پرتال امام خمینی(س): یادداشت۲۶۲/

استاد علامه محمدتقی جعفری به سال ۱۳۰۴خورشیدی در شهر تبریز متولد شد و پس از تحصیلات عالیه علوم اسلامی در شهر تبریز، طهران، قم و نجف اشرف در محضر آیات عظام میرزا فتاح شهیدی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ کاظم شیرازی، سیدعبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم کسب فیض نمود. در همان سنین جوانی به اجتهاد دست یافت تا حال حاضر بیش از هشتاد اثر از استاد به طبع رسیده است. بنابر اسناد ساواک، در جلسات محمدتقی جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شرکت می‌کردند. ساواک در سال ۱۴۴ش او را احضار و تأکید کرد که در درسهای خودتان نسبت به شاه مطلبی نگویید و به اسرائیل حمله نکنید. ماموران ساواک می گفتند: او با همین حرکت جوهری و همین حرف ها، جوانان را به مبارز تبدیل می کند و به جان حکومت می اندازند. (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص ۱۹۳، چراغ فروزان، ۱۳۷۷ ش)
در کتاب صحیفه دل بخشی از مکتوبات علامه جعفری در خصوص امام خمینی آمده است که یادآوری کراماتی از حضرت امام در کنار دیگر ابعاد علمی ـ‏‎ ‎‏مبارزاتی ـ مدیریتی، نمایانگر گوناگونی فضایل و مناقب آن مرد الهی‏‎ ‎‏است؛ که در ذیل بخشی از این مکتوبات آمده است: ‏


سیما و نگاه امام، تجسم اخلاق و عرفان
‏‏ ‏‏در اولین روز حضور اینجانب در دروس اخلاق و عرفان ایشان،‏‎ ‎‏قیافه ای بسیار روحانی با نگاههایی جالب دیدم که به مطالبی که در درس‏‎ ‎‏ابراز می نمودند، حالت توافق با آنچه در درون می گذشت را ارائه‏‎ ‎‏می نمود.‏ ‏‏آن روزها آیات آخر سورۀ حشر را تدریس می کردند. با کمال وضوح به‏‎ ‎‏خاطر می آورم وقتی این آیۀ مبارکه (هوالله الخالق الباری المصور له‏‎ ‎‏الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم)‏‎ ‎‏را تفسیر می فرمودند، جذابیت مطالب به حد عالی رسیده بود و طلاب با‏‎ ‎‏یک انقلاب روحی به افاضات عرفانی ایشان گوش می دادند. هیجان‏‎ ‎‏روحی و عمق مطالبی که ابراز می شد، بخوبی اثبات می کرد که مطالب‏‎ ‎‏ابراز شده، فوق معلومات حرفه ای و رسمی است که متأسفانه عده ای را به‏‎ ‎‏خود مشغول می نماید.‏ ‏‏اینجانب پس از آن تاریخ فروغی از عرفان مثبت را در زمان تحصیل در‏‎ ‎‏نجف اشرف در چهره و گفتار و سایر رفتارهای زندگی در حکیم متأله و‏‎ ‎‏عارف بزرگوار شیخ مرتضی طالقانی دیدم. ‏


آرامش و متانت در بحث های علمی
‏‏ ‏‏در اثنای تحصیل در نجف که به نظرم می آید در حدود شش سال از‏‎ ‎‏آغاز اقامت تحصیلی در نجف گذشته بود که برای استراحت و صلۀ‏‎ ‎‏ارحام و زیارت مرقد ثامن الحجج علیه و علی آبائه و اولاده الصلوة‏ ‏‎ ‏والسلام به ایران آمدم، در مدرسۀ مروی از طلبه ها شنیدم که امام به تهران‏‎ ‎‏آمده و در منزل پدر معظم همسرشان، مرحوم آیت الله ثقفی وارد‏‎ ‎‏شده اند. اینجانب با چند نفر از طلاب نجف و قم به خدمتشان رسیدیم. در‏‎ ‎‏این دیدار بحثی مفصل دربارۀ یک مسأله فقهی که مربوط به طلاق خلع‏‎ ‎‏بود، مطرح شد. این مسأله مربوط به این بود که اگر زوجه مقداری از‏‎ ‎‏مهریۀ خود را برای گرفتن طلاق، به زوج بذل کند، آیا مانند بذل همۀ مهر‏‎ ‎‏است یا نه؟ و به نظرم می آید که این مسأله را خود امام مطرح فرمودند. به‏‎ ‎‏یاد دارم بحث در این مسأله بیش از یک ساعت طول کشید. یکی از‏‎ ‎‏جالبترین خاطره ها در همان روز این بود که ما طلبه ها در بحث و گفتگو‏‎ ‎‏داد و فریاد زیاد می کردیم؛ ولی ایشان با کمال متانت و شکیبایی به حل و‏‎ ‎‏نقض و استدلال می پرداختند و همان روز همۀ طلبه ها را برای صرف‏‎ ‎‏ناهار نگاه داشتند. ‏


