پرتال امام خمینی: مصاحبه ۳۷ / محمد قربانی:

دکتر محمد قربانی گلشن آباد، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، استادیار گروه آموزشی معارف اسلامی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و پژوهشگر تاریخ انقلاب است. با ایشان درباره وضعیت ایران در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و خواسته های اصلی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ که منجر به انقلاب شد به گفت وگو پرداختیم.

موضوع گفت وگوی ما درباره وضعیت ایران در دوره رژیم شاه و سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است. در ابتدا وضعیت آن دوران را برای ما ترسیم بفرمایید و اینکه چه شد مردم ایران دست به انقلاب زدند و رژیم پهلوی را ساقط کردند؟

آنچه کاملاً روشن و شفاف است این است که در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت ایران در حوزه های گوناگون به شدت بحرانی بود. در حوزه سیاسی رژیم پهلوی که به هیچ وجه از هیچ نوعی از مقبولیت عمومی و مشروعیت برخوردار نبود. متکی به آراء مردم نبود. متکی به اراده ملت نبود و شاه چه پدر و چه خودش دست نشانده رژیم های غربی بودند و این مسئله کاملاً متکی به اسناد متقن تاریخی است؛ بنابراین اولین وضعیت در ایران به لحاظ اندیشه و فلسفه سیاسی این بود که بحران مشروعیت کاملاً رژیم را در بر گرفته بود. فی الواقع رژیم پهلوی برآمده از اراده عمومی ملت ایران نبود. رژیمی بود که از طرف اجانب بر ملت ایران تحمیل شده بود.

نکته دوم درباره سیاست خارجی است. غربی ها کاملاً در ایران مسلط بودند. به ویژه ایالت متحده آمریکا و انگلیس و حتی کشورهای دیگر غربی به سهم خودشان در ایران مداخله می کردند. سفارتین انگلیس و ایالت متحده در انتخاب استانداران، وزرا و... کاملاً مداخله می کردند که چه کسی در فلان استان استاندار بشود؛ چه کسی وزیر و چه کسی معاون وزیر بشود. همه این ها در سفارتخانه ها تصمیم گرفته می شد. تصمیم های سیاسی در ایران، در تهران گرفته نمی شد. بلکه در سفارتخانه های خارجی و در لندن و در واشنگتن گرفته می شد. این حرف بنده نیست؛ این حرف متکی است به اسناد تاریخی و مبتنی است به گفته خود رژیم پهلوی. خاطرات اسدالله علم، نفر دوم رژیم پهلوی و یکی از جدی ترین و شاخص ترین افراد پهلوی کاملاً به این مسئله گواهی می دهد. بنابراین در حوزه سیاسی مسئله روشن است. اما اینکه اساساً انتقاد از رژیم، نقد رژیم و حتی با ادبیات خیلی آرام و خوب هم پذیرفته نمی شد. بنابراین وضعیت رژیم پهلوی در سال های ۵۷ و ۵۶ به این سبک و سیاق بود. در حوزه های اقتصادی هم بر خلاف آنچه در برخی شبکه های اجتماعی توسط عمال رژیم پهلوی گفته می شود و با راهبرد تطهیر رژیم در واقع بیان می شود، سخنرانی خود محمدرضا پهلوی در مجلس سنا و ملی گواه است که کاملاً تصریح می کند به چند برابر شدن آذوقه مردم. این نشان می دهد که وضعیت اقتصادی خوب نبود؛ البته برای مردم و نه برای حاکمان رژیم. طبیعی است که برای عمال رژیم وضعیت بهتر بود. خب این ها نشان می دهد که وضعیت ایران در پایان دولت پهلوی چگونه بود. در حوزه مبارزات مردمی هم شما کافی است موزه عبرت را که مقر اصلی کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم بود، مشاهده کنید. مبارزان انقلابی را که چندین هزار نفر بودند، مورد شکنجه وحشیانه قرار می دادند و این کاملاً مشخص می کند که وضعیت حقوق بشر در ایران به چه سبک و سیاقی بود. هزاران نفر به ویژه مبارزان مسلمان نهضت حضرت امام (ره) عموماً دست به سلاح نبودند. اساساً عملیات مسلحانه را امام نهی کرده بودند. اما می بینیم که یاران و طرفداران امام را به شدیدترین وجه ممکن شکنجه می کردند. اسنادی در این زمینه وجود دارد. افرادی زنده هستند که شکنجه گر بودند و گزارش دادند و اعتراف کردند. کسانی هم از عمال ساواک که اکنون در خارج از کشور هستند، کتاب نوشتند و به شکنجه کردن تصریح کردند. شکنجه مبارزان سیاسی که دست به هیچ عملیات مسلحانه نزدند و فقط با بیان و قلم انتقاداتی به رژیم داشتند با هیچ یک از مبادی و مبانی حقوق بشر سازگار نیست. در حالی که رژیم دست به چنین جنایت هایی می زد. بنابراین آنچه روشن است در سال های ۵۶ و ۵۷ وضعیت بحرانی بود. هم از نظر فلسفه سیاسی، یعنی بحران مشروعیت رژیم و هم از نظر جامعه شناسی سیاسی و کارآمدی رژیم و هم از نظر حقوق بشر بحران های عمومی، رژیم پهلوی را در بر گرفته بود.

