پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۲۷۳/دکتر سیدعبدالله حسینی

اشاره: دکترسید عبدالله حسینی، شاعر، مدرس دانشگاه، فعال فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که امامت جمعه ژوهانسبورگ و تدریس در دانشگاههای ویتس ژوهانسبورگ و دانشگاه المصطفی آن شهر را در کارنامه خود دارد. ایشان بدست مبارک حضرت امام معمم شد و برای شعر حرم امن الهی از آنحضرت جایزه نقدی دریافت کرد. دریافت پیراهن مبارک حضرت امام به عنوان صله و همچنین دریافت مدال ویژه حضرت امام خمینی و دستخط مبارک ایشان برای ایفای نقش فعال در خلق ادبیات دفاع مقدس از افتخارات این روحانی ارزنده کشور ما است. دکتر حسینی اجازه امور حسبیه از آیات عظام سیستانی، اراکی، گلپایگانی، فاضل لنکرانی و... و اجازه ویژه در امور حسبیه از مقام معظم رهبری را دارد. آنچه در ادامه می خوانید یادداشت ایشان به پرتال امام خمینی(س) در باره پیام هشت ماده ای حضرت امام است که از نظر می گذرد:

 فلسفه اصلی صدور پیام هشت ماده ای حضرت امام

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور شاهد اتفاقاتی در باره مسائل مربوط به حقوق بشر، حریم خصوصی و حقوق شهروندی و اجتماعی بود که می توانست نظام نوپای اسلامی را قربانی برخی مسائل کند. در ابتدای انقلاب گاهی نیروهای انقلابی به خاطر اینکه می خواستند جریانات را کنترل کنند، از جمله به بازرسی و کنترل خودروها و اماکن می پرداختند و این کنترل ها گاه و بیگاه موجب شکسته شدن حریم خصوصی افراد می شد؛ حضرت امام با صدور پیام هشت ماده ای به نحوی دوباره مسائل حقوق بشری در جمهوری اسلامی ایران را مدنظر همگان قرار دادند؛ بخصوص چون موضوع حق الناس مطرح بود، موضوع روابط اجتماعی مردم را دراین منشور بازتعریف کرده و متذکر شدند. و به همگان گوشزد کردند آنچه که انقلاب اسلامی بدنبال آن است سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم و نقض حقوق اجتماعی آنان نیست بلکه کشور دچار مسائل اساسی تر است که باید به آنها توجه شود.

اما نکته مهم این است که این فرمان تبدیل به دستورالعمل اجرایی نگردیده و متاسفانه این نقطه ضعف در سیستم عملیاتی نظام وجود دارد که پیام های حضرت امام و هم حتی فرمایشات مقام معظم رهبری بر زمین می ماند. حضرت امام دستورات بسیار زیادی داشتند که اگر واقعا به آنها عمل شود، می تواند به حل همه نابسامانی در جامعه منجر شود. بعنوان مثال زندگی خصوصی حضرت امام در زمان حیات مبارک و حکمرانی ایشان را در نظر بگیرید که بسیار ساده بوده و تا زمانی که در قید حیات بودند، اجازه ندادند هیچکدام از فرزندانشان مسئولیتی را قبول کنند.

 درسی که مسوولان باید از امام بگیرند...

اگر این سیره عملی امام برای مسئولین و مدیران الگو قرار بگیرد و آنها نیز حاضر نشوند که به فرزندان خودشان مسئولیت بدهند و اجازه ندهند این اتفاقاتی که امروز در جامعه ما به عنوان آقازادگی یا همین موجی که روی انتساب دامادها و فرزندان در بین مردم براه افتاده رخ دهد، اکنون چه شرایط خوبی را شاهد بودیم.

