پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۲۱۸/ سید محمدتقی قادری

سیره فردی رسول گرامی صلی الله علیه وآله چگونه بوده است؟

درپاسخ به این پرسش باید عرض کنم با این که رسول الله(ص) از جامعه ای برخاست که فاقد هرگونه نظافت و بهداشت بود ولی سراسر زندگی شخصی آن حضرت آمیخته از رعایت اصول اولیه نظافت و بهداشت است؛ از همیــن رو نه تنها به عنوان دســتورالعمل همگانی فرمــود: النظافــة من الایمــان: پاکیزگــی جزئی از ایمان است (بحار، ج۲۱ ،ص۲۷۵ ) و فرمود: إن الله تعالی یبغض الوسخ والشعث: خداوند متعال شخص آلوده و ژولیده را دشــمن می دارد(کنزالعمال:ج۱۷ ، ص۱۸۱) بلکه خــود به نظافــت و پاکیزگی مبادرت می کــرد کــه نمونه هایــی از نظافــت و بهداشــت رسول الله (ص) را خدمت شما عرض می کنم:

۱. نظافــت بدن: حمام کردن، شست و شــو، نظافت بــدن و زدون موهــای زیربغل و شــرمگاه و نیز چیدن موی سبیل و گرفتن ناخن، از سیره عملی بهداشتی و نظافــت آن حضــرت بوده اســت؛ از همیــن رو امام موســی بن جعفر (ع) فرمود: پنج چیز در سر، و پنج چیز در بدن، از سنت رسول الله است؛ آنچه در سر است: مسواک کردن، کوتاه کردن شارب، تفریق کردن ســر، مضمضه و استنشاق نمودن اســت؛ و اما آنچه در قسمت بدن اســت: ختنه کردن، ازاله موی عانه و زیر بغلها، و گرفتن ناخنها و اســتبراکردن می باشد. (خصال، ح ۱۱)

۲. دهان و دندان: حفظ بهداشــت و سالمت دهان و دندان، سیره عملی دیگر رسول الله (ص) بوده است که به شدت به آن اهتمام می ورزید؛ از همین رو نه تنها دیگران را به عنوان دســتورالعمل سفارش به مسواک زدن می نمود، بلکه خود اهتمام ویژه ای به بهداشــت دهان و دندان داشت که در روایت آمده است: رسول خدا (ص) مسواک را بالای سرش می گذاشت و پیش از خواب مســواک می زد، وقتی بیدار می شد مسواک می زد و می فرمود آن قدر از ســوی خداوند به مسواک فرمان داده شــدم که ترســیدم بر من واجب شود. نه تنها به مسواک زدن توصیه و سفارش می کرد بلکه ادب و کیفیت مســواک را نیز بیان می کرد و می فرمود: اذا استکتم فاستاکوا عرضا: چون خواستید مسواک کنید، از عرض دندان مسواک کنید. (مکارم الاخلاق، ص ۳۵ و سنن الکبری، ج۱ ،ص۴۰ ) و آنچه قابل تامل در سیره رسول خدا (ص) نسبت به حفظ بهداشت دهان و دندان می باشد، این است که آن حضرت می فرمود: تخللوا فانها من النظافة، والنظافــة من الایمان، والایمان مع صاحبه فی الجنة: دندانهای خود را خلال کنید، زیرا خلال کردن جزء نظافت است و نظافت از ایمان است و شخص با ایمان داخل بهشــت می شود و آن چنان برای حضرت خلال دندان در مرتبه اهمیت قرار داشت که می فرمــود: ان من حق الضیــف ان یعدله: یکی از حقــوق مهمان به گردن میزبان این اســت که برای مهمان چوب خلال در وقت غذا خوردن آماده کند.