کدام یک از ارزش های انقلاب اسلامی در دوران پهلوی نادیده گرفته می شد؟ به عبارتی چه ارزش هایی در دوران جمهوری اسلامی مطرح است که در آن دوره وجود نداشت؟

مسلم است رژیمی که دست نشانده است و رژیمی که به هیچ یک از مؤلفه های کرامت و عزت انسان ها وفادار نیست، جامعه را پُر از رذایل و صفات ناپسند می کند. انقلاب اسلامی ایران دنبال این بود که کرامت انسانی و عزت و شرف انسان ها را به ملت ما برگرداند؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران که برآمده از آن نگاه انقلابی حضرت امام و اصحاب حضرت امام است، به دنبال عزت و آزادی و شرافت برای ملت ایران بوده است. آثار آن را هم در طول هشت سال دفاع مقدس مشاهده کردیم. جوانانی که علی الظاهر در دوران پهلوی متولد شدند و در آن رژیم بخشی از جوانی شان را گذرانده بودند، اما به برکت نفس قدسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این جوانان از وضعیت نابهنجار دوره پهلوی شاکی بودند و به جمع نهضت حضرت امام پیوستند و در دفاع مقدس حضور پیدا کردند. صحنه هایی ایجاد کردند که بی تردید این صحنه ها در طول تاریخ برای بسیاری از انسان ها بی نظیر است؛ مثل نوع دوستی، ایثار، از خودگذشتگی و... . بدون هیچ پست و مقام و پول و شهرتی جوانانی آمدند و خودشان را فدای راه ملت و میهن و ارزش های ملت کردند. مستحضرید که جنگ بر ما تحمیل شد؛ بدون تردید هم جهان لیبرال غرب و هم جهان سوسیال شرق به شدت از صدام حسین و رژیم بعثی عراق حمایت کرد. آن هم نه حمایت صرفاً سیاسی، بلکه تجهیزات و اطلاعات و امکانات را در اختیار او قرار می دادند. در صدد این بودند که اجازه ندهند انقلاب اسلامی ایران کانون مقاومت و مبارزه علیه کشورهای استکباری باشد. جوانانی که دوره های نظامی ندیده بودند به صحنه آمدند. شهید همت، شهید باکری، شهید زین الدین، شهید متوسلیان و صدها شهید بزرگ دفاع مقدس به صحنه آمدند تا از حیثیت کشور و ملت و ارزش های مادی و معنوی ملت دفاع کردند. یک وجب از این خاک گران قیمت و مقدس را اجازه ندادند تحت اشغال دشمن بعثی قرار بگیرد. این فضایل از کجا ناشی شد؟ از انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام خمینی (ره) و رهنمودها و نفس ابرمرد تاریخ ناشی شد. بنابراین انقلاب اسلامی این فضایل را به وجود آورد؛ در حالی که در رژیم گذشته بسیاری از جوانان گرفتار بودند. الحمدلله انقلاب اسلامی پیروز شد و جوانان را به قله هایی از ایمان و ارتباط و عمل صالح تبدیل کرد.

