پرتال امام خمینی (س): مصاحبه ۳۵/ آیت الله شیخ محمد شبیری خاقانی فرزند مرحوم آیت الله محمدطاهر آل شبیرخاقانی است. ایشان در دورانی که امام خمینی(س) در نجف بودند در درس آن مرحوم شرکت و از شاگردان ایشان به شمار می آید.

ارتباط پدرِ آیت الله شبیری خاقانی و حضرت امام و حضور امام خمینی(س) در بیت ایشان در قم و تصاویر به جای مانده از آن دیدار، از افتخارات این بیت شریف به حساب می آید به گونه ای که همان اتاق با همان شکلی که در تصاویر است، دست  نخورده باقی مانده است.

درباره ارتباط خود با حضرت امام بگویید.

ارتباط ما با مرحوم امام (س) از قدیم الایام قبل از سفر ایشان به نجف اشرف بود. از آن جهت که در آن زمان در نجف کسی غیر از خواص، ایشان را نمی شناخت و از باب شناخت سابق، در روز عید غدیر با جمعی از طلاب خدمت ایشان  رفتیم و حضرت امام با کمال تواضع و با دست مبارکشان برای ما شیرینی و چای آورد؛ در هنگام خروج به فضلایی که همراه من بودند گفتم ایشان از جهتی فقیه وارسته و از جهت دیگر متواضع و صاحب اخلاق است، اما عالمی مجهول است و باید رفت و آمد زیادی خدمت شان داشته باشیم.

در نجف در درس خارج مکاسب حضرت امام در مسجد شیخ انصاری شرکت کردم و از جمله کسانی که در درس ایشان حضور داشتند شهید مصطفی خمینی بود که خیلی اشکال می کرد و اشکالات ایشان بیشتر در زمینه های فلسفی بود و حضرت امام اشکال را رد می کردند و می فرمودند، بهتر است اشکالات در مورد بحث فقهی باشد و نه فلسفی. از جهت دیگر ارتباط مرحوم والد آیت الله شیخ محمد طاهر شبیری خاقانی با حضرت امام، استوار و پابرجا بود و دیدارهای زیادی با یکدیگر داشتند؛ هم مرحوم امام به منزل ما تشریف می آوردند و هم مرحوم والد به بیت ایشان می رفت. من هم به صورت خصوصی خدمت ایشان می رسیدم، دست مبارک شان را می بوسیدم، سؤالات و اشکالات علمی خود را به حضرت امام عرض می کردم و ایشان با کمال تواضع، برخی اشکالات را تأیید و برخی دیگر را رد می کردند.

یادم می آید، یکی از روزها شخصی از طرف حضرت امام آمد و گفت، سید قصد زیارت والد شما را دارند. حضرت امام بعد از چند ساعت به منزل ما در محله عماره آمدند و چون منزل ما کوچک بود پرده ای بین خانواده و مجلس گذاشتیم. حضرت امام به همراهان اشاره کردند که مجلس را ترک کنند. من هم مجلس را ترک کردم و مجلس بین والد و امام کاملا خصوصی شد. بعداً مرحوم والد گفت که از حضرت امام درباره مسائل ایران سؤال کردم و امام در جواب فرمودند، لوایح شش گانه ای که شاه اعلام کرده، مخالف شرع است و باید رفع شود؛ در غیر این صورت مادام العمر با آن مخالفت می کنم. مرحوم والد پرسیده بود، آیا می توانید شاه را از منصب خود بردارید؟ امام در جواب با تبسم فرموده بود که رفع آن از طریق صبر و با استقامت ممکن است و امر ممتنعی نیست. مکرر این دیدارها ادامه داشت و دو طرف مسائل مختلف علمی و سیاسی ایران را مطرح و گفتگو می کردند.

در یکی از روزها جمعی از تجّار خرما از بصره آمده بودند و قصد زیارت مراجع را داشتند؛ من هم آنها را خدمت مراجع می بردم. نزد آیت الله خوئی رفتیم و شوخ طبعی از ویژگی های اخلاقی ایشان بود تا مردم را جذب کند؛ این ویژگی علمای نجف است که مقتضای طبع مردم اهل منطقه باشند. همچنین آنها را خدمت آیت الله سید محمود شاهرودی بردم. ایشان نیز اهل مزاح و اخلاق عالی بود. بعد به دیدار مرحوم حضرت امام (س) رفتیم و بعد از دیدار با تجّار، امام از وضعیت مرحوم والد در ایران سوال کردند، اندکی نشستیم و بلند شدیم.

کیفیت درس و بحث حضرت امام چگونه بود؟

تدریس ایشان دقیق بود و با جدّیت مطالب را مطرح می کردند؛ شاگرد می بایست قواعد و زیربنای علمی ایشان را بفهمد؛ صاحب مطالب عمیقی بودند و این را بدون هیچ مجامله می گویم که امام مبانی و کبریات را به صورت عمیق و قوت علمی مطرح می کردند؛ این قول را از این جهت که اهل خبره هستم مطرح می کنم. البته در درس امام، اکثر افرادی که شرکت می کردند فارسی زبان بودند و حضرت امام به زبان فارسی تدریس می کرد.

از جمله اساتید من در درس خارج در قم آیت الله گلپایگانی، آیت الله شریعتمداری و میرزا هاشم آملی بود، و اجازه اجتهاد من در قم از مرحوم میرزا هاشم آملی و مرحوم والد بود. در نجف از شاگردان آیات معظم خوئی، سید حسن بجنوردی، میرزا باقر زنجانی، شیخ عباس قوچانی و شیخ حسین حلی بودم و با آیت الله سیستانی در درس آقای خوئی هم بحث بودیم.

درباره حشر و نشر با شهید سید مصطفی خمینی بگویید.

با مرحوم سید مصطفی خمینی دوست صمیمی بودیم و در مناسبت های مختلف دیدارهای زیادی داشتیم؛ سید مصطفی صاحب اخلاق خوب و اهل مزاح بود.

اوضاع و احوال حوزه نجف را چگونه می بینید؟

باید نقطه التقاء جامعی بین عقل قم و عقل نجف وجود داشته باشد و این امر حاصل نمی شود مگر از راه رجوع و برگشت به محوریت مدرسه اعلام سه گانه یعنی میرزای نائینی، شیخ عراقی و شیخ اصفهانی. چون این ها مؤسس حرکت علمی استنباطی هستند و نباید در کتم نسیان و فراموشی واقع شوند؛ اینها اقطاب و ثقل واقعی هستند و ارتباط بین قم و نجف و تکامل این دو مدرسه عظیم ممکن نیست مگر از راه برگشت به محوریت این سه مدرسه، و اگر برگشت به این سه اساس حاصل شد پس مدرسه قم و نجف در جامع واحدی جمع می شوند. چون این مدارس بر اساس اعلمیت، ابداع و ابتکار در کبریات مبانی اصولی بوده اند.

جایگاه امام را در شکوفایی تشیع چگونه می بینید؟

انقلاب امام، انقلابی برای بیداری و آگاهی شیعه بود. در این امر باید دقت شود چون تشیع باید از جهت علمی و اعتقادی و همه جهات تکامل یابد و نه تکامل سیاسی فقط.

رمز موفقیت خود را در چه اموری می دانید؟

رمز موفقیت خود را در توجه به اهل بیت(ع) می دانم و درس من در زمینه بحث های اعلام سه گانه است و رأی خود را بعد از آن مطرح می کنم.

 

. انتهای پیام /*