۳. نظافت محیط زیست: رعایت نظافت و بهداشت محیط زیســت و اطراف محیط زندگی، سیره عملی دیگر رسول الله (ص) اســت که توصیه به پاکیزگی و نظیف بــودن محیط زندگــی به ویژه محل ســکونت می نمود و می فرمود: ال تبیتــوا القمامة فی بیوتکم و اخرجوها نهارا، فانها مقعد الشــیطان: زباله را در شب در خانه های خــود نگه نداریــد و آن را در روز به بیرون از خانــه منتقل کنید زیرا زباله نشــیمنگاه شــیطان است (من لا یحضرالفقیه، ج ۴ ،ص ۵ ،ح ۴۹۶۸)

۴. آراســتگی: ظاهری مرتب داشــتن در پوشــش ظاهری، و آراسته بودن در اصلاح سر و صورت، از سیره بارز و برجســته رسول خدا (ص) بود و هرگز ژولیدگی و شلختگی - که موجب نفرت و دوری دیگران از شخص می شــود - در زندگی آن حضرت دیده نمی شد، بلکه مظهر هرگونه آراستگی و زیبایی بود؛ چرا که در سیره آن حضرت آمده است:

الف- اصلاح سر وصورت: رسول خدا (ص) بین زی پیامبری و عارف و عاشــق حضرت حق بودن، و ظاهر آراسته و مرتب داشتن، نه تنها منافات نمی دید، بلکه به حکم آیه مبارکــه یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مســجد (اعراف،آیه،۲۲ ) موی سر و محاسن و شارب خود را مرتب و آراســته و اصلاح می نمود؛ از همین رو روایت شــده است: رســول خدا(ص) در روز جمعه پیش از خارج شــدن بــرای نماز، ناخنهــای خود را می گرفت و شــاربش را کوتاه می کرد (المســتدرک، ج۱ ،ص۴۱۴ ) و می فرمود: گرفتن از موی شــارب به حدی که خط لب آشکار شــود، ســنت است (همان، ص ۵۹ ) و می فرمود: مجوسیان (زرتشتیان) ریش خود را می تراشــند و سبیل پر پشت می گذارند، و ما سبیل خود را می زنیم و ریش خود را بلند می گذاریم (همان، ص۵۹ )و برای اینکه در مقدار محاســن کســی دچار افــراط نشــود، مقدار و انــدازه را مشــخص می کرد و می فرمود: وقتی محاسن را در دست می گیرید، هرچه از مشت بیشتر باشد، باید کوتاه شود و همچنین موی ســر و صورت را مرتب و آراســته می کــرد که علی (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) موی خود را شانه می زد و بیشــتر اوقــات آن را بــا آب صاف و مرتــب می کرد و می فرمــود: آب بــرای خوشــبو کردن مومــن کافی است (المســتدرک،ج ۱، ص ۵۹) و امــام صادق (ع) فرمود: ... رسول خدا (ص) زیر محاسن خود را چهل بار و روی آن را هفت بار شــانه می زد و می فرمود: این کار حافظه را زیاد می کند و بلغم را از بین می برد (مکارم الاخلاق، ج۱ ،ص ۳۵ ) و آن چنان آراســته بودن برایش اهمیت داشــت که در روایت آمده است: روزی مردی در خانه پیامبر آمد، اجازه ورود خواســت؛آن حضرت طبق معمول در آیینه نگاه کردند و ســر و صورت خود را مرتب و آراســته نمودند، عایشه به پیامبر عرض کرد یا رســول الله! تو برترین فرزندان آدم و پیامبر پروردگار جهانــی، در برابر ظرف آب می ایســتی و موی ســر و صورت خــود را مرتب می کنی؟ حضــرت فرمود: ای عایشه! خداوند دوست دارد وقتی بنده اش برای دیدن برادرانش از خانه بیرون می رود، خود را مرتب و آراسته کند. (مکارم الاخلاق، ج۲ ،ص۱۸۳)

