پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۱۷۷/ وهاب آریان عطاش

امـام خمینـی در سـابقه علمـی خـود هـم تدریـس فلسـفه دارنـد هـم فقـه و هـم اصـول، امـا در مقـام تحصیـل قـدری فراتـر رفتـه بودنـد. امـام در دوران تحصیــل خویــش بــه فراگیــری فقــه و اصــول، ریاضیــات، هیئــت، فلســفه و عرفــان نیــز پرداختــه بودنــد. تقریبــا چهار سال شرح منظومه را نزد مرحـوم رفیعـی قزوینـی فـرا گرفتنـد. مشـهور اسـت که ایشان چنـان دقـت و ذکاوتـی داشـتند کـه بـا خوانـدن شـرح منظومـه، از حضـور در درس اسـفار بی نیـاز شــده و بــه مباحثــۀ اســفار بــا حــاج میــرزا خلیــل کمــرهای اکتفــا نمودنــد. امـام خمینـی(س) عرفـان را نـزد مرحـوم حـاج میـرزا علـی اکبـر حکیـم و عـروض، فلسفه اسـامی و فلسفه غـرب را نـزد مرحـوم آقـا شـیخ محمدرضا مسجدشـاهی اصفهانـی و عالی تریـن سـطوح عرفـان نظـری و عملـی را بـهمـدت شـش سـال نـزد مرحـوم آقـا میـرزا محمدعلـی شـاه آبادی فـرا گرفتند. (حمیـد انصـاری، حدیـث بیـداری، ص ۷ ) در واقـع نگاه امام به فلسـفه مثبت بـود و آن را منهجـی جهـت پیشـبرد انسـان در مسـیر آگاهـی می دانسـتند؛ از همیــن رو حکمــت در نــگاه امــام روشــی اســت کــه می توانــد در مســیر معرفـت و پـرورش عقـل، انسـان را رهنمـون شـود. در تعریـف فلسـفه چنیـن می گوینـد: فلسـفه وسـیله اسـت، خـودش مطلـوب نیسـت.

وسـیله اسـت بــرای اینکــه شــما مســائل را، معــارف را بــا برهــان بــه عقلتــان برســانید، هنـرش همیـن قـدر اسـت(.امام خمینـی، تفسـیر سـوره حمـد، ص ۱۱۰) همــان زمــان هــم عــده ای یافــت می شــدند و بــه فلســفه ایرادهــای فــراوان می گرفتنـد، از ایـن قبیـل کـه فلسـفه اسـامی ریشـه غربـی و یونانـی دارد و اساسـا ربطـی بـه مـا نـدارد، و یـا آمـدن فلسـفه در واقـع بـرای مقابلـه بـا علـم حدیـث و معـارف دینـی اسـت یـا ایـن نحـوه عقانیـت در مقابـل نقـل صـف کشـیده تـا بـاب اسـتفاده از معـارف ائمـه بسـته شـود. امـا بـه زعـم ایشـان فلسـفه و حکمـت نـه تنهـا مخالـف قرآن(یعنـی وحـی) نیسـت بلکـه همـراه و پـرورش یافتـه در دامـن کتـاب و سـنت اسـت.( عبدالغنی اردبیلـی، تقریـرات فلسـفه، ج ،۱ص۸۷ )

امـام سـالها ممارسـت بـه تدریـس فلسـفه داشـتند و در میـان نحله هـای مختلـف فلسـفی بـه ملاصـدرا بسـیار عاقه منـد و بالتبـع حکمـت متعالیـه را بسـیار قبـول داشـتند. در جای جـای گفته های امـام بوی اعتقـاد بـه مباحـث اصلـی ماصـدرا بـه مشـام می رسـد از نامه هـای سیاسـی ایشـان تـا دعـوت مومنیـن و مسـلمین بـه وحـدت و اتحـاد، تـا دعـوت رجـل سیاسـی امثـال گورباچـف بـه مسـیر حـق و حقیقـت، بسـیار دیـده می شـود کـه از اصـول فلسـفی ملاصـدرا کام بـه میـان می آورنـد. مباحثـی از قبیـل حرکــت جوهــری، وحــدت تشــکیکی و شــخصی وجــود، اصالــت وجــود، جسـمانیة الحـدوث و روحانیـة البقـاء، از جملـه مـواد اصلـی فلسـفه ماصدرا اسـت کـه امـام گاهـی در کام خـود از آنهـا یـاد می کننـد. اگـر بخواهیـم بـه ایـن واکاوی بپردازیـم کـه امـام خمینـی در سـیر فلسـفی خویــش کــدام روش و روال را می پســندید و یــا مــا بخواهیــم مســتندا مباحـث فلسـفی امـام را پـی بگیریـم کـه اندیشـه فلسـفی ایشـان را در کـدام منابـع می تـوان یافـت، هـم امـری مبهـم اسـت و هـم گاهـی مشـکل.