به نظر شما آیا آرمان های انقلاب اسلامی پس از گذشت چهار دهه از پیروزی تحقق یافته اند؟

طبیعی بود انقلاب اسلامی ایران و رهبران آن به ویژه حضرت امام خمینی (ره) که عزت و شرف و آزادی و حیثیت همه ما مدیون این ابرمرد تاریخ و خلف صالح حضرات معصومین و نبی مکرم اسلام است، هدیه از طرف خدای متعال بوده است. خدای متعال آن بزرگ مرد را به ملت ایران و ملت های آزادی خواه جهان هدیه کرد تا استقلال، آزادی و عزت و شرف را به ملت ایران برگرداند. اگر بخواهیم به صورت کلان نگاه کنیم، ایران مستقل و آزاد نبود. آن چیزی که در شعارهای اولیه مردم انقلابی ایران در خیابان ها داده شد، این بود که مردم به دنبال استقلال و آزادی و حکومتی مبتنی بر اسلام بودند. الحمدلله به برکت رهبری حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و شهدا و مجاهدت ملت شریف و عزیز ایران حکومت اسلامی به وجود آمد. بنابراین ما به دنبال این بودیم و هستیم که ان شاءالله الرحمن حکومتی مبتنی بر آموزه های مترقی و متعالی اسلام به ویژه مکتب ائمه عصمت و طهارت ایجاد کنیم و روشن است که تا این لحظه موفق بودیم؛ اما مسیر طولانی است و تا آن دوره آرمانی فاصله وجود دارد. ان شاءالله این مسیر را به همراه همه ملت و به رهبری مقام معظم رهبری طی می کنیم.

چه رذایلی قرار بود در آن شرایط از بین برود که مردم دست به انقلاب زدند و آیا آن رذایل در حکومت فعلی وجود ندارد؟

طبیعی است یک جریان و گروهی در کشور بودند که این ها کانون فساد و رشوه و دست نشاندگی بودند و سرنخ همه این ها به دربار برمی گشت. یعنی این طور نبود که گروهی در بیرون از دربار دست به فساد می زدند؛ بلکه کانون اصلی فساد در دربار بود. رژیمی که به هیچ وجه با هیچ یک از الگوهای مورد استفاده در دنیا مشروع نبود و مورد پذیرش مردمی هم نبود، طبیعی است که بقیه رذایل هم در جامعه ظهور می کرد.

اولین مشکل این بود که حکومت در ایران مستقل نبود و کاملاً دست نشانده کشورهای غربی بود. مردم عزیز و متمدن و فرهنگی ایران نمی توانستند یک سیستم سیاسی دست نشانده را تحمل کنند. سیستم حکومتی که مشروع نباشد و متکی به اجانب و بیگانه باشد. طبیعی بود که باید چنین رژیمی از بین برود.

نکته دوم اینکه آزادی وجود نداشت. سطح آزادی که امروز در ایران وجود دارد یک هزارم آن در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشت. مردم ایران فعلی به ویژه ما که در فضای دانشگاهی داریم کار می کنیم، کاملاً آزادی را حس می کنیم. نقد و گفت وگو در همه جا آزاد و رایج است. حتی ممکن است خیلی ها از دایره انصاف خارج بشوند، اما نظام سیاسی جمهوری اسلامی همه بی انصافی ها را تحمل می کند. یکی از برکات اصلی انقلاب همین بود که به مردم آزادی داد. الان در شبکه های اجتماعی و مطبوعات و پایگاه های خبری و کلاس های درسی و محافل و ... علی الدوام می بینید که درباره بخش های گوناگون دولت، دستگاه قضا و ... انتقاد و سخن گفته می شود. این در حالی است که برخی از دایره انصاف هم خارج می شوند و متأسفانه بداخلاقی های زیادی صورت می گیرد؛ با این حال تحمل می شود و اساساً حق انتقاد پذیرفته می شود. حق انتقاد در رژیم پهلوی پذیرفته شده نبود. این بزرگ ترین رذیلت نظام سیاسی است که اولاً دست نشانده است و ثانیاً از فرط دیکتاتوری اجازه نمی دهد شهروندی کوچک ترین نقدی به او کند. شما کمیته مشترک ضدخرابکاری را نگاه کنید چه سابقه ای داشت! افرادی که در این کمیته دستگیر و شکنجه می شدند چه کسانی بودند؟ آیا مبارز مسلح بودند یا صرفاً منتقد بودند؟ امروزه همه به راحتی در محافل و مجامع و دانشگاه ها مسئولین و دستگاه ها را نقد می کنند و به هیچ وجه دستگیر و شکنجه نمی شوند. کسانی که کار علمی می کنند در کنار نقد منصفانه و خیرخواهانه، راهکار هم ارائه می دهند. این بسیار ارزشمند است. دیدارهای جوانان و دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی را بنگرید که با کمال صراحت و شفافیت مطالب خود را بیان می کنند. حتی یک نمونه از این دیدارها در رژیم پهلوی وجود ندارد. در هر سال شاید چندین دیدار رهبر معظم انقلاب با دانشجویان و استادان دارد و دیدار معروف تر دیدار ماه مبارک رمضان است. ما چنین دیدارهایی در رژیم گذشته سراغ نداریم. در کجای رژیم گذشته می بینیم که دانشجویی بدون لکنت زبان و با صراحت در برابر شخص شاه قرار می گیرد و از حکومت انتقاد می کند؟! امروزه ما می بینیم دانشجویان مقابل رهبری می نشینند و حتی ایشان را هم نقد می کنند و رهبر انقلاب اسلامی که خلف صالح حضرت امام خمینی (ره) است، با روی گشاده و لبی خندان نقدها را می شنود و بسیاری را مورد تفقد قرار می دهد.چه رذیلتی بالاتر از اینکه احدی در رژیم گذشته حق انتقاد از شخص شاه و دستگاه حاکمیتی او نداشت؟