ب - معطر بــودن: همان گونه که رسول الله (ص) در معاشرت با دیگران و زندگی شخصی، بدن و لباسش نظیف و پاکیزه بود نه چرکین، در معاشرت با خانواده و دیگران نیز ســنت و ســیره اش بر آن بوده اســت که خود را خوشــبو و معطر نماید تا دیگران از همنشینی با وی نشــاط پیدا کنند نه آنکه متنفر و آزرده شــوند و این ســیره و سنت، آنچنان برایش اهمیت داشت که امام صادق (ع) فرمود:بر هر مکلفی لازم است که در هر جمعه شــارب و ناخن های خود را بگیرد و مقداری عطر مصرف کند. رســول خدا (ص) چــون جمعه فرا می رســید و عطر نــزد او نبود، برخی از روســری های زنــان را که معطر بود می گرفت و با آب نم می زد و به صورت خود می کشید.(کافی، ج۶ ،۵۱۱ ) و همچنین امام صــادق(ع) فرمود: رسول خدا (ص) مشــک دانی داشت که بلافاصله پس از وضو با همان دست تر آن را می گرفت و خود را خوشبو می ساخت؛ و چون از خانه بیرون می شد، مردم از بوی خوش آن می دانستند که آن حضرت است. (همان، ص۵۱۵)

ج- آراســتگی لبــاس: هر چنــد رســول اللــه (ص) ساده زیســت بودند و هرگز لبــاس فاخر و گران قیمت نمی پوشــید، ولی همان لباس ساده را که می پوشید، از هر رنگ یا جنس نمی پوشــید بلکــه جنس و رنگ لباسش انتخاب ویژه داشــت، چرا که جنس لباسش از پنبه، و رنگش بیشتر ســفید و سبز، و کمتر زرد بود. از همین رو علی (ع) فرمود: لباس پنبه بپوشیدکه آن لباس رسول خدا (ص) بود؛ و آن حضرت لباس مویین و پشمین نمی پوشید، مگر آنکه علت و ضرورتی پیدا می شد (المســتدرک، ج۱ ،ص۲۰۹ )

و همچنین در روایت آمده اســت:از لباس ســبز خوشش می آمد، و بیشــتر لباسهایش ســفید بود، و می فرمود: زندگان خود را ســفید بپوشــانید و مردگانتــان را در آن دفن کنید(بحار، ج۱۶ ،ص۹۸ ) و نیز روایت شــده است: پیامبرخــدا (ص) ملحفــه ای داشــت که بــا زعفران رنگ آمیزی شــده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند (بحار، ج۱۶ ،ص۹۸ )

سلوک و رفتار عبادی رسول گرامی اسلام چه خصوصیتی داشت؟ در پاســخ به این پرسش باید عرض کنم هرچند همه بخشهای ســیره عملــی رسول الله (ص) دلپذیر، جــذاب، زیبا و نورانی اســت، اما آن ســیره عملی که دلپذیرتر اســت و ســیره عملی دیگر، در پرتو آن معنا پیدا می کند، عبادت، عرفان، مناجات و ذکر رسول الله (ص) است. برای اینکه عبادت حضرت چند خصوصیت ویژه داشت: نخستین خصوصیت سیره عبادی رسول خدا عشق و تشنگی به عبادت، مناجات و خلوت با حضرت حق است؛ به عبارت دیگر رسول الله (ص) عبادت و مناجات را از سر تکلیف و این که امر به انجام آن شده است، انجام نمی داده است، که اگر چنین امر و دستوری نسبت به انجــام عبادت وجود نداشــت آن را ترک می کرد، چرا که پیش از بعثت و تشــریع نماز در شــرایطی که مردم جزیره العرب از دین حنیف ابراهیمی دست کشیده و به بت پرســتی رو آورده بودند ولی رسول الله (ص) تنها عارف، سالک و واصل الی الله بود که برنامه ویژه چهل شبانه اعتکاف در غار حرا داشت که به عبادت و مناجات می پرداخت و پس از بعثت و تشریع نماز، چون عشق به عبادت از عمق وجودش بر می خاســت، رنگ دیگری گرفت و شعله ورتر شــد و به اوج خود رسید که به اباذر می فرمود: ای ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آن چنان محبوب من ساخته است که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه؛ گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب، سیر و سیراب می شوند اما من از نماز سیر نمی شوم (وسایل الشیعة، ج ۱۵،ص۳۱۲ )

