت های بسیار گزاف به مردم مستمند می‏فروشند و موجبات ناراحتی و مضیقه برای برادران و خواهران خود فراهم می‏کنند. من از فروشندگان، خصوصاً آنچه مربوط است به ارتزاق مردم، تقاضا می‏کنم دست از این اجحاف و تعدی بردارند و به اخلاق و اعمال اسلامی برگردند. من آنان را نصیحت می‏کنم که با این ملتی که خون خود را در راه اسلام داد و جوانان عزیز خود را از دست داد با عدل و انصاف رفتار کنند. من خوف آن دارم که خدای نخواسته به غضب خداوند قهار مبتلا گردیم و تر و خشک با هم بسوزد. من اخیراً اخطار می‏کنم که اگر دست از اجحافات و مخالفت با اسلام برندارند، حسب عدل الهی و حکومت شرعیه، تعزیرات و سیاسات شرعیۀ اسلامیه با آنان رفتار می‏شود. برادران! قبل از آمدن تازیانۀ الهی به خود آیید و دست از ستم بردارید. خداوند شما را اصلاح کند.

بی ‏توجهی به تشریفات
برادران من، عزیزان من! توجه کنید، و همۀ ملت، سرتاسر کشور توجه کنند که ما امروز در یک موضع حساس واقع هستیم. امروز تمام قدرتهای دنیا به ضد ما قیام کرده‏اند و توطئه‏ها از هر طرف متوجه به ما شده است، در داخل و در خارج. و شما چنانچه توجه به این معنا بکنید و همۀ ملت ما توجه به این معنا بکنند، می‏دانند که اگر بخواهند آزاد باشند و اگر بخواهند مستقل باشند و اسیر نباشند، باید همۀ آنها از آن مقاصد شخصی که دارند ولو یک مدت کمی، بگذرند تا اینکه این توطئه‏ ها از بین برود. همه مقصد واحد داشته باشند، آنهایی که در رأس هستند بیشتر
مکلّف ‏اند، و ماهایی که در اینجا هستیم هم مکلّف هستیم. من یک جهتی هم می‏خواهم تذکر بدهم و آن اینکه شما می‏دانید که الآن ما جوانهای مان در مرزها آن قدر فداکاری دارند می‏کنند و ما چه قدر جوان دادیم از دست و چه قدر معلول داریم و چه قدر مبتلا داریم و چه خانواده هایی را از منزلهای خودشان بیرونشان کردند و الآن در اطراف کشور هستند و نمی‏شود گفت که در یک شهری چندین جوان از آن شهید نشده است یا معلول نشده است، در یک همچو مصیبتی که بر ما وارد شده است و البته مصیبتی است که دنبال آن ان‏شاءاللّه‏ همۀ بزرگی ها و همۀ بزرگواری ها برای ملت ما خواهد بود، لکن من می‏خواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز می‏خواهند تشریفات داشته باشند امسال این تشریفات را کم کنند، یا نکنند. انصاف نیست که خانواده‏ های زیادی مصیبت برایشان وارد شده است، جوانها دادند، و مع‏ذلک با آن قدرت ایستاده‏ اند، انصاف نیست که آن خانواده‏ ها درمصیبت باشند و دیگران در عشرت. انسانیت اقتضای این را می‏کند. اسلامیت اقتضای این را می‏کند. انصاف اقتضای این را می‏کند که ما کاری نکنیم که در قلب این مادرها، در قلب این خواهرها، در قلب این پدرهایی  که جوانهای خودشان را از دست داده‏اند، یک آزردگی ایجاد کنیم. کسانی که می‏خواهند در ایام عید یک تشریفات زیادی و یک کارهای زیادی که مناسب بوده است پیشتر با عید، حالا انجام بدهند یک قدری توجه بکنند ببینند که اگر خود آنها مبتلا بودند به داغ یک جوانی و همسایۀ آنها در عشرت بود، به آنها چه می‏گذشت. شما بدانید که برادرهای شما، فرزندان این ملت، برادرهای افراد این ملت، داغدیده هستند، جوان داده هستند و مصیبت کشیده. هر چه هم شجاع باشند، و هستند، مع‏ذلک مصیبت جوان است. برگرفته از کتاب دغدغه ها و نگرانی های امام خمینی(س)، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص۲۱۱
  

. انتهای پیام /*