ایـن معذوریـت بـه چنـد جهـت اسـت؛ اول آنکـه معمـولا اسـتاد در مقـام تدریـس بـا توجـه بـه سـطح علمـی و فهـم مخاطبیـن خویـش کام بـر زبـان مرانـد و بـه درسـتی نمی تـوان از مباحـث مطروحـه در محافـل درسـی بـه اندیشـه فلسـفی ُمـدرس پـی بـرد. و یـا حتـی بـه سـبب ماحظـه برخـی افـراد یـا جریانــات خیلــی بــه طــرح مباحــث نپرداختــن، از جملــه مــواردی اســت کـه دسـت یافتـن بـه اندیشـه فلسـفی ایشـان را بـرای مـا محـدود می کنـد. بـا ایـن وجـود می تـوان از چنـد منبـع بـه اقـلا عقایـد فلسـفی ایشـان پـی بـرد؛

الـف؛ شـرح چهـل حدیـث؛ امـام در واقـع چهـل حدیـث عرفانـی را انتخــاب کــرده، امــا در توضیــح آنهــا از فلســفه زیــاد اســتفاده می کننــد. امــام کلیاتــی را کــه از فلســفه ماصــدرا فراگرفتــه اســت در آنجــا جــرح و تعدیـل می پردازنـد. البتـه ممکـن اسـت بحث هایـی دربـاره ایـن بخـش از خـود امـام اسـت و در دیدگاه هـای امـام مطـرح باشـد، امـا آنجـا متـن متـن اسـتناد آن بـه امـام شـکی نیسـت.

ب؛ تعلیقـات ایشـان بـر فصـوص و شـرح فصـوص و چنـد کتـاب عرفانـی دیگـر کـه تحـت عنـوان تعلیقـات فصـوص چـاپ شـده اسـت. کـه متأسـفانه چـاپ منقحـی از آن بـه عمـل نیامـده امـا کسـانی کـه اهـل فنانـد می تواننـد از آن اسـتفاده کننـد و نگـرش امـام را از آن اسـتخراج کننـد. اینجـا هـم از آرای فلسـفی امـام سـخن بـه میـان آمـده اسـت.

ج؛ مصبـاح الهدایـة الـی الخافـة و الولایـة. د؛ شـرح دعـای سـحر که از جملــه کتابهــای عرفانــی اســت کــه از امــام برجــا مانــده اســت(.بیوک علیـزاده، سـایت جمـاران) تحـت تاثیـر ابـن عربـی اسـت. ایـن نکتـه را امـا در عرفـان امـام مسـلما می تـوان از یـاد خوبـی کـه از ابـن عربـی می کننـد و در بسـیاری از گفتارهای خویـش دربـاره ایشـان بـه کار می برنـد متوجـه شـد. امـام عرفـان را از ابـن عربـی فـرا گرفتنـد ولـی بـا آمـدن سـیدحیدر آملـی و تفکر شـیعی ایشـان که بـه واقـع عرفـان ابـن عربـی در بسـتر تفکـر سـیدحیدر آملـی نضـج و شـکل می گیــرد و قابــل فهــم می شــود، دریافــت می کننــد.

امــام خمینــی در مباحـث مهـم توحیـدی، مسـاله حـق، انسـان و جایگاهـش، مسـاله سـلوک و ســیری کــه در عوالــم دارنــد و فهــم، تحــت تاثیــر ایــن دو فــرد هســتند. روشـن اسـت کـه در تمـام زمینه هـا امـام تسـلیم نیسـت، ایشـان مقلـد ابـن عربـی نیسـت، بلکـه فهـم روشـن و عمیقـی از دسـتگاه عرفانـی دارد و ایـن امـر در تفکـرش متجلـی شـده اسـت و توانسـته بـا ابـزار عقانیـت فلسـفه ملاصـدرا را هضـم کـرده و نگاهـی منطبـق بـا نـگاه قرآنـی بـه جامعـه ارایـه دهد(.قاسـم پورحسـن، سـه جریـان اثرگـذار، سـایت جمـاران)

همانگونـه کــه گفتــه شــد عــده ای فلســفه و عرفــان را مزاحــم عقایــد نــاب اســلامی و مقابـل تفکـر شـیعی میدانسـتند، بـه همیـن جهـت بـا آن مخالـف بودنـد. از سـوی دیگـر عـدهای خیـال میکردنـد عرفـان مـردم را از تـاش و فعالیـت بـاز مـی دارد. امـام در مقابـل هـر دو تفکـر چنیـن می گوینـد: امیرالمؤمنیـن در حالی کــه اعــرف خلــق اللــه بعــد از رســول اللــه در ایــن امــت و اعــرف خلـق اللـه بـه حـق تعالـی بـود، معذلـک نرفـت کنـار بنشـیند و هیـچ کاری بـه هیـچ کسـی نداشـته باشـد؛ هیـچ وقـت هم حلقـه ذکر نداشـت، مشـغول بـود بـه کارهایـش، ولـی آن هـم بـود. یـا خیـال می شـود کـه کسـی کـه اهـل سـلوک اسـت، اهـل سـلوک بایـد بـه مـردم دیگر کار نداشـته باشـد، در شـهر هــر چــه می خواهــد بگــذرد اگــر بنــا باشــد کــه اهــل ســلوک برونــد کنــار بنشـینند، پـس بایـد انبیـا هـم همیـن کار را بکننـد و نکردنـد. موسـی بـن عمـران اهـل سـلوک بـود، ولـی معذلـک، رفـت سـراغ فرعـون و آن کارهـا را کــرد، ابراهیــم هــم همیــن طــور، رســول خــدا هــم کــه همــه می دانیــم. رسـول خدایـی کـه سـالهای طولانـی در سـلوک بـوده اسـت، وقتـی کـه فرصـت پیـدا کـرد، یـک حکومـت سیاسـی ایجـاد کـرد بـرای اینکـه عدالـتایجـاد بشـود(.صحیفه امـام خمینـی، ج۲۰، ص ۱۱۶)

. انتهای پیام /*