و این تشنگی و عشق به عبادت در مرتبه ای قرار داشت که در روایت آمده است: رسول خدا (ص) نزدیک وقت اذان که می شــد، به بلال فرمود: ابرد یا بلال، ابرد یا بلال بنابر یک احتمال یعنی: بلال! جگرم از تشنگی می سوزد؛ آب گوارای اذان را برسان! دومین خصوصیت ســیره عبادی رسول الله (ص) که دست یافتن به آن توفیق من الله را می طلبد، حضور قلب اســت. به این معنا آن چنان رسول الله معرفت کامل به حضرت حق پیدا کرده بود و به هنگام عبادت خود را واله و غرق تماشــای جمال و جلال می دید و منقطع از ما سوی الله می شــد و تنها توجهش به خدا بود،که نه تنها می فرمود: قرة عینی فی الصلوة: نماز نورچشم من است (مهجه البیضا، ج۳ ،ص ۶۸ ) بلکه عایشه گزارش می دهد: کان اذا حضر الصالة فکانه لم یعرفنا و لم نعرفه اشــتغالا بعظمة الله: هنگامی که وقت نماز می رسید ، آنقدر متوجه خدا بود، مثل این که او ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناسیم (مهجة البیضــا ،ج۳ ،ص۳۵۱ ) و درگــزارش دیگــر آمــده است رسول خدا (ص) چــون به نماز می ایســتاد، از ترس خدا رنگــش می پرید و صدایی ســوزناک مانند صدای جوشــش دیگ از ســینه یا درونــش به گوش می رسید . همچنین روایت شــده است که شبی پیامبر در خانه یکــی از همسرانش (ام ســلمه) بــود. اندکی از شــب نگذشته بود که ام سلمه دید رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در بستر نیست. برخاست و دنبال او گشت. ناگهان متوجه شــد که حضرت کنار اتاق ایستاده، دستها را بلند کرده و اشــک از دیدگانش جاری است و چنین با خد راز و نیاز می کند: خدایا! نیکی هایی را که به من عطا فرموده ای از من مگیر. خدایا! دشمنان و حســودان مرا شاد مگردان. خدایــا! مرا به بدی هایی که از آنهــا نجاتم دادی، باز مگردان. خدایا! یک لحظه مرا به خودم وا مگذار. ام ســلمه گریســت. پیامبر فرمود: ام ســلمه! چرا می گریی؟ گفت: پدر و مادرم فدایت چرا گریه نکنم؟ تو با آن مقام بلندی که داری، چنین با خدا راز و نیاز می کنی [حال آن که ما به ترس از خدا و گریه سزاوارتریم]. پیامبر فرمود: چگونه در امان باشم، حال آن کــه خداوند یک لحظه، یونــس پیامبر را به خودش واگذاشــت و بر ســرش آمد، آنچــه آمد. (بحــار، ج۶ ، ص ۲۱۸)

و چون خود عبادت با حضور قلب و عاشقانه را تجربه کــرده و لــذت معنــوی آن را دریافته بود، بــه دیگران هــم تجربه این جنــس از عبادت را توصیــه می کرد و می فرمود: افضل الناس من عشــق العبادة فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها، فهو ال یبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر ام علی یسر: برترین مردم کسی اســت که عاشق عبادت شود؛ پس دست در گــردن آن آویزد و از صمیم دل دوســتش بدارد و با پیکر خود با آن درآمیزد و خویشــتن را وقف آن گرداند و او را باکی نباشــد که دنیایش به ســختی بگذرد یا به آسانی (تحف العقول، ص ۳۵)

