پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۲۹۸/ محمد رجائی نژاد

مقدمه

امام خمینی دو گونه اسلام را مطرح کرده است که با یکدیگر تضاد گفتمانی و افتراق در مبانی و مبادی دارند؛ یکی «اسلام ناب محمدی» و دیگری «اسلام آمریکایی»، ایشان اعتقاد داشت دشمنان اسلام برای نابودی و مهار قدرت و نفوذ اسلام، همیشه در انحراف کوشیده اند. در زمان کنونی نیز اسلام آمریکایی را طرح ریزی کردند تا بتوانند اسلام راستین را دگرگون کرده و اسلام ناقص و بی خاصیتی را جایگزین نمایند. برای رسیدن به این هدف نیز تنها نبودند و توانستند با نفوذ در بین مسلمانان، از درون کسانی را حامی و آلت دست خود سازند و همراه کنند؛ و این موجب گسترش انحراف در دین اسلام شد.

امام خمینی همواره پشتیبان اسلام ناب محمدی بود، و در مقابل اسلام سرمایه داران، متکبران، مرفهان بی درد، منافقان، راحت طلبان و فرصت طلبان که مظهر اسلام آمریکایی بود، ایستاد. تاآنجاکه دو سال پایانی زندگی، در کنار معرفی ابعاد گوناگون اسلام ناب، اهمیتِ توجه به کج فکری ها، جمود و قشریگری ها، خرافه و تحجرگرایی و مقدس مآبی، التقاط ها و انحراف ها را که گوشه ای دیگر از شاخصه های اسلام آمریکایی بود، گوشزد کرد. در نوشته ها، سخنان و پیامهای خویش پیوسته مخاطبانش را متوجه این مسائل می کرد و بسیار روشن و دغدغه مند بر جدایی اسلام حقیقی از اسلام های انحرافی و تحریف شده اصرار می ورزید.

ایشان با یادآوری این که هنوز برای بسیاری از ملت های اسلامی مرز «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» درست مشخص نشده است، تأکید می کرد راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است و باید تمامی زوایای آن برای مسلمانان کنونی و آینده روشن گردد. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۲۰ - ۱۲۱) ایشان برای رسیدن به این هدف مهم، علاوه بر توصیف و تشریح ویژگی ها و شاخصه های اصلی این دو اسلامِ رقیب هم، تلاش کردند مخاطبان و موافقان و مخالفان این دو نوع اسلام را هم تا حدودی عیان و بیان کنند.

مخاطبان و مخالفان اسلام ناب محمدی

بالطبع وقتی مخالفان و مصادیق بیرونی اسلام آمریکایی بیان و روشن گردد، خودبخود موافقان و پیروان اسلام ناب که گستره فراوانی دارد و بسیاری را شامل می شود، مشخص خواهد شد. امام خمینی نیز در همین راستا کوشش کرد که مخاطبان و مصادیق اسلام انحرافی و پیروان و مدعیان کج اندیش آن را بر همگان معرفی نماید.

امام خمینی در تبیین اسلام آمریکایی دوره معاصر، از یک سو از مراکز وهابیت در جهان نام می برد که به کانون های فتنه و جاسوسی مبدل شده بودند و اسلام مقدس نماهای حوزه های علمیه را ترویج می کردند و در عین حال سر بر آستان آمریکای جهانخوار داشتند؛ (همان، ص ۸۰ - ۸۱) و از سوی دیگر، از داخل جبهه خودی یاد می کرد که در دوران مبارزه، گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر آنان، هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می درید و مانع مبارزه با طاغوت می شد. (همان، ص ۲۸۰) پس روشن می شود ازجمله مصادیق بیرونی اسلام آمریکایی، مخالفان مبارزه با طاغوت و استکبار و استضعاف بوده اند.