غیراز این حضرت امام نکات دیگری هم در زندگی و پیام هایشان داشتند که برخی از مسئولین ما به صورت انتخابی با بیانات حضرت امام برخورد می کنند. یعنی برخی از فرمایشات حضرت امام را می گیرند، به آن عمل کرده و بزرگش می کنند و برخی از فرمایشات حضرت امام را کنار گذاشته و به آن توجه نمی کنند. به تعبیر قرآن «  نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» به بعضی از فرمایشات خداوند در قرآن ایمان می آوریم و بعضی را فراموش می کنیم. اکنون ما هم در باره امام راحل و هم در باره مقام معظم رهبری این موضوع را شاهد هستیم. متاسفانه برخی از فرمایشات ایشان تا جایی که به منفعت خودمان، حزبمان، صنف مان، تشکیلات مان است و با منافع مان تضاد ندارد را می پذیریم وآنهایی که با منافع ما در تضاد است را نادیده می انگاریم.

به خاطر دارم مقام معظم رهبری به بجنورد سفر کرده بودند و یک سخنرانی بسیار معروفی را داشتند که آنجا هم یک مقدار مسائل حقوق بشری از جمله برخورد با مسئله حجاب از زبان مبارک ایشان مطرح شد. که در سخنرانی رسمی فرمودند که من الان که داشتم می آمدم تا این سخنرانی را انجام دهم در مسیر، یک عده خانم و دختر دیدم که به استقبال من آمده بودند ولی ما به اصطلاح خودمان در جامعه به آنها بی حجاب یا بدحجاب می گوییم. یعنی به استقبال منِ رهبری یک خانم بی حجاب یا یک خانم کم حجاب یا بدحجاب آمده بود. ایشان در ادامه فرمایشات خود اشاره کردند که خب، این الان به استقبال من که رهبر مملکت هستم، آمده است. وضعش هم این است، حالا ما باید چکار کنیم؟ آیا باید او را طرد کنم؟ تا از انقلاب دلزده شود؟ یا او را هم فرزند آسیب دیده انقلاب بشمارم. ایشان مثالی زدند و شعر معروفی را خواندند. «هر آنچه گویی هستم، آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» این شعر را حضرت آقا کامل خواندند. مثلا می بینید یک آدم با ظاهر آنگونه وقتی با او صحبت می کنید این شعر را می خواند که من همینی که می بینی، همین بدحجابی که می بینی، هستم. آیا تو که مثلا اینجوری می نمایی، هستی؟ درواقع ایشان مقام معظم رهبری از خودش سوال می کند و آن خانم بدحجاب را کنار گذاشته و از خودش دارد می پرسد که منِ رهبری آیا اینجوری که می گویم هستم یا نیستم؟ این یک سیره ای است که حضرت آقا به ما یاد می دهد و می گوید به عیب دیگران قبل از آنکه به عیب خودت نگاه کنی، نگاه نکن. ولی من شنیدم این حرفهای ایشان در آن جلسه در یک جا و شورایی که در ارتباط با مسئله فرهنگی و بی حجابی کشور بود مطرح شده بود که حضرت آقا این را گفتند حالا چکار باید بکنیم؟ حالا برخورد ما با افراد بدحجاب چگونه باید باشد؟ برخورد افرد بی حجاب چگونه باید باشد که از این نمونه برخوردها حضرت آقا زیاد دارند. یک نفر در آن جلسه گفته بود که حالا آقا یک چیزی گفت دیگر حالا شما قضیه را کش می دهید!

در کشور یک نوع مقاومت در برابر افکار و اندیشه های بزرگان ما وجود دارد. همانطوری که حضرت امام هم یک زمانی در مورد شطرنج یک فتوایی صادر فرمودند برخی ها حتی از حوزه ها سر و صدا براه انداختند و فریاد بلند شد. امام با آن روشنفکری و روشنگری که در برابر همه جریانات متحجر داشت، ایستاد و فتوای بسیار شجاعانه ای را در ارتباط با مسائل مختلف از جمله شطرنج  صادر فرمودند. همینطور هم مقام معظم رهبری.

ماجرای روبرو شدن دو جوان با مقام معظم رهبری در کوه پیمایی

حتی در جایی خواندم در یکی از روزهایی که حضرت آقا برای کوهپیمایی رفته بودند در مسیر دختر و پسری را می بینند که از روبه رو می آمدند. دو دوست که با هم به کوهنوردی می رفتند و وقتی چشمان به حضرت آقا می افتد که دارند از روبه رو می آید، مسیرشان را کج می کنند و اتفاقا آقا هم مسیرشان را کج می کنند و می روند تا با آنها مواجه شوند. با آنها بسیار گرم می گیرند و سلام و تعارف می کنند درحالی که آنها ترسیده بودند!