سومین خصوصیت ســیره عبادی رسول الله (ص) کثــرت عبــادت اســت. یعنــی ســیره عبــادی رسول الله (ص) در این بود که به همان نسبت و مرتبه که به عبادت عاشقانه و خالصانه اهمیت می داد، به همان نســبت به کثرت عبادت نیز اهمیت می داد و بخشی را به ســحرخیــزی و مناجات در دل شــب اختصاص می داد؛ از همین رو فیض کاشانی در ذیل آیات طه ما انزلنا علیک القران لتشــقی: طه! ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که این قدر به زحمت و مشقت بیفتی (سوره طه، ۱-۲ ) می نویسد: پیامبر اکرم آن چنان در عبادت الهی حریص بود که از کثرت عبادت، پاهای مبارکش متورم شــده بود، تــا این که خداوند متعــال این آیه را فرستاد (تفسیر صافی ، ج ۲ ،ص ۲۹۹)

امــام صــادق(ع) دربــاره ســیره کثــرت عبــادی رسول خدا (ص) و اینکه شب تا صبح را به طور متناوب به عبادت و انجام نوافل مشغول بود، می فرماید: وقت خواب آب برای وضو را در ظرفی ســر پوشــیده بالای سر خود می گذاشت، و مســواک را نیز زیر بستر خود می نهاد، آنگاه تا وقتی خدا می خواســت می خوابید؛ و چون بیدار می شــد، می نشســت و به آســمان نگاه می کرد و آیات سوره آل عمران را تلاوت می فرمود، آنگاه مســواک می زد و وضو می گرفت و به جایگاه نماز خود می رفــت و چهار رکعت نماز می خواند، رکوع را به قدر قرائت و ســجود را نیز به قدر رکوع انجام می داد، رکوع را آنقدر طول می داد که می گفتند کی سر برمی دارد؟ و سجود را نیز تا حدی که می گفتند کی سر از سجده بر می دارد؟ آنگاه به بستر خود باز می گشت، سپس بار دیگر بیدار می شد و آیات سوره آل عمران را می خواند و به اطراف آسمان نگاه می کرد، و مسواک می زد و وضو می گرفت و در جایگاه نماز می ایستاد و سه رکعت شفع و وتر را می خواند، آنگاه از خانه برای نماز صبح بیرون می آمد و به مسجد می رفت. (کافی، ج۳ ،ص۴۵۵)

رسول الله (صلی اللــه علیــه وآلــه) چه نوع رفتاری با اعضاء خانواده داشته اند؟

در پاســخ به این پرسش بسیار مهم که خواست و نیاز مــردم و جامعه امروز ما اســت، باید عــرض کنم رفتار خانوادگــی پیامبر گرامی اسلام (ص) بــر چند اصل استوار بود:

اصــل اول در ســیره عملــی نبــوی در معاشــرت خانوادگی همکاری با اعضای خانواده است. به این معنا که در سیره عملی و نظر رسول الله (ص) در محیط جزیره العرب -که مرد ســالاری به معنای واقعی کلمه حاکم بود و ارزشی جز تولید مثل برای زن قائل نبودند- نه تنهــا چنین نگاه باطلــی را پــس زده و می فرمود: جعل قرة عینی فی الصالة و لذتی فی النساء: روشنی چشــم من در نمــاز، و لذتــم در زنان قرار داده شــده است (مســتدرک، ج ۵، ص۳۲۱ ) و نیــز می فرمــود: خیرکم خیرکم لنســائه و انا خیرکم لنسائی؛بهترین شما شــخصی است که با همسرش خوش رفتار باشد و من از تمامی شــما نسبت به همســرانم خوشرفتارترم (تحف العقول، ۴۲۵ ) بلکه همسران خود را هرگز به دید کلفت و کنیز نمی دید که علاوه بر تر و خشک کردن فرزند، وظیفه دیگرشان کار کردن در خانه باشد بلکه با اینکه جایگاه رفیعی چون مقام پیامبری داشت ولی در داخل خانه همسر و پدر بود نه پیامبر؛ و بدون هیچ تعینی دوشادوش اعضای خانواده بسیاری از کارهای خانه را انجام می داد. از همین رو در گزارش آمده است: پیامبر درخانــه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشــت را تکه تکه می کرد و بر ســفره غذای حقیرانه می نشست و انگشتان خویش را می لیسید، بز خود ر ا می دوشــید و لباس خود را وصله می نمود و بر شــتر خود عقال میزد و به ناقــه خود علف می داد، بــا خدمتــکار منــزل آرد را آســیاب می کــرد و خمیر می ساخت (مناقب، ج۱ ،ص ۱۴۶ )