امام خمینی ترویج و دفاع از اسلام ناب محمدی را در عصر کنونی لازم شمرده و تأکید کرده است باید تلاش شود زهد و قدس اسلام ناب محمدی از زنگارهای مقدس مآبی و تحجرگرایی اسلام آمریکایی جدا گردد و به مردم مستضعف نشان داده شود؛ و اگر نظامی بر پایه های نه شرقی، نه غربی واقعی و اسلام پاک و منزه از ریا و خدعه و فریب معرفی گردد، در واقع انقلاب اسلامی ایران پیروز شده است. (همان، ص ۱۴۳) ایشان تأکید داشت که سعی شود حصارهای جهل و خرافه شکسته شود تا بتوان به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی نایل آمد؛ زیرا غریب ترین چیزها در دنیای امروز اسلام است و نجات آن قربانی می خواهد.

امام خمینی خود بزرگ ترین مدافع اسلام اصیل روزگار کنونی بود و آن را تکلیف شرعی و الهی برای همه مسلمانان می دانست و در این راستا از ملت انقلابی ایران، حوزه های علمیه، جوانان تحصیل کرده، علما، روشنفکران و دانشگاهیان، سربازان اسلام، قوای مسلح، اعم از ارتش، سپاه و بسیج (همان، ج ۱، ص ۱۵۸؛ ۲، ص ۲۸۸؛ ج ۳، ص ۲۶۲؛ ج ۱۲، ص ۱۵۹؛ ج ۱۳، ص ۲۳۱؛ ج ۱۷، ص ۱۷؛ و...) به عنوان حامیان و مدافعان اسلامِ ناب نام برده است؛ در عین حال، در تشریح مدافعان و مبلغان اسلام ناب محمدی، از برخی گروه ها به ویژه یاد کرده است.

امام خمینی وظیفه دفاع از اسلام ناب محمدی را در درجه نخست از آنِ روحانیت می دانست و با تأکید بر این که ترویج اسلام ناب محمدی برای روحانیت بالاترین عزت است، خاطرنشان ساخته است روحانیت با کمی امکانات، تفکر اسلام ناب را بر افکار و اندیشه مسلمانان جاری و نهال فقاهت را بارور ساخت. (همان، ج ۲۱، ص ۲۷۷) ایشان با اشاره به نقش علمای راستین در دفاع از اسلام ناب، تأکید کرده است باید برای طلاب جوان ترسیم شود چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسینِ نافهم، عده ای کمر همت بسته و برای نجات اسلام، حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشتند؛ به گونه ای که علما و روحانیت متعهد خود را برای ایثار خون نیز آماده کرده بودند. (همان، ص ۲۷۹ـ۲۸۱) ایشان به مورخان نیز اشاره کرده و فرموده اند آنها باید روشن کنند چگونه مردم، علیه ظلم، بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام آمریکایی کردند و در جمود حوزه های علمیه، تنی چند از عالمان دین باور دست در دست مردم، خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند. (همان، ص ۲۴۰)

تا آنجا ابراز مصادیق اسلام ناب و اسلام آمریکایی برای امام خمینی مهم بود که برخی افراد و گروه ها را اسم برده اند و با خوانش و بررسی زندگی و اندیشه و رفتار آنان می توان اسلام ناب را از غیرناب بازشناخت. برای نمونه: از سید روح الله خاتمی با عنوان روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار یاد کرده که یکی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی بود. (همان، ص ۱۷۰) یا در پیام به مناسبت شهادت سید عارف حسین حسینی ـ رهبر شیعیان پاکستان ـ روحانیون مدافع اسلام ناب محمدی را هدف توطئه و ترور دشمن دانسته، وظیفه همه علما را روشن کردن تضاد اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی برای نجات اسلام از ایادی شرق و غرب برشمرد و خطاب به ملت پاکستان نیز تأکید کرد نگذارند شیطان زادگان جلوی رشد اسلام ناب محمدی را بگیرند. (همان، ص ۱۲۰)

از دیدگاه امام خمینی دانشگاهیانِ آگاه همیشه یکی از مدافعان اسلام ناب و مخالف اسلام آمریکایی بوده اند. چنان که ایشان از پیش از انقلاب اسلامی ایران از دانشجویان خواسته بود اسلام واقعی را شناخته، ملت مسلمان را آ گاه سازند و تباین اسلامِ پیغمبر خدا و اولیای او با اسلام ساختگیِ امثال معاویه را به آنان برسانند و به دنیا بفهمانند اسلامی که دولت های دست نشانده از آن دم می زنند، اسلامِ ساخته و پرداخته سلاطین اموی و عباسی است. (همان، ج ۲، ص ۴۸۷)