در حالی که حضرت آقا با آنها با گرمی برخورد می کنند و اسمشان را می پرسند و در آخر می پرسند که نسبت تان چیست؟ برادر و خواهر هستید؟ آنها به هم نگاه می کنند و می گویند راستش نه آقا، ما با هم دوست هستیم. آقا می فرمایند خب حالا که شما با هم دوست هستید چرا یک عقد محرمیتی نمی خوانید؟ من خودم برایتان می خوانم. شما وقت بگیرید و به دفتر بیایید من خودم برایتان عقد محرمیت می خوانم تا با هم محرم شوید.

اگر این سنت و شیوه و طرز برخورد رواج پیدا کند آنوقت این سوال پیش می آید که داستان گشت ارشاد چیست؟ گشتی که در جامعه گذاشتیم تا اگر کسی یک مقدار آستینش کوتاه باشد یا چند تار مویش بیرون باشد را دستگیر کرده، گاهی برایش پرونده درست می کنیم، در استخدامش مشکل ایجاد می کنیم. درحالی که شیوه حضرت امام و حضرت آقا آنگونه است. حتی من شنیدم یکبار ایشان در همین کوهپیمایی ها که رفتند، با خانمی مواجه شدند که سگی همراه داشتند و احوالپرسی می کنند و حتی اسم سگ را می پرسند! ادامه می دهند که می دانید که داشتن سگ مسئولیت دارد و باید مراقب احساسات سگ هم باشید. درواقع روش سگ داری را آموزش می دهند و مقالات و کتابهایی در این رابطه معرفی می کنند تا بخواند و تحقیق کنند و توصیه هایی از این قبیل.

اینها سیره عملی رهبران ماست؛ اما یکسری رفتارهایی در جامعه در ارتباط با مسائل اجتماعی مطرح می شود که سوال برانگیز است. این است که به هر حال هم فرمان هشت ماده ای حضرت امام دارد خاک می خورد و هم دستوراتی که حضرت آقا در ارتباط با این مسائل داده اند، همگی نادیده گرفته می شود  و متاسفانه برخی به صورت عامدانه این موارد مهم را انکار می کنند.

فرمان امام منحصر به زمان و مکان نبوده و منشور کرامت انسان و حقوق شهروندی است

مسائلی مثل حقوق هیچوقت عوض نمی شوند. مثلا دروغ، همیشه دروغ است و هیچوقت زشت، زیبا نمی شود همانطور که یک چیز زشت هیچوقت زیبا نمی شود هیچ ارزشی تبدیل به ضدارزش نمی شود و هیچ ضدارزشی هم تبدیل به ارزش در عالم واقع نمی شود مگر اینکه ما خودمان در ذهن خودمان یک ارزش را تبدیل به ضدارزش کنیم و یک ضدارزش را تبدیل به ارزش. درحقیقت مشمول زمان و مکان خاصی نیست و شرط پذیر و شرط بردار هم نیست که مثلا اگر در ایران بود باید انجام دهیم و اگر اسلام در خطر بود انجام دهیم و اگر نبود، ندهیم. اگر انتخاباتی بود انجام ندهیم و اگر انتخابات بود انجام بدهیم. مثلا یکی از سنت های بسیار نادرستی که متاسفانه سالهاست اعمال می شود بخصوص در سیستم تبلیغاتی رسانه ملی این است که وقت انتخابات، تلویزیون انگار همه مسائل را فراموش می کند و یک خانم بی حجاب را نشان می دهد. خانم کم حجابی که موهایش پیداست را در روز قدس یا راهپیمایی 22 بهمن شرکت کرده را نشان می دهند ولی بلافاصله در 23 بهمن گشت ارشاد همین فرد را ممکن است دستگیر کند. این رفتارهای متناقض یک جایی باید خاتمه پیدا کند. بالاخره اگر این فرد شهروند ماست، ایرانی است و حقوقی دارد، هم باید قبل از انتخابات، و هم بعد از انتخابات رعایت شود. در گشت ارشاد یک نکته جالبی را در فرازی دیدم که دخترخانمی را گشت ارشاد می گیرد و یک آدم مومنِ موجه انقلابی سر می رسد و صحبت می کند که مگر نمی دانی که انتخابات است؟ چرا باید اینگونه باشیم؟