و همچنین روایت شــده اســت: رســول خدا (ص) کفش خــود را وصله می زد، پوشاک خویش را می دوخت، در منزل را شخصا باز می کرد، گوسفندان و شترها را می دوشید و به هنگام خسته شدن خادمش، در دســتاس کردن به کمک او می شــتافت و آب وضوی شبش را خود تهیه می کرد و در همه کارها به اهل خانه کمک می کرد.(بحار، ج۱۶ ، ص ۱۵۰ ) و نیز روایت شده است:حضرت خانه خویش را نظافت می کرد و جارو می کشید و می فرمود:کمک به همســر و کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب می شود(مکارم الاخلاق، ج۱ ،ص ۱۶۵ )

اصل دوم در سیره خانوادگی نبوی که می تواند الگوی همگان باشد، قدر شناســی از همسر است. به این معنا که رسول گرامی اسلام وقتی خوبیها و زحمت و تلاش همسر خود را می دید، با یاد کردن از او درجمع، وفاداری و محبت خود به همسرش را ابراز می نمود که او را فراموش نکرده است؛ ازهمین رو روایت شده است: روزی پیرزنــی خدمت آن حضرت رســید؛ حضرت به او خیلی احترام و تکریم نمود، عایشه پرسید: او که بود؟ فرمود: او در زمان خدیجه ســراغ ما می آمد و در گزارش دیگر آمده است: روزی پیامبر به یاد خدیجه افتاد و گریست، در حالی که کنار همسرانش بود، عایشه گفت: بر پیرزن عجوزی از پیرزنان سرخ روی بنی اسد گریه میکنی؟! پیامبر فرمود: وقتی که شــما تکذیبم کردید، او مرا تصدیق کرد؛ وقتی شــما کفر ورزیدید، او بــه من ایمان آورد؛ وقتی شــما از فرزند آوردن عقیم بودید، او برایم فرزند به دنیا آورد؛ عایشــه گوید: از آن پس پیوسته می کوشیدم با یادکردن خدیجه جایی در دل پیامبر خدا باز کنم (بحار، ج۸ ،ص۱۶)

اصــل ســوم در ســیره خانوادگی نبوی که توانســت خانواده ای ایده آل و نمونه شکل دهد که الگوی همیشه تاریخ قرار بگیــرد، اختصاص دادن وقت به خانواده اســت؛ به ایــن معنا کــه هرچند رسول خدا (ص) در ده ســال از دوران حضور در مدینه، در اوج مشــکلات سیاسی و نظامی قرار داشت، ولی این مشکلات مانع از باخانــواده بودن نبود و موجب نمی شــد تا خانواده در حاشــیه قرار بگیرد بلکه اهل برنامه بود. در این باره امام حســین (ع) از علی (ع)-که سی سال از عمر خود را با رسول خدا (ص) ســپری کرده و از اخلاق داخلی و خارجی حضرتش اطلاع دقیق داشــته اســت- این چنین روایت می کند: امام حســین(ع) می فرماید: از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سؤال کردم، فرمودند: وقتی بــه خانه اش می رفت، اوقاتش را سه قســمت می کرد: یک قسمت برای خدا، و یک قسمت برای خانواده اش، و یک قسمت برای خودش؛ آنگاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم می کرد و آن را برای بســتگان و بزرگان صحابه که در منزلش به خدمت او می رسیدند قرار می داد و ذره ای از امکانات خود را از آنان دریغ نمی نمود (بلکه آنچه امکان داشت در حقشان انجام می داد (عیون الاخبار؛ ج۱ ،ص ۳۱۵ )

. انتهای پیام /*