امام خمینی به صورت کلی، وظیفه نهادهای تبلیغاتی کشور را روشن کردن چارچوب اسلام ناب محمدی می دانست که همان ترسیم قهر و خشم و کینه مقدس و انقلابی علیه سرمایه داری غرب و کمونیسم شرق است، و از آنان خواسته که راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم به خصوص جوانان نشان دهند. (همان، ج ۲۱، ص ۳۳۹) ایشان در این راستا هنرمندان متعهد را نیز جزو مدافعان اسلام ناب محمدی دانسته، و تنها هنری را مورد قبول قرآن شمرده که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی و کوبنده «اسلام آمریکایی» باشد. (همان، ص ۱۴۵) ایشان در مجموع نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران را مدافع اصلی اسلام ناب محمدی و متعهد به آن شمرده که باید کشور را برای دفاع از ارزش های اسلام ناب و محرومان و مستضعفان جهان در آمادگی کامل نگه دارند. (همان، ص ۳۵۸) و هشدار داده است جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان های مقدس و الهی خود دست بردارد تا این که پرچم اسلام ناب محمدی بر بام همه عالم قد برافرازد و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند. (همان، ص ۱۵۵)

پس از بیان دیدگاه با یک ارزیابی کلی می توان گفت تمامی کسانی که در برابر جبهه اسلام ناب محمدی هستند، در شمار دشمنان و مخالفان قرار دارند. به ویژه عالمانِ غیرمهذب و روحانی نماها، زیرا در طول تاریخ اسلام این عالمان غیرمهذب بودند که تیشه به ریشه اسلام ناب زده اند. آنان با ایجاد مذاهب و مکتب های انحرافی به مکتب های توحیدی ضرر زدند و آن قدری که مکتب های توحیدی از عالمان غیرمهذب ضربه خورده است، از هیچ گروهی نخورده است (همان، ج ۱۵، ص ۵۰۴) ایشان از وجود افرادی در حوزه های علمیه خبر داده است که علیه اسلام ناب محمدی فعالیت دارند و با چهره مقدس مآبی چنان تیشه به ریشه اسلام می زنند و گویی غیر از این وظیفه ای ندارند. ایشان به طلاب هشدار داده است لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند؛ زیرا آنان مروّج اسلام آمریکایی و دشمن رسول الله (ص) هستند. (همان، ج ۲۱، ص ۲۷۸)

امام خمینی بارها به بهانه های گوناگون خطر مقدس نماها در حوزه ها و دانشگاه ها را گوشزد و یادآوری می کرد که اینان با تزویرشان از درون، محتوای انقلاب و اسلام اصیل را نابود می کنند و با قیافه ای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت، همه را بی دین معرفی می کنند. (همان، ص ۸۷) برای همین در پاسخ نامه ای از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ضمن توصیه به دوستان روحانی خود مبنی بر این که به صورتی حرکت نکنند که متهم به طرفداری از فئودال ها و سرمایه دارها شوند، هشدار داد بدون جذب جوانان دل سوخته نمی شود اسلام ناب محمدی را در جهان مستضعفان و پابرهنگان پی ریزی کرد و اگر دیر جنبیده شود، اسلام آمریکایی چنان زیبا برای جهان پابرهنگانِ تشنه عدالت ترسیم می گردد که همه محکوم به فنا خواهند بود. (همان، ص ۵۶۸)

امام خمینی علاوه بر معرفی مصداقی از مخالفان درونی اسلام ناب، به معرفی مخالفان بیرونی هم اشاره کرده اند. استکبار جهانی به ویژه آمریکا در نگاه ایشان از دشمنان خارجی اسلام ناب محمدی محسوب شده و مروج اسلام ناقص و ناخالص است. (همان، ص ۳۲۶ - ۳۲۸) ایشان به همگان اعلام کرد بزرگترین ساده اندیشی آن است که تصور کنند جهان خواران از آنان و اسلام دست برداشته اند؛ حال آن که در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی (روسیه) و... کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی موج می زند. (همان، ص ۱۹۵) همچنین کشورهای اسلامی وابسته را از مروجان اسلام آمریکایی و مخالفان اسلام ناب محمدی برشمرده اند. (همان، ص ۸۰ - ۸۱)