 مشکل اصلی کجاست؟

آنچه مسلم است این است که اول باید نظام به معیشت مردم رسیدگی کند و بعد می تواند به مسائل جانبی مانند حجاب بپردازد. نظامی که موضوع معیشت را حل کرد، بعد می تواند وارد مسائل دیگر شود. بعنوان مثال می تواند در باره حجاب تصمیم بگیرد. آنوقت به فکر بیافتد که حجاب رعایت شود یا نشود؟ مثل بخشنامه ای یک بیمارستان صادر می کند که پرستار مرد نباید به یک خانم واکسن تزریق کند! مردم در این شرایط سلامت مناسبی نیستند پس مسئله موضوعیتی ندارد

مشکل این است که ما هم اسلام را بد فهمیده ایم، هم آنرا بد تبلیغ کرده و هم بد عمل می کنیم. اشکال از هر سه جاست. نمونه بارز آن همین بحث حجاب و امر به معروف و نهی از منکر است. چون درست نفهمیده ایم و چون بد تبلیغ می کنیم، وهم بد به آن عمل می شود. متاسفانه این کج فهمی ها گریبان کشور را گرفته است.

در اسلام امر به معروف و نهی از منکر داریم، ولی از نهی از منکر و امر به معروف قبل از اینکه یک حکم شرعی دینی باشد، یک حکم عقلی است. در هیچ کشوری نیست که ما امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشیم. تمام کشورهای متمدن دنیا، بالاترین حد امر به معروف و نهی از منکر را دارند. یعنی امر به معروف و نهی از منکری که امروز در اروپا اجرا می شود در هیچ کجای دنیا به اجرا گذاشته نمی شود چرا؟ برای اینکه درست فهمیده شد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت عمومی، یعنی عکس العمل نشان دادن به ظلم های سیستماتیک و به ناهنجاری های سیستماتیک در جامعه. در نتیجه می بینید اگر یک وقتی یک مسئولی برود ولخرجی در رستوران بکند، یک خبرنگار امر به معروف می کند. یک مقاله می نویسد و فردا منجر به استعفای مسئول مربوطه می شود. یک مسئولی در کره جنوبی یک تلفن شخصی انجام بدهد به قیمت از دست دادن ریاستش تمام می شود. چنانچه یکی از دوستان شخصی خود را بدون طی کردن هیچ فرآیند قانونی در پستی بگمارد، عزل می شود. امر به معروف یعنی این؛ یعنی افشاگری. در مملکت ما چند آقازاده داریم؟ چند داماد داریم که با پارتی بازی پست گرفته اند؟ همگی فکر می کنند که دارند نان حلال می خورند! امر به معروف یعنی باید از مسائل بزرگ مثل اختلاس و ناگواری های اینگونه که در جامعه وجود دارد، شروع کنیم. ولی ما از کل امر به معروف به حجاب چسبیده ایم و آن را هم خوب نفهمیده ایم.