رعایت حال دیدارکنندگان در ملاقاتهای خصوصی
‏‏ ‏‏پس از سپری سالیان اقامت در نجف که به ایران مراجعت کردم؛‏‎ ‎‏مرحوم آیت الله مطهری می خواستند به قم مشرف شوند، به ایشان گفتم‏‎ ‎‏اگر خدمت استاد رسیدید، سلام اینجانب را عرض نموده اگر امکان داشته‏‎ ‎‏باشد، وقتی را تعیین فرمایند که برای دیدارشان بروم. مرحوم آقای‏‎ ‎‏مطهری پس از مراجعت روز سه شنبه آن هفته را متذکر شدند. یعنی امام‏‎ ‎‏روز سه شنبه را برای دیدار تعیین نموده بودند. اینجانب پیش از ظهر روز‏‎ ‎‏سه شنبه در قم به خدمتشان رسیدم؛ ولی چون خیلی ازدحام بود مرحوم‏‎ ‎‏حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مصطفی با تحمل مشقت‏‎ ‎‏اینجانب را به خدمتشان بردند که به جهت ازدحام جمعیت غیر از‏‎ ‎‏احوال پرسی مطلبی مطرح نشد. ایشان فرمودند شما امروز بعد از ظهر‏‎ ‎‏بیایید.‏ آن روز بعد از ظهر به خدمتشان رسیدیم. وقتی که من وارد اتاق شدم‏‎ ‎‏و ایشان تشریف آوردند، مرحوم آقا سید مصطفی هم وارد شدند. امام‏‎ ‎‏در آن موقع با روحیه ای که داشتند با کمال جدیت و تقریباً با صدایی بلند‏‎ ‎‏خطاب به آقا سید مصطفی فرمودند «برو بیرون». البته ایشان گمان کرده‏‎ ‎‏بودند اینجانب مطالب خصوصی به خدمتشان خواهم گفت. در صورتی‏‎ ‎‏که منظور من از رسیدن به خدمتشان احوالپرسی و دیدار بود. ‏


حالت طبیعی و بی پیرایگی
‏‏ ‏‏پس از مراجعت معظم له از خارج، در سال ۱۳۵۷ در مجلسی بسیار‏‎ ‎‏مهم که دانشمند محترم، واعظ مشهور آقای فلسفی سخنرانی داشتند،‏‎ ‎‏داستان بسیار خنده آوری را از روزگار گذشته نقل می کردند. من با کمال‏‎ ‎‏دقت و کنجکاوی شدید صورت امام را مورد توجه قرار داده بودم و‏‎ ‎‏منظورم این بود که آیا ایشان در آن جلسه بسیار مهم چگونه خواهند‏‎ ‎‏خندید؟ وقتی که داستان به جای خنده آور رسید، خندۀ ایشان طبیعی بود‏‎ ‎‏و توجه اغلب روحانیان و طلبه ها را جلب کرد. البته ممکن است انگیزه‏‎ ‎‏جالب بودن خنده برای آنان مختلف بوده است ولی اینجانب تنها از آن‏‎ ‎‏جهت مورد توجه قرار داده بودم که ببینم آیا حضور آن همه روحانی و‏‎ ‎‏شخصیتها در جلسه تغییری در شخصیت ایشان به وجود می آورد؟‏‎ ‎‏همانطور که عرض کردم خندۀ ایشان کاملاً ساده و بی پیرایه بود. ‏
(صحیفه دل؛ ج ۱، ص ۴۳ – ۴۶)

پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت علامه

مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، دامت برکاته، در پیامی به مناسبت رحلت علا مه محمدتقی جعفری و در تسلیت برای جامعه علمی و فرهنگی کشور و به ویژه خانواده آن مرحوم می فرمایند: «آن عالم بزرگ و متعهد در طول بیش از ۴۵ سال ـ از هنگامی که پس از تکمیل تحصیلات عالی و ممتاز خود قدم در وادی تألیف و تحقیق و تعلیم نهاد ـ آثار علمی با ارزشی پدید آورد و تفکر فلسفی را در دایره ای وسیع از مستفیدان و تحسین کنندگان جهانی خود، ارتقا بخشید. پس از پیروزی انقلاب نیز همواره افکار سازنده او در زمینه معارف دینی و نگاه فلسفی به مسائل اسلامی، با استقبال فرزانگان و تشنگان علم و معرفت روبه رو می گشت. سخنرانی های پرمغز این دانشمند عالی قدر که سرشار از نکته های عمیق و درس های به یادماندنی برای نسل جوان و دانش پژوه کشور بود، در شمار حسنات علمی و فکری دوران حاضر محسوب می گردد»...

. انتهای پیام /*