خواسته اصلی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ چه بود که انقلاب کردند؟

همان طور که عرض کردم خواسته مردم انقلابی و رهبران در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ استقلال و آزادی بود و بعد به تبع آن ها تأسیس یک حکومتی مبتنی بر ارزش های اسلامی. بنابراین اصلی ترین و جدی ترین و مهم ترین مطالبه و خواسته انقلابی همین بود. این را می توان از شعارهای مردم در خیابان ها در آن دوران تشخیص داد. اگر کشوری مستقل و آزاد و مبتنی بر ارزش های اسلامی اداره شد، بقیه مسائل باید ذیل آن حل می شد. وضعیت معیشت و وضعیت آموزش های عمومی و بهداشت و درمان همگی ذیل ارزش های اسلامی قابل حل است. مسئله این است که ما به دنبال تحقق حکومت اسلامی بودیم. این حکومت در پی تحقق ارزش های اسلامی در جامعه ایران است. بنابراین ما به دنبال استقلال و آزادی و تحقق آرمان های اسلامی بوده ایم. همان طور که پیش تر عرض کردم، در دوره رژیم پهلوی آزادی و استقلال نبود. دیگر کشورها برای ملت عزیز ایران تصمیم می گرفتند و مردم در پی استقلال و آزادی و کرامت انسانی بودند.

آیا حکومت شاه مخالف مرام مسلمانی بود و مردم به این سبب دست به انقلاب زدند؟


بدیهی است حکومت شاه با آن شکل و شمایل دست نشانده اجانب و غربی ها بود، با آرمان ها و ارزش های اسلامی مخالفت می کرد. در حوزه کرامت انسانی، استقلال و آزادی که جزو ارزش های اصلی اسلامی است، هیچ تقیدی نداشت. در حوزه مناسک و ظواهر اسلامی هم رعایت نمی کرد. مثال بارز آن وضعیت سینمای ایران، وضعیت انظار عمومی، وضعیت سیاست گذاری فرهنگی برای جوانان و... بود. دیدارهای رهبر حکیم ایران با جوانان را مقایسه کنید با مراسم های شاه. رهبر انقلاب جوانان را توصیه به تهذیب و تزکیه می کند. چند روز پیش که روز مادر بود، کلام و لسان و فرمایشی از این عزیز در فضای مجازی منتشر شد که مضمون آن این بود: «خوب است ما فرزندان را به نحوی تربیت کنیم که همواره دست بوس مادران باشند.» در دیدارهای عمومی جوانان را به تحصیل علم تشویق می کند. اینکه در مقابل کشور و ملت مسئولیت پذیر باشید و به دنبال ارتقای علمی و فرهنگی کشور باشید. مشابه این سخنان را شاه به جوانان نگفته بود. اساساً شاه در این وادی ها نبود و مقایسه شاه با رهبر ایران جفا است و این دو هیچ گونه اشتراکی با هم ندارند که بخواهیم آنان را مقایسه کنیم؛ اما به جهت سؤالی که فرمودید، لازم دانستم این مطالب را عرض کنیم و تفاوت و فاصله آن دوران با دوران جمهوری اسلامی را بیان نمایم. بنابراین حکومت شاه یک حکومت جعلی و پوشالی بود که توسط اجانب بر ملت ایران تحمیل شد. این در حالی است که جمهوری اسلامی برآمده از اراده ملت ایران است و رهبران آن به دنبال پیشرفت و توسعه همه جانبه کشور هستند.

. انتهای پیام /*