فلسفه امر به معروف ترویج خوبی هاست

امر به معروف یعنی خوبی ها را ترویج کنید و از بدی ها ممانعت به عمل آورید. خوبی و بدی را تقسیم بندی کنید. روایت داریم در آخرالزمان که حجاب تبدیل به ضدارزش می شود. منکر، معرف می شود. معروف، منکر می شود. کارهای خوب به کارهای بد تبدیل می شود. کارهای بد به کارهای خوب تبدیل می شود. بعنوان مثال اگر اول وقت نماز بخوانید ممکن است مورد تمسخر عده ای واقع شوید که در قرن 21 دارید نماز می خوانید؟! در عوض زرنگی و پست گرفتن یک نوعی قدرت محسوب می شود. پارتی داشتن به یک نوع ارزش تبدیل شده و نداشتن به ضدارزش. حالا من از شمایی که حجاب در ذهن تان به ضدارزش تبدیل شده، می خواهم که حجابتان را رعایت کنید. اگر حجاب در ذهن دارنده آن زیبا باشد اصلا لزومی ندارد که من به شما تذکری بدهم. آیا در ترکیه تبلیغ حجاب می شود که خیلی ها با حجاب کامل تردد می کنند و زیبا هم هستند. در لبنان مگر تبلیغ حجاب می شود؟ مگر گشت ارشاد دارند؟ اما خیلی خوش تیپ با حجاب کامل هست چون به نظرش زیباست. اما وقتی من این را زشت می دانم و می گویید که این کار را انجام دهم به این معناست که از من می خواهید کار زشت انجام دهم و عامل باشم در نتیجه انجام نمی دهم. پس می بینید که مشکل از کجاست؟

اینکه در ذهن خانم ها حجاب به ضدارزش تبدیل شده هم تقصیر نظام است. تقصیر سریال های تلویزیونی خودمان هست. در یک سریال تلویزیونی که پربیننده هم هست شما می بینید یک خانم مانتویی مدیر شرکت است اما یک خانم چادری که چادرش را به کمرش بسته، همسر باغبان مجموعه است. اهل هیات و کار خیر است و اهل نماز اول وقت است اما همسرش آبدارچی و خودش هم نظافتچی است. کسی که بیننده این سریال است اینگونه درمی یابد که فرد بی حجاب، باکلاس است و فرد باحجاب بی کلاس است.

این منشور تنها کاربرد حقوقی نداشته و به سعادت دنیا و آخرت مردم هم توجه دارد

همه دستورات اسلام هر دو جنبه را شامل می شود. یعنی دستوراتی است که اگر شما انجام دهید هم در دنیا خوب زندگی می کنید و هم زمینه خوب زندگی در آخرت فراهم می شود. بنابراین موضوعی است که در آن فرمان حضرت امام هم، هم سعات اخروی در نظر گرفته شده و هم جنبه های دنیایی موضوع؛ بنابر این حضرت امام به هر دو موضوع توجه داشته اند.

اگر واقعا به این ارزش ها برگردیم و به آنها درست عمل کنیم، در حقیقت انقلاب را نجات دادیم و اگر نه، یک روزی بیدار می شویم و متوجه می شویم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شدیم که همین مسائل خیلی کوچک را در جامعه رعایت نکردیم. به هر حال یک نظام خوب نظامی است که در همین جزئیات بتواند خوب عمل کند اما به رغم اینکه در مسائل خارجی دستاوردهای بسیار بزرگی داشتیم و امروز به قدرت اول منطقه تبدیل شدیم، و تمام توطئه هایی که بر علیه ما در طول 40 سال گذشته انجام شده را توانستیم خنثی کنیم، از بین ببریم و جلوی آن بایستیم، اما متاسفانه در مسائل بسیار کوچک مدیریتی داخل کشور متوقف شده ایم که رفع آن با عمل به همین جزئیات است. یعنی همین اتفاقات کوچک می تواند در جامعه ما تحول ایجاد کند. می بینید که یک امام جمعه ای در یک استانی در تبریزی آیت الله آل هاشم تصمیم می گیرند که نرده ها را از جلوی صفوف نماز جمعه بردارد. اتفاقی خیلی کوچک اما می بینید که موج آن در کل کشور می پیچد که یک کسی پیدا شد و یک چنین کار کوچکی انجام داد. یعنی یک نرده برداشتن اصلا هیچ اتفاق خاصی در کشور محسوب نمی شود. نه اصل دین و نه فرع دین است. ولی همین کار کوچک آقای آل هاشم مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفته. همین اتفاقات کوچک اگر باشد، برخوردها، نوع رفتارها و یکسری از مسائل بسیار کوچک و عمل به آنها و پرهیز از بعضی مسائل کوچک می تواند در جامعه ما تحول ایجاد کند.

. انتهای پیام /*