ایشان اسلام موردنظر آمریکا که در زمان رژیم پهلوی پیگیری می شد را از دیگر مصادیق اسلام آمریکایی می نامید و مشخصه آن را در ترویج این فکر می دانست که کار روحانیت باید عبادت و تحصیل باشد و در مسائل سیاسی جامعه حق دخالت نداشته باشد. (همان، ج ۱۷، ص ۵۳۳)

نتیجه

مطالعه و بررسی آثار امام خمینی پیرامون موضوع اسلام ناب محمدی نشان می دهد که این موضوع برای ایشان یک مسئله اساسی و دغدغه همیشگی بوده است. نه تنها در دوران پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، بلکه از دوره جوانی، به ویژه دهه بیست که به مسائل سیاسی و اجتماعی ورود پیدا می کند، با چالش برداشت های ناقص از اسلام روبرو بوده و در هر زمانه ای خواسته با این معضل که همان اسلام آمریکایی باشد، مبارزه و اسلام ناب را معرفی نماید. در همین راستا تلاش کرد همانگونه که اسلام ناب را با ویژگی هایش معرفی می کند؛ رقیب آن، اسلام ناخالص و ناقص که بعدها آن را اسلام آمریکایی نام نهاد، نیز به مردم معرفی شود. از طرفی به این هم بسنده نکرد و کوشش کرد مصادیق آن دو نوع اسلام را هم برای مردم بیان نمایند. این نشان دهنده اهمیت و پایه ای بودن این موضوع در اندیشه ایشان است.

تأکید دو سال پایانی عمر شریفشان بر این مسئله و باز کردن ابعاد و تشریح کردن وجوه مختلف مسئله و سفارش همه مسئولان، عالمان و اقشار گوناگون مردم بر شناخت این دو خط سیر اسلام و معرفی آنها برای آیندگان همه نشان از این دارد که این اصل از اصول اندیشه امام خمینی مقطعی نبوده و فوق زمان و مکان بوده و با اندیشه ایشان گره خورده بود. تنها کنش یا واکنش صِرف به یک مسئله بیرونی نبوده که پس از مدتی تمام شده باشد.

همچنین شناخت دقیق اندیشه ایشان و مکتب فکری امام خمینی بدون توجه به موضوع اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی، ناقص و نارسا خواهد بود.

نکته دیگر این که مطالعه و بررسی دقیق آثار حضرت امام نشان می دهد آنچه در این مقال مهم است، ویژگی ها و شاخصه هایی است که ایشان از اسلامِ سره و ناسره نشان می دهد، نه عنوان و نام گذاری که با توجه به شرایط زمان و مکان و وضعیت حاکمِ بر آن انجام گرفته است. در اصل عنوانی چون «اسلام آمریکایی» تا زمانی با آمریکا مصداق پیدا می کند که این کشور دست از خوی استکباری و ستمگری و زورگویی برنداشته باشد؛ حامی اسلام تحریف شده و ناقص باشد؛ لذا اگر در زمانی این ابرقدرت دست از شرارت بردارد و به فرموده حضرت امام سر عقل بیاید، یا این که کشور دیگری پرچمدار خوی استکباری و ظلم شود و مروج اسلام آمریکایی گردد، در این صورت با نام جدید ثبت شده و با آن عنوان جدید شناخته خواهد شد. همانگونه رهبر نظام جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای در دهه نود اسلام و تشیع انگلیسی را مطرح کردند. حال ممکن است در یک زمان و مکانی برداشت ناقصی از اسلام و تشیع رواج پیدا کرده و رقیب اسلام ناب محمدی شود که نه آمریکا، بلکه مثلاً روسیه یا چین مروج و حامی آن باشند، در این صورت قطعاً اسلام ناب در برابر و ستیز با اسلام روسی یا چینی قرار خواهد گرفت.(منبع: حریم امام)

. انتهای پیام /*